• 1404 يکشنبه 12 مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6107 -
  • 1404 يکشنبه 12 مرداد

چوب دوست دردش بيشتر است !

مهرداد حجتي

موضوع مهم‌تر اما ادعاي محرم شدن مسعود كيميايي با جنازه فروغ فرخزاد براي شستن پيكر او در غسالخانه بود و ادعاي رفت و آمد او با صادق هدايت! هر دو ادعا، اما با واكنش‌هايي روبه‌رو شده بود و كلي هياهو برپا شده بود تا جايي كه در بسياري از نشريات به اين موضوع پرداخته شده بود و صفحاتي به اين موضوع اختصاص پيدا كرده بود. مجله «تجربه»  يك شماره را به اين موضوع اختصاص داده بود و تا مدت‌ها آن موضوع ادامه پيدا كرده بود. براي فيلمساز پر آوازه‌اي همچون كيميايي، اتفاق ناخوشايندي بود، اماحقيقت ماجرا نه در شستن جنازه فروغ كه در ماجراي سعيد امامي بود؛ ماجرايي كه كهنه اما فراموش نشده بود. بسياري از روشنفكران، پس از افشاي رابطه مسعود كيميايي با سعيد امامي از او رويگردان شده بودند. او تا مدت‌ها، ازسوي بخش قابل‌توجهي از روشنفكران منزوي شده بود. اما گذشت زمان، اعتماد به نفس او را باز گردانده بود و زندگي‌اش به مدار هميشگي‌اش بازگشته بود. آثار خود را ساخته بود، رمان منتشر كرده بود. در برنامه تلويزيوني «شب‌هاي روشن » به تهيه‌كنندگي من - مهرداد حجتي - شركت كرده بود. از بهروز وثوقي و اسفنديار منفردزاده به نيكي حرف زده بود... تا اينكه آن گفت‌وگوي جنجالي منتشر شده بود و آن موضوع قديمي -‌سعيد امامي‌- بار ديگر سر باز كرده بود.
كيميايي اما هميشه همين كيميايي بوده است كه اينك هست. با همين ويژگي‌ها. اما حالا قدري پخته‌تر. او در زمان اكران گوزنها، ۳۳‌ساله است. هنوز بسيار جوان است. چند فيلم در كارنامه دارد و چندين فيلم نساخته پيش رو. قطعا جاه‌طلب است. با بلندپروازي‌هايي كه قرار است او را جلو ببرد. جواني كه توانسته در ميان دو جريان سينمايي، مسير مستقل خود را پيدا كند، حالا پيش از ميانسالي به‌اعتبار و شهرت رسيده است. گوزنها پس از قيصر، نقطه عطف دوم‌ سينماي او است. «سفرسنگ‌» در آستانه انقلاب هرچند نقطه عطف سوم‌ نيست، اما سكوي پرتاب او به جايگاه مديريت كانال دو تلويزيون است. قطب‌زاده نخستين مديرعامل انقلابي سازمان راديو تلويزيون پس از انقلاب با حكمي او را به مديريت شبكه دو منصوب مي‌كند. او با روزنامه اطلاعات مصاحبه مي‌كند. مصاحبه در دو شماره روزنامه منتشر مي‌شود. او در بخش دوم مصاحبه‌اش كه در تاريخ ۲۲ مرداد ۱۳۵۸، صفحه۵، منتشر مي‌شود، مي‌گويد: «فقط كافيست شهيدان را در بهشت زهرا زيارت كنيم و ببينيم فرصت فكر كردن به خيلي از مسائل هنري را نداريم. هنر امروز بايد خود را پيدا كند. هنري در رابطه با مردم امروز كه داغدارند ولي خسته نيستند. هنري در رابطه با انسان. به قول دكتر علي شريعتي اگر يك انسان آگاه داراي شعور و اراده سازندگي [باشيم] و هدف را به صورت نمونه در همه ابعادش نامطلق آگرانديسمان كنيم، جهان را به دست مي‌آوريم و اين خيلي بي‌انصافي است كه ندانيم كه شهيدان دانسته‌اند كه چرا شهيد شده‌اند.»
كيميايي در ادامه همين گفت‌وگو درباره مافوقش، صادق قطب‌زاده مي‌گويد: «به دليل آنكه بيست سال زندگي پر گريز و فعالي در خارج ازايران داشته است. بروكرات نيست. با كارمندانش مستقيم است. روابطش‌ رياست‌گونه نيست. سخت عاطفي و رقيق است. يكي از علت‌هايي كه گرفتاري با هم نداشته‌ايم همين خصوصيات او است. تصويري كه از او ساخته شده، به ناحق است. شايد زماني كه آرام شد از او بخواهم كه كمي‌ افشاگري كند! ... باران به ناحق انتقادها باريدن گرفت... تلويزيون به‌ آهستگي دارد تلويزيون مي‌شود... زندگي قطب‌زاده يك ميدان است. اين را ديده‌ام. بيست‌سال آزاد در دنيا گشته، گروه‌هاي سياسي را مي‌شناسد، حركت‌هاشان را، ضعف و قدرت‌شان را. چطور يك آدم را با اين خصوصيات، اين تصوير را از او ارايه مي‌دهند؟! و از سويي ديگر كه از همه مهم‌تر بود، راه تازه تلويزيون بود‌...»
صادق قطب‌زاده اما در آن زمان چهره محبوبي در ميان روشنفكران نبود. در ميان زنان آزادي‌خواه و روشنفكر هم محبوب نبود. آنها به وجود سانسور از زمان حضور او در تلويزيون اعتراض داشتند. قطب‌زاده خبر تظاهرات گسترده شش روزه زنان در اعتراض به حجاب اجباري را در روزهاي اسفند۵۷ سانسور كرده بود و مانع انتشار خبر آن تظاهرات در داخل شده بود. او علاوه بر سانسور، دست به تصفيه گسترده عوامل برنامه‌ساز درتلويزيون زده بود و در گام نخست ۱۵۰ چهره مشهور را از تلويزيون اخراج كرده بود. در همان روزها شايعه رابطه او با گروه‌هاي فشار هم برسر زبان‌ها افتاده بود و نام «زهرا خانوم » سر كرده يكي از گروه‌هاي فشار به عنوان حامي قطب‌زاده هم موجب هياهو شده بود. قطب‌زاده مدتي بعد وزير امور خارجه شد اما به‌ دليل هزينه‌تراشي براي انقلاب در نهايت از آن هم كنار رفت و در آخر پس از شكست در انتخابات رياست‌جمهوري‌، منزوي و بالاخره به اتهام كودتا بازداشت، محاكمه و اعدام شد.
كيميايي هم بي‌هيچ دستاورد و كارنامه قابل اعتنايي، تلويزيون را به مقصد سينما ترك كرد. او به سينما بازگشت تا اين‌بار در دوران تازه، زندگي تازه‌اي را آغاز كند. انقلاب او را به مسيري تازه آورده بود. مسيري كه قرار بود او در ادامه با ماجراهايي تازه روبه‌رو شود؛ ازجمله ماجراي سعيد امامي ....
پايان  يادداشت 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون