• 1404 دوشنبه 13 مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6107 -
  • 1404 يکشنبه 12 مرداد

خطاي ادراكي اسراييل و چشم‌انداز درگيري فزاينده در منطقه

غلامرضا كريمي

در شرايط كنوني، خاورميانه در حال عبور از پيچيده‌ترين و پرتلاطم‌ترين دوران‌‌ خود در دهه‌هاي اخير است، در‌حالي كه جنگ در غزه همچنان شعله‌ور است و تنش‌ها ميان ايران و اسراييل رو به افزايش است، رويكردهاي جديد بازيگران منطقه‌اي و فرامنطقه‌اي چشم‌انداز تصوير نظم نويني در خاورميانه را ترسيم مي‌كند كه همه طرف‌هاي درگير، ادراك بازيگري تمام عيار و حذف رقبا را در آن تصور مي‌كنند. اسراييل و سپس امريكا پس از حملات قبلي به تاسيسات هسته‌اي و نظامي ايران در قالب جنگ تحميلي 12 روزه، احتمالا به دنبال ادامه اين روند براي مهار توانمندي‌هاي استراتژيك جمهوري اسلامي هستند. در سوي ديگر، ايران ضمن تقويت توان بازدارندگي خود، حاضر به عقب‌نشيني از برنامه غني‌سازي اورانيوم نيست و هر‌گونه امتيازدهي در اين حوزه را نشانه‌اي از ضعف تلقي مي‌كند. در اين ميان طرفين اين بحران با خطاي محاسباتي و ادراكي درخصوص جذب ساير بازيگران در حمايت از خود، احساس تماميت‌خواهي مي‌كنند.
ادراك راهبردي اسراييل، ايران را كانون اصلي تهديد منطقه‌اي و گروه‌هايي نظير حماس، حزب‌الله و انصارالله را بازوهاي عملياتي اين تهديد مي‌داند. اين نگرش، به ‌ويژه در دستگاه امنيتي اسراييل، موجب ايجاد نوعي اجماع امنيتي با برخي كشورهاي عربي شده است كه حتي در بحبوحه جنگ غزه نيز از تداوم روابط ديپلماتيك و اطلاعاتي با تل‌آويو عقب‌نشيني نكرده‌اند. اسراييل تصور مي‌كند نظم جديد در خاورميانه، محصول پيوند منافع تل‌آويو و كشورهاي غربي با برخي پايتخت‌هاي عربي در برابر محور ايران، حماس، حزب‌الله و انصارالله است، به‌طوري‌كه همزمان با تداوم جنگ در غزه، رن دِرمِر، وزير امور راهبردي اسراييل، ابعاد تازه‌اي از نگرش تل‌آويو به نظم منطقه‌اي را آشكار كرد؛ نگرشي كه بر ائتلاف‌هاي تازه‌نفس با كشورهاي عربي سني براي مقابله با آنچه «تهديد فزاينده جمهوري اسلامي ايران» خوانده مي‌شود، تمركز دارد. از منظر تل‌آويو، آنچه امروز در غزه، جنوب لبنان، يمن و عراق جريان دارد، صرفا زنجيره‌اي از بحران‌هاي پراكنده نيست، بلكه حاصل طراحي راهبردي يك محور هماهنگ‌شده ولي غيرمتمركز به رهبري تهران است.
در اين تحليل، گروه‌هايي چون حماس، حزب‌الله و انصارالله به عنوان بازوهاي اجراي اراده منطقه‌اي ايران ايفاي نقش مي‌كنند. همين برداشت، مبناي تحركات جديد اسراييل در حوزه ديپلماسي امنيتي شده و زمينه را براي گسترش ائتلاف با كشورهايي چون امارات و عربستان فراهم كرده است. از منظر اسراييل، عدم واكنش جدي يا سكوت امارات و عربستان، علي‌رغم فشار افكار عمومي جهان اسلام به سبب جنگ غزه، به منزله نشانه آشكاري از همكاري‌هاي امنيتي و ديپلماتيك با تل‌آويو و همچنين درك تهديد مشترك كشورهاي عربي از‌سوي ايران و گروه‌هاي اسلام‌گراي شيعي تلقي شده كه خطاي محاسباتي و نگرشي مقامات اسراييلي در اين تحليل كاملا مشهود است.
در مقابل، نظام جمهوري اسلامي، به‌ ويژه در سطح عالي‌رتبه تصميم‌گيران، هر نوع امتيازدهي به غرب را نشانه عقب‌نشيني تاكتيكي و ضعف در برابر فشار دشمن و حتي مقدمه‌اي بر تهديد موجوديت نظام تلقي مي‌كند. اين نوع تحليل باعث شده كه ايران حاضر به مصالحه در پرونده‌هايي مانند غني‌سازي، نفوذ منطقه‌اي يا برنامه موشكي نباشد و بر موضع مقاومت در برابر هرگونه فشار اعم از صلح يا جنگ تحميلي، با تاكيد بر حفظ برنامه غني‌سازي و تداوم حمايت از گروه‌هاي محور مقاومت پافشاري ‌كند.
اين خوانش از محيط، سبب شده كه رويكرد جمهوري اسلامي در برابر فشارها نه تعديل، بلكه تشديد انسجام درون‌محور و تقويت بازدارندگي باشد. همه اين تحولات به گونه‌اي پيش مي‌رود كه اميدها به گشايش‌هاي ديپلماتيك هم ضعيف ارزيابي مي‌شود. مذاكرات ايران و اروپا و همچنين مذاكرات ايران و امريكا در هاله‌اي از ابهام قرار دارد و كنش تهاجمي اسراييل و كشورهاي غربي عليه ايران در حال افزايش است. 
مهم‌ترين اختلاف بر سر غني‌سازي است كه ايران طبق معاهده منع گسترش سلاح‌هاي هسته‌اي، آن را حق خود مي‌داند ولي ترامپ بر غني‌سازي صفر تاكيد دارد. وزير امور خارجه ايران در واكنش به فشارهاي غرب نوشت كه ايران ملتي هفت هزار ساله‌ است و در صورت تكرار حملات، ضربات قاطع‌تري خواهد زد. ايران علي‌رغم تجربه جنگ 12 روزه كه نشان داد در بزنگاه‌ها تنهاست و تنهايي استراتژيك يك واقعيت تاريخي و جغرافيايي براي كشور است اما به دليل اينكه تصور برخي سياست‌گذاران و تصميم‌گيرندگان بر اين است كه ايران اكنون در بهترين و مستعدترين وضعيت براي قدرت‌يابي و شكل دادن نظم امنيتي جديد در خاورميانه در پرتو حمايت كشورهاي منطقه و برخي بازيگران بين‌المللي قرار دارد و خطر تخليه قدرت استراتژيك هم به صورت جدي وجود ندارد و در عين حال وضعيت انسجام داخلي خوب است، بنابراين بايد بدون انعطاف، در مقابل وضعيت شكننده موجود مقاومت كرد تا با گذشت زمان، گشايش در امور به وجود آيد. در مقابل برخي ديگر از سياست‌گذاران و نخبگان معتقدند در اين شرايط بايد فرصت بيشري به ديپلماسي داد و ابتكارها در مذاكرات را افزايش داد تا خطر تخليه قدرت استراتژيك ايران كاهش يابد و در ادامه با كاهش تنش‌ها، در جهت تقويت قدرت و كنشگري فعال ايران گام‌‌هاي اساسي برداشت. همين اختلاف‌نظرها هم تا حد زيادي مانع از يك تصميم‌گيري فوري و سنجيده شده است.
در اين ميان نقش قدرت‌هاي بزرگ تاثيرگذار بر تحولات به گونه‌اي است كه امكان تحرك و گشايش ديپلماتيك را كم‌رنگ كرده است. امريكا با وجود عدم تمايل به جنگ جديد در خاورميانه، تلاش دارد از طريق ابزارهاي ديپلماتيك و تحريمي، ايران را وادار به توقف برنامه‌هاي حساس هسته‌اي كند. واشنگتن در ظاهر به دنبال راه‌حل غيرنظامي است، اما در عمل در بسياري از موارد با سياست‌هاي اسراييل همسو عمل مي‌كند. در واقع امريكا در حمايت و هماهنگي كامل اسراييل، بر تضعيف بيش از پيش ايران و غني‌سازي صفر تاكيد دارد و منتظر اجراي مكانيسم ماشه از‌سوي تروييكاي اروپايي و شكل دادن اجماع بين‌المللي و افزايش فشارها بر ايران است و حتي ترامپ، شكست مذاكرت با حماس را به ايران نسبت مي‌دهد تا فضاي امنيتي‌سازي حول ايران را افزايش دهد. اروپايي‌ها هم بر مذاكرات جدي بين ايران و امريكا و انجام توافق جامع بين طرفين تاكيد دارند و مرتب تهديد به فعال كردن مكانيسم ماشه دارند. اروپايي‌ها در مذاكرات استانبول به دنبال تمديد 6 ماهه مهلت استفاده از مكانيسم ماشه بودند اما ايران نپذيرفت.
همزمان تحرك و نقش‌آفريني قدرت‌هاي محور شرق از‌جمله روسيه و چين محدود، كم‌تاثير و متاثر از اولويت‌هاي ديگر است. روسيه خودش درگير جنگ اوكراين است و با توجه به منافع مشترك با اسراييل، امكان تحرك در اين عرصه را به صورت محدود و ضعيف دارد. چين هم براي مداخله در بحران خاورميانه، آمادگي تقابل و رويارويي با امريكا و اسراييل را ندارد. اگرچه در فضاي رسانه‌اي اظهار مي‌شود كه ايران در مراحل پيشرفته مذاكرات با چين براي خريد سامانه‌هاي پدافند هوايي و جنگنده‌ها قرار دارد اما به نظر مي‌رسد بخشي از بازنمايي اين مساله در سطح گسترده، براي امنيتي‌سازي بيشتر موضوع ايران و متقاعدسازي افكار عمومي در اسراييل و امريكا را براي تسريع در حمله نظامي به ايران صورت مي‌گيرد.
در چنين وضعيتي، ادراك اسراييل از فرصت راهبردي براي مهار و ضربه زدن به ايران به‌ويژه در حوزه‌هاي اطلاعاتي و سايبري، در تقاطع با آسيب‌پذيري‌هاي داخلي و شرايط دشوار اقتصادي ايران و همسويي نسبي برخي كشورهاي عربي، بستري را فراهم كرده كه احتمال بروز يك درگيري محدود اما شديد را تقويت مي‌كند. هرچند تل‌آويو تمايلي به جنگ تمام‌عيار، گسترده و طولاني ندارد، اما با بهره‌گيري از عنصر تحميل غافلگيري گسترده و به‌كارگيري ابزارهاي پيچيده تكنولوژيك و همچنين هم‌راستايي اهدافش با برخي بازيگران بين‌المللي و ‌منطقه‌اي، خطر توسل به اقداماتي محدود اما پرمخاطره وجود دارد؛ اقداماتي كه به‌سادگي ممكن است از كنترل خارج شده و به درگيري گسترده‌تري بينجامد. البته از منظر اسراييل و متحدانش، مقابله با ايران تنها از مسير تقابل نظامي نمي‌گذرد، بلكه مستلزم «بازآرايي نظم منطقه‌اي» است؛ نظمي كه بر خلع قدرت بازيگران غيردولتي همسو با تهران، همكاري عملياتي اطلاعاتي و امنيتي و ايجاد نوعي بازدارندگي فعال مبتني است. چنين مدلي هم، با واقعيت‌هاي پرتنش منطقه هم‌راستا نيست و احتمال افزايش اصطكاك در محورهاي درگيري را بيشتر مي‌كند.
در مجموع، روندهاي جاري حاكي از آن است كه خاورميانه در آستانه ورود به مرحله‌اي تازه از تعارض و توازن است؛ مرحله‌اي كه در آن، سكوت ديپلماتيك برخي بازيگران منطقه به‌ معناي خنثي ‌بودن نيست، بلكه نشانه‌اي از شكل‌گيري نوعي اجماع خاموش عليه ساختارهاي سنتي قدرت در اين منطقه است. در چنين وضعيتي، هرگونه اشتباه محاسباتي، چه از سوي تهران و چه از سوي تل‌آويو، ممكن است به گشايش دروازه‌اي ختم شود كه بسته‌شدنش به‌مراتب دشوارتر از گشودن آن است، بنابراين در چنين شرايطي، نقش ميانجيگران منطقه‌اي و فرامنطقه‌اي بيش از پيش اهميت پيدا مي‌كند، اما موفقيت آنها نيز دشوار به نظر مي‌رسد مگر اينكه يكي از طرفين حاضر به بازنگري در برخي از اصول خود براي عبور از اين وضعيت پرمخاطره و پيچيده باشد تا اين بحران پيچيده از طريق ديپلماسي و مصالحه حل و فصل گردد.
استاد روابط بين‌الملل دانشگاه خوارزمي

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون