ماشه و مردم!
جعفر گلابي
فرآيند مكانيسم ماشه كه از سوي ۳ كشور اروپايي عليه ايران آغاز شده است منطق سادهاي دارد؛ ما كشورهاي غربي انواع ابزارها از جمله قدرت نظامي و اقتصادي را در اختيار داريم و در سازمانهاي بينالمللي صاحب نفوذ تعيينكننده هستيم، لذا از اين ابزار براي مزيد امنيت و منافع خود و همچنين اسراييل حداكثر استفاده را ميبريم. در چنين منطقي ديگر اهميتي ندارد كه چه كسي ابتدا از برجام خارج شد و چه كسي نتوانست يا نخواست حتي يك تحريم از خيل تحريمها را لغو كند، كدام طرف به تعهداتش پايبند ماند و... حالا اسنپبك در حال اجرايي شدن است تا طرفي كه برجام را پاره كرد به حداكثر خواستههايش برسد و طرفي كه يكسال بعد از خويشتنداري دليلي براي ادامه تعهداتش نبود، مجازات شود! اما در موضوع تحريمها افزون بر تضادهاي حقوقي يك منطق غيرانساني هم وجود دارد؛ هدف اصلي تحريمها مردم ايرانند و غربيان حكومت را از جانب در تنگنا قرار دادن مردم تحت فشار قرار ميدهند. غربيان بدون تكلف در انواع اقدامات خود مايل به شورش مردم عليه حكومت هستند. آنها هزينه برخورد مستقيم با جمهوري اسلامي را بالا ارزيابي ميكنند، لذا تلاش ميكنند مردم را به اين سو هل دهند تا گردي به دامان امنيت و منافعشان ننشيند. چنانچه مردم نخواهند يا نتوانند تحميل آشكار اروپا، امريكا و اسراييل را برآورده سازند، افزايش مجازات سخت اقتصادي در انتظار آنهاست.در اين ميان حقوق بشر يك شوخي بيمزه است كه غرب ديگر حتي به زبان هم نميآورد تا در ميان ناظران تهوع ايجاد نكند. احتمال زياد ما ميتوانستيم با غنيمت شمردن انواع فرصتها و آيندهنگري و توجه به نظرات كارشناسان در چنين زاويهاي قرار نگيريم و حالا هم نبايد منفعل باشيم و نيازمند ابتكارات ديپلماتيك و انواع مانورهاي سياسي هستيم كه متاسفانه كمتر صورت تحقق به خود ميگيرد. به هر حال بخواهيم يا نخواهيم، مسببان اين زورگويي افراطيون يا سياستهاي اشتباه ما باشند يا نباشند فعلا غرب به ايران رسما زور ميگويد.
مسلما دستگاههاي متولي تمام تلاش خود را ميكنند كه فشارهاي اقتصادي و احتمال تجاوز نظامي را به حداقل برسانند بدون اينكه عزت و اعتبار و تماميت ارضي و آرامش مردم ايران آسيب ببيند، اما اگر نشد چه؟
اگر مردم ما واقعا انگيزه و اراده مقاومت در برابر اين زورگوييهاي آشكار را داشته باشند و سختيهايش را به جان بخرند بدون شك پيروز ميدان هستند و احتمالا نفس بروز اراده مردم جلوي تعرضهاي اقتصادي و نظامي را خواهد گرفت.ولي مسلما مردم هم مايلند بدون هزينههاي سنگين از اين پيچ تند عبور كرده و استقلال خود را حفظ كنند.اگر حاكميت با مردم سخن بگويد و در عمل منطق استواري به خرج دهد و مردم احساس كنند كه همه راههاي مسالمتجويانه طي شده و بيگانگان عمدا و برخلاف ظاهر رفتار خود راههاي گفتوگو و تفاهم جدي را مسدود كردهاند، اوضاع متفاوت خواهد شد.اين هنر حاكميت است كه اكثريت قاطع مردم احساس كنند كشور مال خودشان است، اراده آنها مبناي تصميمگيريهاست، نتيجه صلاح و فساد جامعه به خودشان باز ميگردد و دخالت بيگانگان در امور داخلي خسارتهاي وحشتناك به بار ميآورد. تعامل با مردم و ايجاد يا گسترش اعتماد متقابل ميان حاكميت و متن جامعه اصليترين عامل تعيينكننده خصوصا در معادلات جاري است. صبر، اراده و نجابت و ميهندوستي كه مردم در جريان تجاوز اسراييل به خاك ايران از خود بروز دادند، ميتواند در برابر مكانيسم ظالمانه و زورگويانه و هر فشار ديگري هم بروز كند به شرط آنكه تمايلات و خواستههاي اقشار مختلف برآورده شود. حكومت ميتواند بستههاي مختلف خدمت بدون منت را به جامعه ارايه كند بدون اينكه عقبنشيني تلقي شود. اتفاقا با همين معضل نگراني از عوارض عقبنشيني هم ميتوان عقلاني و صادقانه برخورد كرد. چه اشكالي دارد مقامات بلندپايه در تلويزيون حاضر شوند و از هر عملكردي كه نادرستياش ثابت شده از مردم عذر بخواهند.چه زياني دارد كه تصميمگيران كشور به صراحت و با تواضع نياز ايران به ايرانيان را اعلام كنند.ارتباط مستقيم با مردم كوچه و بازار مخالفان پرسروصدا و ويرانيطلبان همراستا با بيگانگان را در انفعال بيسابقه قرار خواهد داد. چرا اجازه ميدهيد هر كس بلد شده چهار جمله تند را پشت هم رديف كند خود را صداي مردم بداند و اصيلترين آرمانها را زير سوال ببرد؟ مسلما اين عارضه از ناحيه عملكردهاي نادرست و بياعتنايي به داوري مردم حاصل شده است و با هزار تبليغات بدون پشتوانه مرتفع نميشود. براي نمونه اگر تلاش رييسجمهور براي قطع بودجههاي يامفت به مراكز غيرمسوول قطع شود.
خواهيد ديد در صبر مردم براي عبور از سختيهاي اقتصادي چقدر موثر خواهد افتاد؟ ريخت و پاشهاي دولتي و حكومتي واقعا روح و روان محرومان جامعه را خراش ميدهد. رويكردهاي خشك و ثابت صداوسيما مدام خسارت به بار ميآورد و ظرفيت مرجعيت رسانهاي را زايل ميكند، در اين شرايط سخت و نفسگير چرا بايد همه روزه سمينار و همايش و كنگره و...داشته باشيم؟ چرا هنوز سقف مشخصي براي حقوقهاي نجومي در نظر گرفته نشده و چرا محدوديتهاي شديد براي سفرهاي خارجي و پرهزينه مديران دولتي وضع نشده و به عنوان يك دستاورد تقديم مردم نميشود؟ مجلس ميتواند براي صرفهجويي جلسات كمتري برگزار كند كه اتفاقا تنشهاي بيمورد را كمتر ميكند...اينها كه عقبنشيني هم محسوب نميشود و از خيلي از خواستههاي سياسي كه در صدر خواستههاي سياستورزان قرار دارد و دايما در بوق و كرنا ميشود، اثربخشتر است.توزيع كالابرگ براي دهكهاي پايين جامعه كاري بزرگ و شايسته تقدير است و ميبينيم كه مدعيان مردمسالاري كلمهاي استقبال به آن نشان نميدهند! چون دغدغه آنها نيست! اما دولت بايد با تمام توان روي معيشت مردم تمركز كند و مشكلات آب و برق و گاز را به حداقل برساند و تحت تاثير فضاي مجازي از اين مهمات حياتي غفلت نكند و با هوشمندي به هر اولويتي توجه به موقع داشته باشد.در مقابل چكاندن ماشه غرب عليه ايران مردم اصلند.