شناسايي محركهاي اصلي بازار
سهيلا نقيپور
بازار سرمايه تهران در ادامه روند مطلوبي كه اخيرا در پيش گرفته است، يك روز معاملاتي مثبت و پرتقاضا را تجربه كرد. شاخص كل بورس تهران، با رشدي حدود ۱۰ هزار واحدي، خود را به سطح ۳ ميليون و ۲۱۷ هزار واحد رساند. اين حركت صعودي و احياي مجدد تقاضا در بدنه بازار، نشاندهنده غلبه نسبي خوشبيني بر فضاي احتياط است كه براي مدتي طولاني بر معاملات سايه افكنده بود. تثبيت در اين سطوح قيمتي، پس از يك دوره نوسانات فرسايشي، اميدها را براي يك فاز صعودي پايدارتر در ميانمدت افزايش داده و توجه سرمايهگذاران را بيش از پيش به سمت پتانسيلهاي موجود در سهام جلب كرده است. يكي از مولفههاي حياتي كه قدرت و عمق بازار را تاييد ميكند، وضعيت ارزش معاملات خرد است. در معاملات اخير، ارزش كل معاملات خرد در سطح چشمگير و قابل قبول حدود ۱۴ هزار ميليارد تومان قرار گرفت. اين حجم از گردش مالي كه در ماههاي اخير تداوم داشته، يك سيگنال بسيار مثبت و معنادار به شمار ميرود. اين رقم نشان ميدهد كه پول خوبي در بازار در حال گردش است و نه تنها نقدينگي جديد به بازار وارد شده، بلكه ميل به انجام معامله و ريسكپذيري در ميان بازيگران اصلي افزايش يافته است. تداوم ارزش معاملات در اين سطح، فراتر از يك اتفاق مقطعي، بيانگر افزايش جذابيت نسبي سهام در مقايسه با بازارهاي موازي و همچنين بهبود انتظارات سرمايهگذاران حقيقي نسبت به آينده سودآوري شركتهاست. با اين وجود، شاخص كل بورس پس از طي يك مسير صعودي پرشتاب در هفتههاي اخير، اكنون به نزديكي سطح مقاومت مهم ۳ ميليون و ۲۵۰ هزار واحد رسيده است. اين محدوده، نه تنها از نظر تكنيكالي به دليل شكلگيري قلههاي تاريخي و سقفهاي قيمتي در گذشته از اهميت بالايي برخوردار است، بلكه از نظر رواني نيز براي بازار يك نقطه عطف محسوب ميشود. اين سطحي است كه آخرين بار شاخص كل در اواخر ارديبهشت ماه امسال در آن محدوده قرار داشت و پس از آن، نتوانست مسير صعود را ادامه دهد و با يك اصلاح سنگين مواجه شد. در اين ناحيه مقاومتي، فعالان بازار در سطوح پايينتر خريد كردهاند. عبور قدرتمند از اين سد مقاومتي نيازمند حمايت قاطع نقدينگي، بهويژه ورود پول درشت از سوي حقوقيها و همچنين تداوم سيگنالهاي مثبت اقتصادي و سياسي است. بررسي عميقتر نمودارهاي قيمتي سهام نشان ميدهد كه بورس در كوتاهمدت به بازدهي بسيار مناسبي دست يافته است. در چنين شرايطي، ميتوان گفت كه بازار براي ادامه مسير صعودي خود در فاز ميانمدت، به نوعي تجديد قوا و اصلاح ساختاري نياز دارد. لذا شايد نياز باشد كمي استراحت از نظر قيمتي و زماني در بازار رخ دهد. اين استراحت نه تنها هيجانات كاذب را كنترل ميكند، بلكه امكان جذب نقدينگيهاي جديد را در قيمتهاي منطقيتر فراهم ميآورد و از ايجاد حباب جلوگيري ميكند. چنين اصلاحي زمينهساز شكلگيري يك پايه حمايتي قويتر خواهد شد تا شرايط براي رشد بيشتر و ساختارمندتر در ميانمدت فراهم شود. شكي نيست كه رشد سريع در كوتاهمدت به هيچ عنوان براي بازار سهام مناسب نيست و در اغلب موارد، به دليل ايجاد انتظارات غيرواقعي و ورود سرمايهگذاران هيجاني ميتواند ريزشهاي سنگيني را بعد از آن به بازار و سرمايهگذاران تحميل كند و اعتماد عمومي را مخدوش سازد. با فرض اينكه بازار بتواند اين دوره حساس را با يك اصلاح منطقي و نه يك ريزش ساختارشكن پشت سر بگذارد و از مقاومت ۳ ميليون و ۲۵۰ هزار واحدي عبور كند، اهداف قيمتي بعدي در ميانمدت براي شاخص كل، محدودههاي ۳ ميليون و ۵۰۰ هزار واحد و سپس ۳ ميليون و ۶۰۰ هزار واحد قابل دسترس هستند. دستيابي به اين اهداف، بيش از هر چيز به پايداري عوامل بنيادي و از ميان رفتن ريسكهاي سيستماتيك وابسته است. در خصوص محركهاي اصلي كه روند صعودي اخير را تقويت كردند، بايد به دو عامل كلان اشاره كرد: نخست، راهاندازي تابلوي دوم بازار ارز توافقي كه ضمن بهبود كانالهاي تخصيص ارز، انتظارات مثبتي را در خصوص ثبات نرخ و شرايط عملياتي شركتهاي صادركننده ايجاد كرده است. دوم، كاهش نسبي تنشهاي سياسي طي اين مدت اخير كه همواره به عنوان مهمترين ريسك غيراقتصادي بازار سرمايه مطرح بوده است. هرگونه سيگنال مثبت در عرصه سياسي داخلي و منطقهاي، مستقيما بر اعتماد سرمايهگذاران بلندمدت و خروج از فاز احتياط تاثير ميگذارد. البته بايد تاكيد كرد كه عملكرد مثبت عملياتي و گزارشهاي سودآوري مناسب در برخي نمادهاي شاخصساز نيز از ديگر دلايل اصلي رشد قيمت سهام بوده و در غياب اين دلايل بنيادي، عوامل سياسي و ارزي به تنهايي نميتوانستند چنين رونق پايداري را رقم بزنند.