• 1404 دوشنبه 19 آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6186 -
  • 1404 دوشنبه 19 آبان

كارگران دوست يا دشمن تجارت آزاد؟

داوود ميدري

كشورهاي پردرآمد به دنبال محدود‌سازي تجارت خارجي هستند چرا؟ نشريه گلوباليست (3 نوامبر2025) از زاويه‌اي كاملا متفاوت به اين سوال پاسخ داده است. اين مقاله براي خواننده ايراني از اين نظر اهميت دارد كه دريچه‌اي جديد به سوي اصلاحات اقتصادي مي‌گشايد. در يك كلام اگر مي‌خواهيم دست دولت در اقتصاد را محدود كنيم بايد نهادهاي كارگري را تقويت كنيم. گزاره‌اي كه پذيرش آن سخت است.  احزاب كارگري از سال ۱۹۲۰ تا ۲۰۰۰ در اروپا يكي از تاثيرگذارترين نهادهاي سياسي بودند. طبقه كارگر بعد از گذراندن دو جنگ جهاني و 30 سال تجربه بازسازي اروپا متشكل و مقتدر شده بود. در طول اين مدت احزاب كارگري ياد گرفته بودند كه چگونه مسائل خود مانند مسكن، بهداشت و درمان را به سياستمداران انتقال دهند. كارگران در انتخابات مشاركت بسيار بالايي داشتند و نتيجه انتخابات را تعيين مي‌كردند. هلندي‌ها معتقد بودند حزب كارگر هلند نخست‌وزير ساز است! به اين معني كه برنده انتخابات معمولا منويات احزاب كارگري را پيش مي‌برد. ميزان مشاركت طبقه متوسط در انتخابات در سال‌هاي اخير تغيير كرده است. حزب كارگر تا سال ۲۰۰۰ حدود ۳۰ درصد از كل آرا را به دست مي‌آورد اما بعد از سال ۲۰۱۰ به ۵ درصد كاهش يافت. يك اتفاق بسيار مهم كه منجر به كاهش مشاركت طبقه متوسط در هلند شد، تغيير قانون مشاركت اجباري در انتخابات بود. از سال ۱۹۱۷ تا ۱۹۷۰ همه واجدين راي توسط قانون بايد راي خود را در صندوق مي‌انداختند. در صورت عدم مشاركت براي متخلفين مجازات قانوني ديده شده بود. با برداشته شدن اين قانون نرخ مشاركت ۱۵ درصد كاهش يافت. در برخي كشور‌هاي اروپايي مانند بلژيك، لوكزامبورگ، يونان و بخش‌هايي از اتريش قانون راي اجباري براي همه شهروندان وجود دارد.  برخلاف آنچه تصور مي‌شود بعد از افول قدرت احزاب كارگري در اروپا تجارت آزاد و مهاجرت آزاد نيروي كار به خطر افتاده است. امروز شاهد بيشترين سطح تنش اقتصادي بين امريكا و اروپا در صد سال اخير هستيم. به گفته مجله اكونوميست، سال ۲۰۲۵ بدترين روزهاي تفكر ليبراليسم است. بسياري از سياستمداران اروپايي از جمله برنده دوره پيشين انتخابات در هلند طرفدار خروج از اتحاديه اروپا هستند. 

جنگ‌ تعرفه‌اي در كشورهاي صنعتي بخش صنعت را تهديد مي‌كند. صنعت اروپا بسيار وابسته به صادرات به امريكاست و با افزايش تعرفه واردات از طرف امريكا صادرات صنعتي اروپا كاهش مي‌يابد. در سال ۲۰۰۰ هيچ كس پيش‌بيني نمي‌كرد كه در سال ۲۰۲۵ رييس بانك مركزي اروپا بگويد بايد به دنبال افزايش توليد داخل و استقلال اقتصادي برويم!
رييس كنوني بانك مركزي اروپا، كريستين لاگارد در سپتامبر 2025 گفت: «امروزه ما خود را در دنياي جديدي مي‌يابيم، دنيايي كه در آن سياستگذاران ديگر نمي‌توانند خود را به متغيرهاي سنتي اقتصادي و مالي محدود كنند. اكنون بايد «ژئواكونوميك» را در تحليل‌هاي خود لحاظ كنيم. اين اصطلاح در سال ۱۹۹۰ توسط ادوارد لاتواك ابداع شد كه ژئواكونومي را «تركيبي از منطق جنگ با روش‌هاي تجارت» توصيف كرد. در جهان امروز تجارت به عنوان ابزاري براي قدرت، استراتژي نفوذ و تسلط به كار گرفته مي‌شود. ما در حال حاضر با بالاترين تعرفه‌ها از زمان اسموت-هاولي در دهه ۱۹۳۰ مواجه هستيم كه توسط بزرگ‌ترين شريك تجاري ما اعمال شده است. تجارت جهاني در حال تغيير شكل است، زيرا ساير كشورها به تعرفه‌هايي كه عليه آنها اعمال مي‌شود، واكنش نشان مي‌دهند و تنها در عرض چند ماه، شاهد افزايش عدم قطعيت تجاري و نوسانات شديد نرخ ارز بوده‌ايم. افزايش تعرفه‌هاي ايالات متحده از ۱.۵ به ۱۳درصد، شوك منفي بزرگي را به اقتصاد منطقه يورو وارد خواهد كرد.»
اما چه ارتباطي بين جنگ تعرفه‌اي و انزوال احزاب كارگري وجود دارد؟
چرا منطقه شينگن، اتحاديه اروپا، پول واحد يورو در دوران اقتدار احزاب كارگري شكل گرفت؟ 
دنيس مك‌شين، وزير سابق امور اروپا در بريتانيا (سال ۲۰۰۵) و نويسنده كتاب «برگزيت؛ سرنوشت نامعلوم بريتانيا» مقاله‌اي منتشر كرده كه در آن نكته بديعي در خصوص وجود احزاب كارگري در اروپا ارايه كرده است. وجود احزاب كارگري فعال سياست‌ها را به نفع طبقه متوسط تغيير مي‌دهد. براي جذب طبقه متوسط بايد شفاف به خواسته‌هاي اقتصادي و رفاهي پاسخ داد. زماني كه احزاب كارگري حضور كمتري دارند بحث‌هاي عوام‌گرايانه ايدئولوژيك ملي‌گرايانه بيشتر مطرح مي‌شود. براي رضايت جامعه كارگري بايد شغل بيشتري ايجاد و براي ايجاد شغل بيشتر بايد مرزها را باز كرد كه باعث ورود و خروج آزادتر نيروي كار و كالاها مي‌شود. پيش از اين، مهم‌ترين محور شعارهاي انتخاباتي در اروپا افزايش اشتغال جوانان بود. مهارت‌آموزي براي بازماندگان از تحصيل در سال‌هاي قبل از ۲۰۰۰ از مهم‌ترين شعارهاي انتخابات در همه احزاب بود. امروزه شعارهاي سياسي، ايدئولوژيك شده است. به‌طوري‌ كه ويلدرز، رهبر حزب راست افراطي و برنده انتخابات قبلي هلند چند شعار را دنبال مي‌كند: 1- وضع قوانين ضد مهاجرت، ۲- مخالفت با اسلام، ۳- خروج از اتحاديه اروپا. 
احزاب راست افراطي اغلب ايده‌هاي اقتصادي ملي‌گرايانه و حمايت‌گرايانه دارند. آنها ممكن است از محدود كردن تجارت بين‌المللي و مهاجرت براي محافظت از صنايع و مشاغل ملي حمايت كنند. در عين حال، ممكن است از ماليات‌هاي پايين‌تر و مقررات‌زدايي در داخل كشور حمايت كنند و با ديدگاه‌هاي اقتصادي سنتي‌تر راست‌گرايانه همسو باشند.
اما به‌طور خلاصه حضور فعال قشر كارگر در انتخابات باعث تمركز بر شعارهاي اقتصادي و رفاهي واقع‌بينانه كه از دل مذاكره با نهادهاي كارگري به دست مي‌آمد، طراحي مي‌شد. در نتيجه اين حضور فعال كارگران در انتخابات، تجارت آزاد مي‌شد، همان سياستي كه ارزش اقتصادي ليبراليست‌هاست كه امروز در خطر است.
پايان حضور سياسي احزاب كارگري اروپا!- دنيس مك‌شين (3 نوامبر ۲۰۲۵)، در همين چارچوب، انتخابات هلند و شكست حزب كارگر را بررسي كرده است. از ديدگاه مك‌شين حزب‌هاي سوسيال دموكرات با كارگران فاصله گرفته است و راه‌حلي براي پاسخ به مشكلات زندگي آنان ارايه نمي‌دهند.
راست افراطي هنوز قدرت را در اروپا به‌طور كامل به دست نگرفته است ولي از آن طرف احزاب كارگري كارايي خود را در اروپا از دست داده‌اند. در گذشته نه چندان دور احزاب كارگري راي خود را از درون جامعه كارگري با مشاركت بالا مي‌گرفتند و براي سال‌هاي بسيار طولاني براي مسائل جامعه كارگر راه‌حل‌هاي مشخص داشتند. امروزه بيشتر احزاب در مواجهه با مسائل اقتصادي طبقه كارگر خالي‌الذهن هستند.
انتخابات اخير در هلند و كشورهاي اروپايي نشان مي‌دهد كه بعد از عدم موفقيت كمونيسم و پيروزي (موقت) جريان ليبرال بعد از سال ۱۹۹۰، احزاب كارگري بازندگان بزرگ هستند.
راي‌دهندگان طبقه كارگر در انتخابات اخير نشان دادند كه به وعده‌هاي راست افراطي و طرفدار نظام بسته جهاني راي نخواهند داد، اما از وعده‌هاي احزاب سوسيال دموكرات نيز نااميد شده‌اند. فرانتس تيمرمانس، يكي از بهترين سياستمداران سوسيال دموكرات اروپا در قرن حاضر، در ۶۴ سالگي به تازگي كناره‌گيري كرده است، زيرا حزبش آينده‌اي نامشخص، اگر نگوييم ناشناخته، پيش رو دارد. اين در حالي است كه در دهه‌هاي گذشته حزب كارگر هلند در انتخابات نقش بسيار موثر داشت و به اصطلاح هلندي‌ها اين حزب نخست‌وزير ساز بود.
نابودي پايه‌هاي جامعه مدني
طبقه كارگر اروپايي براي ۸۰ سال از ۱۹۲۰ تا ۲۰۰۰ در نظام سياسي اروپا تعيين‌كننده بود. اين طبقه در اروپا حامي سياست‌هاي چپ ميانه دموكرات بود. طبقه كارگر به صورت تشكل يافته و با قدرت سياسي بالا بعد از دو جنگ جهاني پديدار شدند. كارفرمايان با توجه به كاركرد كارگران و مهارت آنان قبول كردند مزاياي مناسبي به كارگران از جمله حقوق بالا، زمان براي زندگي خانوادگي و همچنين مراقبت و درمان سالمندان بپردازند. در حال حاضر، اين پايگاه اجتماعي و راي طبقه كارگر از بين رفته است، زيرا كه عضويت كارگران بخش خصوصي در اتحاديه‌هاي كارگري در اروپا به ارقام تك رقمي كاهش يافته است.
حذف طبقه كارگر تبعات گسترده‌اي در سياستگذاري دارد كه كمترين آن، اين است كه سياست‌هاي حمايت‌طلبانه‌اي كه براي قشر متوسط و پايين جامعه وجود دارد از بين مي‌رود. چنانكه شاهد آن هستيم امروزه برخلاف گذشته نظام آموزشي تعهد خود را به طبقه متوسط ايفا نمي‌كند. برنامه آموزش مهارت براي افرادي كه به دانشگاه نمي‌روند در شعارهاي سياسي و سياست‌هاي اجرايي جايي ندارد و برخي افراد بدون مهارت و دانش در جامعه رها مي‌شوند.
كارشناس اقتصادي

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون