علم، سپر صلح دانشگاه و مدرسه سنگر آينده
زهرا سادات حسینی
پس ازبرگزاري اجلاس جهاني علوم در سال ۱۹۹۹، يونسكو و شوراي بينالمللي علوم، ۱۰ نوامبر (۲۰ آبان) را «روز جهاني علم در خدمت صلح و توسعه» ناميدند. هدف اين روز، تأكيد بر نقش علم در توسعه، كاهش فاصله با جامعه و تشويق به مشاركت همگاني است تا همگان از فوايد علم در زندگي بهرهمند شوند. اما پرسش اساسي مطرح ميشود كه آيا از علم به عنوان ابزاري براي تحقق پيشرفت، گسترش گفتوگو و ارتقاي رفاه انساني استفاده ميشود يا آن به سلاحي براي زورگويي و ويراني تبديل شده است؟ اين مناسبت، فراتر از يادآوري است، بلكه هشداري است نسبت به تهديدي كه بنيان نهادهاي علم و رشد انساني را نشانه رفته است. امروزه، صلح پايدار تنها در پشت ميزهاي مذاكره و نشستهاي سياسي اتفاق نميافتد، بلكه در كلاسهاي درس و آزمايشگاهها ساخته ميشود؛ تا دانشمندان و سياستمداران شايستهاي را تربيت كنند كه بتوانند در برابر سلطهگري و برتريطلبي مستكبران و استعمارگران ايستادگي كنند. چنان كه رهبر انقلاب اسلامي در 20 آبانماه 1394 بيان داشتهاند: «علم براي يك ملت مهمترين ابزار آبرو و پيشرفت و اقتدار است.» دستيابي به توسعه واقعي و حقيقي نيز در گروی توانايي هر ملت در توليد دانش، نوآوري و پرورش شهروندان آگاه و مسوول است. با اينحال، نشانههاي نگرانكنندهاي گواه آن است كه همين سنگرهاي علم، صلح و پيشرفت، به ميدان نبردي نابرابر و رقابتي ناسالم تبديل شدهاند. ميتوان اذعان داشت كه امروزه، قدرتطلبان و زيادهخواهان جهان ، علم را هدف قرار دادهاند. يكي از نمونههاي تلخ آن، جنگ 12 روزه اسراييل عليه ايران بود. هنگامي كه مراكز علمي و چهرههاي فكري به عنوان اهداف استراتژيك انتخاب ميشوند، جنايتي عليه بشريت رخ ميدهد، چرا كه مستقيمترين مسير توسعه يك ملت را نشانه رفتهاند. نابودي يك دانشمند، تنها يك تراژدي شخصي نيست؛ بلكه بمبي است بر پيكره «صلح پايدار» ؛ زيرا صلح واقعي بدون عدالت و پيشرفت علمي براي همه ميسر نيست.
ازسوي ديگر، امروزه، دانشآموزان به عنوان محوريترين هدف، در كانون يك «جنگ نرم» همهجانبه قرار گرفتهاند. در اين رويارويي، شبكههاي اجتماعي ديجيتال به مثابه ابزارهاي نوين جامعهپذيري، نقش بيبديلي در شكلدهي به هويت و نظام ارزشي آنان ايفا ميكنند. الگوريتمهاي پلتفرمهايي مانند اينستاگرام، با ترويج فرهنگ مصرفزده و عينيتبخشيدن به سبك زندگي مبتني بر نمايشگري، به تدريج ارزش ذاتي علمآموزي و كمالجويي فكري را تحتالشعاع قرار ميدهند. پيامد مستقيم اين روند، تغيير ترجيحات تحصيلي- شغلي است، بهطوريكه گرايش به رشتههاي نظري و علوم پايه، جاي خود را به تمايل براي مشاغل زودبازده و ظاهرا كمزحمت اما پرسود ميدهد. اين تغيير الگو، نه يك انتخاب طبيعي، كه محصول القاي ارزشهاي جديد از طريق مهندسي پيچيده محتوا و اقناع نامحسوس است. بنابراين، ميتوان ادعا كرد اين فضا به عرصهاي براي نبردي نرم تبديل شده كه در آن، «موفقيت» و «ارزش» بر اساس معيارهاي مهاجم بازتعريف شده است. اين تهاجم سازمانيافته به علماندوزي، كه به شيوههاي گوناگوني از ترور شخصيت علمي فرهيختگان، حمله به مراكز علمي، بيانگيزگي دانشآموزان و دانشجويان، مهاجرت اساتيد و نخبگان و امثال آنها، زنگ خطري جدي براي متوليان نظام آموزشي و فرهنگي كشور محسوب ميشود. اين وضعيت، لزوم چارهانديشي فوري و تدوين راهبردهاي كلان براي مصونيتبخشي به نسل جوان را بيش از پيش آشكار ميكند و به نظر ميرسد، يكي از راهحلهاي آن سرمايهگذاري بر نهادهاي علمساز به منظور توسعه پيشرفت است تا صلح پايدار بر جامعه حاكم شود. همانگونه كه رهبر انقلاب اولين روز فروردين 1380 فرمودهاند: « بايد علم را با همه معناي كامل آن به عنوان يك جهاد دنبال كنيم» از اين سو پيروزي در اين نبرد، با سرمايهگذاري محقق ميشود:
1- مدارس، كانونهاي فرهنگ صلح: مدرسه بايد به مكاني امن و مجهز تبديل شود كه در آن، افزون بر دانش، ارزشهاي همزيستي مسالمتآميز، تفكر انتقادي و احترام به تفاوتها آموزش داده شود. امام خميني در ديماه 1359 درباره اهميت مدرسه در جمع دانشجويان مركز تربيت معلم ميفرمايند: « عالم مدرسه است و معلمين اين مدرسه، انبيا و اوليا هستند .»
2- دانشگاهها دژهاي توليد علم براي توسعه: دانشگاهها بايد به فضايي امن براي پژوهشهاي بنيادين و كاربردي در خدمت حل مسائل بشري تبديل شوند. حمايت از دانشگاهيان، حمايت از مغزهاي متفكري است كه راهكارهاي توسعه پايدار را طراحي ميكنند. چنانچه امام خميني در بحرانيترين شرايط و مشكلات عديدهاي كه در زمان جنگ تحميلي بر كشورمان حاكم بود با آرامش مثالزدني همراه با دورانديشي، جنگ را مسالهاي ناچيز و قابلحل ناميده و مساله دانشگاه را مهمتر از جنگ عنوان ميكردند. با اين بيان كه: «جنگ چيز مهمي نيست، حل ميشود... اما مساله دانشگاه يك مساله فوقالعاده است كه اين افرادي كه از دانشگاه در ميآيند يا مخرب يك كشوري هستند يا سازنده آن »
3- مشاركتنخبگاندر سياستگذاري: بحث مشاركت نخبگان در سياستگذاري هم در اسناد رسمي و بالادستينظام،نظيرسياستهايكلي نظام قانونگذاري، اشاره شده است و هم در اظهارات و مصاحبههاي مسوولان و متوليان سياسي كشور مطرح شده است. يكي از سازوكارهاي جلب مشاركت نخبگان، شبكه و شبكهسازي است.
درنتيجه ميتوان گفت كه صلح تنها نبود جنگ نيست، بلكه ايجاد شرايطي براي شكوفايي انسانهاست. اين امر مستلزم محافظت از مدارس، معلمان و نهادهاي علمي به عنوان خط مقدم تحقق آرمان صلح و توسعه است. هر سرمايهگذاري براي تقويت اين مراكز، گامي بلند به سوي ساختن آيندهاي عادلانهتر و توسعهيافتهتر براي همه است.
عضو هیات علمی گروه آموزش زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فرهنگیان تهران