• 1404 دوشنبه 19 آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6186 -
  • 1404 دوشنبه 19 آبان

سانسورچي درون ما

مهدي دهقان‌منشادي

آدميزاد در پشت ظاهر پيداي خود هميشه باطني را نهان داشته كه تنها اعترافات او توانسته است پرده از حقايق دروني و ذات حقيقي او بردارد. انسان خردمند از زماني كه براي خود اخلاق و عرف و قانون را به وجود آورد، مجبور شد براي پاسباني از شرافتش و در كنار آن تامين منافع و خواهش‌هاي نفساني‌اش، پستويي در كنج ذهن خود ايجاد كند و در هزار توي آن اسراري را از رفتار و گفتار و پندار خود نهان دارد كه تنها خود و خداي خود و شايد نفر سومي از آن با خبر بوده است. ژان ژاك روسو، فيلسوف، نويسنده و آهنگساز شهير سوييسي در قرن هجدهم كتابي را نوشت به نام اعترافات كه در آن خاطرات و زندگي خود را از كودكي تا سال‌هاي پايان عمر روايت مي‌كند. او در ابتداي كتابش درباره نوشتن صادقانه و بي‌پرده درباره زندگي خود اذعان مي‌دارد: «من دست به كاري مي‌زنم كه هرگز سابقه‌اي نداشته است و در آينده هم هيچ كس نخواهد توانست از آن تقليد كند». روسو مي‌گويد: «روز قيامت با اين كتاب اعترافات در پيشگاه داور متعال حاضر خواهم شد و به او مي‌گويم آدم‌هاي بي‌شمار ديگري را هم پيرامونم جمع كن تا همه به اعترافاتم گوش كنند و آنها هم با همين صداقت از مكنونات قلبي خويش پرده بردارند و سپس يكي از آنان اگر شهامت آن را داشته باشد بتواند به تو بگويد من از اين مرد بهتر بوده‌ام». چهارده قرن پيش از روسو، آگوستين قديس هم توانسته بود اعترافات خود را تقرير كرده و به گناه و پشيماني خود اقرار كند. در ادبيات جهان اين دو از معروف‌ترين اعتراف‌نامه‌نويسان به شمار مي‌آيند كه شايد رازهاي زياد ديگري را نيز در پس پرده نهان داشته بودند و سانسورچي دروني آنها با اعتراف كامل موافق نبوده است. غير از آنها آدم‌هاي ديگري هم بوده‌اند كه توانسته بودند بخشي از ناگفته‌هاي كرداري و پنداري خود را از پس ذهن بيرون كشيده و با مكتوب كردن، آن را پيش روي همگان قرار دهند اما اينها همه از نوادر روزگار به شمار مي‌آيند و هميشه پنهانكاري و سانسور دروني ويژگي اصلي نوع آدمي بوده است و «سكوت»ش چنانكه مارگوت بيكل گفته هميشه «سرشار از سخنان ناگفته است؛ از حركات ناكرده، اعتراف به عشق‌هاي نهان و شگفتي‌هاي بر زبان نيامده. در اين سكوت، حقيقت ما نهفته است». با وجود اينكه در برخي اديان از جمله در بين كاتوليك‌ها، اعتراف نزد پدر روحاني و بخشيده شدن گناهان بخشي از مذهب به شمار مي‌آيد، اما در برخی از جوامع، قدرت و كاركرد ارزش‌ها  به خودسانسوري منجر شده و متعاقب آن رياكاري و سالوسي و دورويي، به رويه‌اي غالب تبديل مي‌شود. در اين شرايط ديانت عده‌اي چنان استوار است كه لزومي براي تظاهر به پارسايي پديد نمي‌آيد، اما عوام در زندگي روزانه خود با خودسانسوري و رياكاري‌هاي مكرر كلنجار رفته و در فرصت‌هاي مناسب به نكوهش خواصي مي‌پردازند كه در خلوتِ خود، ارزش‌ها را به زير پاي مي‌نهند. در درون همه ما، چه مردم عادي و چه سياستمدار، من‌هايي متفاوت و متضاد قرار دارد كه در زندگي روزمره دوست داريم من‌هاي خوب را به نمايش بگذاريم و بدهايش را پشت نقاب تظاهر پنهان داريم. در همه ما صفات نيك و بد و انساني و حيواني چنان در هم تنيده است كه تنها وجدان ما توان قضاوت آن را دارد و اين قاضي‌القضات درون ماست كه مي‌داند اين منِ درون ما چقدر با آن منِ ظاهري كه همه مردم شاهد آن هستند، متفاوت است. در درون همه ما سانسورچي‌اي وجود دارد كه حقيقت ما را براي ديگران به گونه‌اي متفاوت نمايش مي‌دهد و كاتبي هم وجود دارد كه دست به تقرير اعترافاتمان مي‌زند، اعترافاتي كه گاهي مثنوي‌اي هفتاد من مي‌شود، اما در بايگاني ذهن محرمانه باقي مي‌ماند و روحيه رياكارانه و محتاط ما با سانسوري سنگين آن را در چند صفحه براي ديدِ ديگران منتشر مي‌سازد و تصويري از يك انسان نيك را براي همه مجسم مي‌كند. در اين شرايط، عرف جامعه و فشارهاي حاكم بر آن موجب شده است تا در ايران كسي‌ زاده نشده باشد كه بتواند اعترافات كاملي از زندگي خود را منتشر كند.
همه ما آدميزاديم و يك انسان و انسان تشكيل شده است از طيف رنگي متنوعي كه سفيد تا سياه را در بر گرفته است و در بازي رنگ‌هاي خوب و بد، گاهي نوراني شده و گاهي به تيرگي فرو مي‌رود و اغلب ما با آنكه از فضيلت‌ بي‌بهره نيستيم، اما گاهي رذالت‌هايي در عرصه ذهنمان به تكاپو مي‌افتند تا جايزالخطايي ما را گوشزد كنند.
در عرصه زندگي و در ميدان مبارزه بين نيك و بد در درون همه، حاصلِ كردارها و پندارها و گفتارهاي به وقوع ‌پيوسته، ناگفته‌هاي فراواني مي‌شود كه در ذهن و جان‌ آدم‌ها رسوب مي‌كند و هيچ عامل اعترافي نمي‌تواند آن را از پستوي درونشان بيرون بكشد تا آنكه آن را با خود به گور مي‌برند و به مرور زمان با متلاشي شدن اجزاي مغز در خاك آرام مي‌گيرد و قرابت خاك به گونه‌اي مسالمت‌آميز آن را به اعتراف مي‌كشاند.
همه آدم‌ها ناگفته‌هاي فراواني دارند، حتي ژان ژاك روسويي كه كتاب اعترافاتش بيش از هشتصد صفحه است و تعداد صفحات آن مي‌توانست بيشتر هم باشد. راستي اعترافات ما در شرايط جامعه ايراني و تابوهاي آن چند صفحه از يك كتاب يا دفتر را پر خواهد كرد؟ اگر اين شرايط و تابوها ناديده انگاشته شوند، حجم اعترافات ما چه مقدار خواهد بود؟

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون