• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3335 -
  • ۱۳۹۴ يکشنبه ۱۵ شهريور

نمايشگاه «شصت سال با پرويز مشكاتيان» پايان يافت

محمود دولت‌آبادي: مشكاتيان يك اتفاق بود

سما بابايي/ «تو را نه به خاك به گواراي آواي چكاوك سپرده‌ام/ تو را نه به شب به روشناي مهر فروزان سپرده‌ام/ تو را نه به غم به شاديانه جام‌هاي لبالب سپرده‌ام »؛ اينها را «آوا مشكاتيان» براي پدرش خواند. در اندوهي كه مي‌شد بعد از شش سال همچنان از لحن صدايش فهميد. جمعه بعد از يك هفته مراسم نمايشگاه عكس‌هاي «شصت سال با پرويز مشكاتيان» به اتمام رسيد. در مراسم اختتاميه، بسياري از بزرگان موسيقي حضور داشتند و ناظر گفته‌هاي «پرويز مشكاتيان» بودند. پرده بزرگ فرهنگسراي نياوران، بهانه‌اي بود براي آنكه شش سال بعد از آن هجران، مخاطبان و دوستداران سرو بلند نيشابور، صحبت‌هاي او را گوش كنند: «من پرويز مشكاتيان متولد ۲۴ ارديبهشت ۱۳۳۴ در نيشابور از پدري آموزگار – حسن مشكاتيان- و مادري خانه‌دار – منير ناظم‌زاده- هستم. از شش سالگي سنتور را آغاز كردم. معلم اولم پدرم بود. او تمام دوران شش ساله ابتدايي در مدرسه آموزگارم بود و در خانه مربي موسيقي و ادبياتم. بعد از دبستان امير معزي، بعد از شش سال به دبيرستان كمال‌الملك رفتم و در دبيرستان خيام، در رشته رياضي ادامه تحصيل دادم. تا زمان ديپلم در نيشابور ماندم و بعد از آن به تهران آمدم. يك سال به عنوان معلم ادبيات و موسيقي در مدرسه ايران فعاليت كردم و همزمان در كلاس دكتر هشتروديان مواد دانشگاهي را مي‌خواندم. سال ۵۳ به دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران رفتم و در سال دوم دكتر صفوت مرا به مركز حفظ و اشاعه دعوت كرد. بعد از آن به جشن هنر شيراز رفتم. همزمان نيز به عنوان تك‌نواز و كار‌شناس هنري كارم را در تلويزيون ملي شروع كردم.»

در اين مراسم سيد عباس سجادي، «پرويز مشكاتيان» را چهره‌اي دانست كه تا قرن‌ها در يادها خواهد ماند. دليل خودش را هم براي اين ماجرا دارد. اينكه او به فلسفه هنر و ادبيات نيز در كنار موسيقي اشراف داشت و همين سبب مي‌شد تا افكارش را با موسيقي به زيباترين شكل ممكن بيان كند: «54 سال عمر اين سرو برآمده از نيشابور حاصلش قرن‌ها آورده شنيدني موسيقايي خواهد بود. امروز تاسف ما به واسطه اين است كه به آثار او افزوده نشد چرا كه او زود از ميان ما رفت. او آميزه‌اي از عقل و عشق است.»

«علي مرادخاني» -معاون هنري وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي- نيز با حضور در جايگاه در سخناني هنرمنداني چون پرويز مشكاتيان را چراغ راه آيندگان دانست. او از مديريتش در زماني گفت كه حتي جابه‌جايي يك ساز هم امكان‌پذير نبود و با اين حال آثاري خلق شده است كه تا قرن‌ها مي‌تواند به عنوان مهم‌ترين آثار موسيقايي بررسي شود: «بنده تيرماه سال 69 بود كه به مركز موسيقي در وزارت ارشاد رفتم. در آن زمان وضعيت وزارتخانه به گونه‌اي بود كه در حوزه موسيقي مشكلات زيادي داشتيم. نخستين ملاقاتم با استاد مشكاتيان براي كنسرت گروه عارف بود. گفت‌وگوهاي زيادي در زمينه موسيقي در آنجا با اساتيد موسيقي همچون استاد گنجه‌اي، استاد مشكاتيان و... در دفتر موسيقي شكل مي‌گرفت. با همه اينها روزگار بسيار خوبي داشتيم، چراكه فعاليت‌هاي بسيار موفقيت‌آميزي در آن بازه زماني به انجام مي‌رسيد. مشكاتيان با لحني آرام راهكارهاي لازم را در ارتباط با اتفاقات و مشكلاتي كه در كنسرت‌هاي موسيقي در تهران و شهرستان مي‌افتاد به ما مي‌داد و نكته‌هاي بسيار خردمندانه‌اي را منتقل مي‌كرد. در فضايي كه عقل جمعي در آن حاكم بود سعي مي‌كرديم مشكلات را با گفت‌وگو حل و فصل كنيم.»

مرادخاني مي‌گويد كه مشكاتيان، يكي از موثرترين افراد در حوزه موسيقي ايراني در دهه‌هاي اخير است كه هر اثرش علاقه‌مندان موسيقي را به شعف وا مي‌داشت. او همچنين راهكارهايي نيز براي بيان بهتر موسيقي داشت: «هميشه بر اين عقيده بود كه براي آنكه بتوانيم در كنسرت‌هاي خارج از كشور تاثير مطلوبي داشته باشيم قبل از اجراي برنامه در آنجا بايد چند برنامه ابتدا در ايران برگزار كنيم تا بتوانيم فضاي خوبي را ايجاد كنيم. طرز تفكر مشكاتيان به گونه‌اي بود كه به افرادي كه با او كار مي‌كردند كمك مي‌كرد. جديت و شرايطي كه در كار ايجاد مي‌كرد باعث مي‌شد همه با احترام و افتخار با او كار كنند. بايد گفت درگذشت او ضايعه بزرگي بود براي جامعه موسيقي كشور. ما تنها مي‌توانيم اميدوار به حضور اساتيدي باشيم كه امروز حاضرند و سايه پرمهرشان بر سر ما است.»

در ادامه اين برنامه، «محمود دولت‌آبادي» سخن گفت. او با حسرت از مشكاتيان گفت. از اينكه شرايط به گونه‌اي پيش رفت كه او خيلي زود در 54 سالگي از دنيا برود. اين تاثير را مي‌شد در گفته‌هاي نويسنده كهنه‌كار مشاهده كرد؛ از غمي كه با ديد تصاوير «مشكاتيان» دچار آن شده بود، براي همين گفت: «پخش صحبت‌هاي پرويز مشكاتيان غم من را دوچندان كرد. او يك اتفاق بود مثل هر هنرمند ديگري. اتفاق چيزي است مثل رعد. مشكاتيان در رعد خودش آتش گرفت. در آخرين ديداري كه با او داشتم شوريدگي مشكاتيان در آن حدي بود كه مرا نگران كرد انساني كه در اين تصاوير مي‌بينيم در كمال خردمندي و آگاهي و بصيرت صحبت مي‌كند. در آن ديدار من را بسيار نگران كرد و هنگامي كه شنيدم يادماني براي او در حال برگزاري است فكر كردم كه اگر بنا باشد صحبتي بكنم چه خواهم گفت و آنچه مي‌گويم نتيجه پرويز مشكاتيان در مقام يك هنرمند بي‌همتاست نه درباره خود او. شوريدگي يكي از تهديد‌هاي هنرمند است. اگر آن غليان و شوريدگي نباشد بي‌گمان چيزي هم از او حاصل نمي‌شود و پرويز مشكاتيان در يك دوره‌اي به اين شوريدگي مجال داد. مجال دادن هنرمند به شوريدگي يعني به مد دريا بگويي بيا مرا ببر. اين پاره از شعر شاملو همواره وقتي به مشكاتيان فكر مي‌كردم در ذهنم تداعي مي‌شد؛ مگر طلسم معجزتي چنين كه دست تطاول به خود گشاده منم. به اين ترتيب آخرين عبارت آن است كه در درون هر هنرمندي يك نگاه خردمند براي اداره كردن آن شوريدگي لازم است. آن جايي كه مشكاتيان به توفيق رسيده پيداست كه آگاهي او شوريدگي‌اش را مهار كرده است.»

در اين نمايشگاه تصاوير مشكاتيان پخش مي‌شد. تصاويري از دوران مختلف زندگي او. از كنسرت‌هايش و سولوي سنتور او در يكي از كنسرت‌هايش همراه با گروه «عارف» با خوانندگي «شهرام ناظري». بعد از آن «رضا معطريان» مدير هنري نمايشگاه او مي‌گويد عكاسي را با «دود عود» ياد گرفته است: «ما با اين آثار عاشق شديم و زندگي كرديم.»

او گزارشي از برگزاري نمايشگاه هم داد. از اينكه ابتدا ايده كوچكي بوده و بعد بزرگ مي‌شود. از عكاسان هم كه عكس‌هاي‌شان در نمايشگاه است، ياد مي‌كند. سيامك آقايي ديگر سخنرانان اين برنامه بودند؛ شاگرد او كه در اين سال‌ها همواره تلاش كرده ياد استادش را زنده نگه دارد. سپس «آوا مشكاتيان» در سخناني با تشكر از مديريت و پرسنل فرهنگسراي نياوران در برگزاري نمايشگاه عكس «شصت سال با پرويز مشكاتيان» چنين گفت: ‌«پرويز مشكاتيان علاقه بسياري به ديدن ياران داشت از اين رو فكر مي‌كنم روان آن مهربان از حضور شما در اينجا شادمان است. از سال پيش كه تصميم گرفتيم مراسم يادبودي برگزار كنيم هر كجا كه نام پرويز مشكاتيان آمد با مهري وصف‌ناشدني دوستان ما را ياري كردند. فكر مي‌كنم غير از هنر او كه ميراثي است براي همگان، بزرگ‌ترين ثروتي كه پدرمان براي من و آيين به يادگار گذاشته، احترام و مهري است كه همه به او دارند. اميدوارم لايق اين همه محبت باشيم.»

وي در ادامه صحبت‌هايش با قدرداني از رضا معطريان، ندا انتظامي، آدينه موحد، رادمان توكل، پادينا موحد، محمدرضا جعفري و فاطمه بسطامي گفت: «قرار بود امشب سپاس‌نامه‌اي با امضاي استاد محمدرضا شجريان به رسم يادگار به عكاساني كه عكس‌هاي‌شان در اختيار ما قرار دادند تقديم شود كه متاسفانه به خاطر اتفاقاتي كه افتاد نتوانستيم آنها را آماده كنيم اما حتما در جلسه رونمايي از كتاب «شصت سال با پرويز مشكاتيان» اين سپاس‌نامه‌ها به دوستان اهدا خواهد شد.»

بعد از صحبت‌هاي آوا مشكاتيان «علي قمصري»- نوازنده و آهنگساز- روي صحنه حاضر شد و آهنگ «جان جهان» در دستگاه نوا از ساخته‌هاي پرويز مشكاتيان را كه در سال 1365 و در آلبوم نوا به خوانندگي محمدرضا شجريان منتشر شده بود اجرا كرد كه مورد استقبال حاضران قرار گرفت. در خاتمه اين مراسم و با حضور علي مرادخاني معاون هنري وزير ارشاد، سيد عباس سجادي مديرعامل بنياد آفرينش‌هاي هنري نياوران، آيين و آوا مشكاتيان، لوريس چكناواريان، داوود گنجه‌اي و محمدرضا درويشي از محمد دولويي عكاس پيشكسوت كه عكس‌هايي از استاد پرويز مشكاتيان در دوران نوجواني و در اردوي رامسر گرفته بود، تقدير شد.

گفتني است نمايشگاه عكس «شصت سال با پرويز مشكاتيان» به مناسبت ششمين سالگرد درگذشت اين هنرمند فرهيخته با همكاري بنياد آفرينش‌هاي هنري نياوران ششم شهريورماه در گالري شماره يك فرهنگسراي نياوران برپا شد. هنرمنداني همچون لوريس چكناواريان، محمود دولت‌آبادي، داوود گنجه‌اي، مجيد درخشاني، داريوش پيرنياكان، اردشير كامكار، علي‌اكبر شكارچي، بيژن كامكار، عطاءالله اميدوار، صديق تعريف، محمد سلماني، گوهر خيرانديش، بهروز رضوي، فرهنگ جولايي و
الهام صفوي‌زاده در اين مراسم حضور داشتند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون