به بهانه پر كشيدن ايرج كريمي
ترجمهاي شاعرانه از زيباييشناسي سينماي اروپاي شرقي
شهرام اشرف ابيانه٭/ ايرج كريمي متعلق به نسلي از سينمايي نويسان بود كه نوع خاص از زيباييشناسي سينمايي را بررسي و عرضه ميداشت. از اين منظر كارهاي او در حيطه نگارش سينمايي با آثار نوشتاري مرحوم هوشنگ طاهري قابل مقايسه است كه در دهه 40، 50 شمسي نوع خاص از سينماي مولف را با ترجمه آثار برگمان و بونوئل به سينمادوستان ايراني معرفي كرد. علاقه ايرج كريمي هم به نوعي از فيلمسازي بود كه از دهه 60 ميلادي در اروپاي شرقي شكل گرفته بود. نوعي خاص از زيباييشناسي انقلابي كه تحولي در فرم و محتوا را نويد ميداد. گونهاي سينماي انقلابي كه از اساس با سينماي داستانگو يا رئاليسم سوسياليستي شوروي كمونيستي و اقمارش متفاوت بود. در دهه پرفراز و نشيب 60 شمسي ايرج كريمي با نوشتههايش پايههاي تئوري اين سينما را در ايران بنيان گذاشت. نوشتههاي او بيشك تاثير عميقي در شكلگيري سينماي نو ايران بعد از انقلاب داشت. همكاري او با انتشارات بنياد سينمايي فارابي از اين منظر قابل رديابي است. بنيادي كه محل اعمال سياستهاي سينمايي جديد بود و نياز مبرم به تئوريسينهايي داشت تا نوعي خاص از سينما را كه قرار بود انقلابي در فرم و محتوا باشند را معرفي كند. تلاشهاي كساني چون هوشنگ طاهري در رواج نوعي خاص از سينماي مولف داشت به بار مينشست. سينماي ايران پدر معنوي خود را باز شناخته بود. سينمايي نويسي برخاسته از نسلي از منتقدان شيفته سينماي اروپا كه برخلاف دكتر هوشنگ كاووسي سينماي ايران را تكفير و تحقير نميكرد بلكه ظرفيتهاي نهان اين سينما را ميديد و ميكوشيد با گونهاي خاص از زيباييشناسي برخاسته از سينماي اروپاي شرقي پيوند بزند. رواج سينماي تاركوفسكي و پاراجانف چندان دور از روياهاي ايرج كريمي نبود. نوع خاصي از سينما در مرزهاي ايران داشت به راستي شكل ميگرفت... و اين تازه بخشي از كارنامه ايرج كريمي است. در حيطه فيلمسازي، او صاحب دنياي جداگانهاي است كه بحث آن فصلي جداگانه ميخواهد.
٭ تهيهكننده و كارگردان