نمايشگاه عكسهاي ميترا محاسني افتتاح شد
عكسهاي ميترا نشانيهايي از واقعيتهاي زمانه و آدمهاست
رخشان بنياعتماد
نمايشگاه عكسهاي ميترا محاسني از سوم تا هشتم مهرماه در گالري گلستان نمايش داده ميشود. او كه بيشتر به عنوان عكاس سينما شناخته شده، فارغالتحصيل رشته ارتباطات بصري و عكاسي خبري از انگلستان است. عكاسي و تهيه گزارش براي نشريات تخصصي اتومبيل ـ مجله دانستنيها، عضويت در هيات موسس «انجمن عكاسان سينماي ايران، كسب سيمرغ بلورين از يازدهمين جشنواره فيلم فجر براي عكس فيلمهاي «ناصرالدين شاه آكتور سينما، داوري چهارمين جشنواره بينالمللي عكس كودك و نوجوان سوره»، داوري سيزدهمين جشنواره سراسري و نخستين جشنواره بينالمللي سينماي جوان، موسس و سرپرست عكسخانه «موزه سينماي ايران» (ساماندهي و تاسيس آرشيو عكسهاي سينماي ايران براي موزه سينماي ايران)، تاليف كتاب «25 سال عكاسي فيلم در ايران»، تحقيق براي مستند «فيلمبرداران سينماي ايران» و «محسن بديع صنعتگر سينما» (عزيز ساعتي) و... از جمله فعاليتهاي اوست. به مناسبت نمايشگاه او «رخشان بنياعتماد» يادداشتي نوشته است كه در زير ميآيد: «از فيلم زرد قناري – سال 67 – تا مستند همه درختان من – سال 93- بيشترين عمر كاري من و ميترا محاسني با هم طي شده است. در اين فاصله اگر فيلمي را با هم كار نكردهايم حتما شرايطي ناخواسته مانع بوده است. مطمئنا رفاقت ديرينه ما تنها دليل اين همكاري مداوم نيست. نگاه ميترا از قاب دوربين عكاسي فيلم آنگونه است كه نسل ما. نسل پيش از انقلاب ديجيتال، سينما را آموختهايم. سيماي تعريف شده، فيلمبرداري با تعداد مشخص حلقههاي نگاتيو. دوره قطعيت دكوپاژهاي از پيش طراحي شده كه فيلمبرداري يك نما از زواياي مختلف موكول به تصميمگيري ميز مونتاژ نبود. يك فيلم سينمايي با حداكثر 120 حلقه نگاتيو 35 ميليمتري چهار دقيقهاي ساخته ميشد و نه ثبت روي هاردهايي با ظرفيت نامحدود. در سينماي نسل ما راشهاي فيلم صندوقچههاي سر به مهري بودند كه بايد در اتاق تاريك نمايش فيلم، فقط به رويت فيلمساز و فيلمبردار ميرسيد و اگر كس ديگري از گروه اجازه ديدن راشها را پيدا ميكرد، حتما دليل جدياي داشت. همان زمان عكاسي فيلم هم تابع همين شرايط تعريف ديگري داشت غير از آنچه امروز رايج است. عكسهاي فيلم نخستين مواجهه عوامل فيلم با عينيت يافتن بصري فيلم بود. در چنين شرايطي ميترا محاسني و چند عكاس خوشذوق نامآور اهميت عكاسي فيلم را مقولهاي فراتر از پركردن ويترين سينماها در زمان اكران فيلم ميدانستند. از طرفي مستندنگاري وثبت تاريخي در دوران محدويت تصويري و رسانهاي ارزش ويژهاي داشت كه زمان بايد اين اهميت را اثبات ميكرد كه كرد. ميترا ضمن وفاداري به موضوع فيلم و نگاه فيلمساز توانست هنرمندانه عكسهايش را بگيرد عكسهايي كه امروز هم شناسنامه خودشان را دارند و هم معرف فيلمهايي هستند كه برايشان عكاسي كرده. ميترا در زمان عكاسي وراي قاب دوربين با وسواس مثالزدنياش هميشه نگاهي به تاريخ و آينده دارد. اگر سينما را حاصل خيال بدانيم عكسهاي ميترا مستندگونه و نشانيهايي از واقعيتهاي زمانه و آدمها را دارند و صرفا نقش خيال نيستند. ميترا محاسني مجموعهاي از عكسهاي فيلمهاي مرا كه شامل بيشترين كارهاي سينماييام است تدارك ديده. ديدن عكسهاي انتخابي او كه ترجيح دادم تا روز افتتاح نمايشگاه نبينم به همان اندازه برايم هيجانانگيز است كه قطعا در هر تجربه كاري با او تكرار ميشود كه صبح يك روز در ميانه فيلمبرداري وقتي به سر صحنه ميآيد با همان آرامش و متانت شخصيتياش آرام زير گوشم ميگويد چند تا عكس آوردم. هر وقت فرصت داشتي ببينيم و من با شوقي كودكانه حتي در همين سالها، به وجد ميآيم و بهانهاي جور ميكنم و با اشتياق در گوشهاي خلوت نخستين عكسهاي فيلم را ميبينم و بعد از آن گروه را به ديدن عكسها دعوت ميكنم. حالا ميترا شرايطي فراهم كرده كه بار ديگر اين تجربه تكرار شود. سوم مهر ماه 1394 برايم روز دلنشيني خواهد بود. ديدن عكسهاي ميترا محاسني كه يادگار سالهاي دوران فيلمسازي من است آن هم در گالري ليلي گلستان نازنين كه دوست و مشوق هميشگيام بوده و هست.»