به بهانه اكران «حميد هما» در هنرو تجربه
فيلمهاي ما بيشتر واقعهنگاري است تا واقعيتگرايي
محمدعلي سجادي، كارگردان، فيلمنامهنويس، تهيهكننده، تدوينگر و طراح صحنه و لباس است. سجادي سالهاست كه در كنار فيلمسازي به تدريس هم ميپردازد. «اثيري»، «مخمصه» و «جنايت» از جمله آثار سينمايي اوست. سجادي كه از دوستان نزديك حميدسمندريان و هما روستا بود، مستندي به نام «حميد هما» ساخته كه از هفته گذشته در گروه هنر و تجربه روي پرده رفته است. اين فيلم كه در ابتدا قرار بود يك اثر هشت دقيقهاي براي يك مراسم بزرگداشت باشد تبديل به نسخهاي چهار ساعته شد كه نسخه 101 دقيقه آن روي پرده رفته است. به همين بهانه با او گپ زدهايم.
«حميد هما» به عنوان يك مستند زندگينگارانه چه ويژگي خاصي دارد؟
فكر ميكنم اين يكي از منابعي است كه ميتوان درباره تاريخ تئاتر مدرن در ايران به آن استناد كرد. چيزي نزديك به يك سال براي توليد آن وقت گذاشتم. بيشتر به خاطر تعلق خاطرم بود. دوست ندارم سمبلكاري كنم. خب الان بيشتر وقتها دوستان به سمت نزديك شدن به موضوع نميروند. آنچه ساخته ميشود بيشتر گزارش است. فيلمهاي ما بيشتر به واقعه نگاري گرايش دارد تا واقعيتگرايي. من به خاطر نزديكي و حجم انبوهي از خاطرات مشتركي كه داشتم سعي كردم اين گونه نباشد. همان رويكردي را داشتم كه در فيلمهاي سينمايي داشتهام ولي نميدانستم موضوع قرار است سينمايي بشود و همين دو آدم عزيز دست مرا گرفتند و با خودشان بردند. داشتم از درون ميديدم و فكر كنم تقلاي من بر اين اساس حركت كرده است.
با توجه به اينكه در سالهاي خير اقبال اين گونه سينما بيشتر شده است به عنوان يك فيلمساز و مدرس حوزه سينما فكر ميكنيد مشكل اساسي سينماي مستند ما كجاست؟
من مستندساز نيستم و براي همين دوستان مستندساز شايد روي ترش كنند. ولي به هر حال لابه لاي كارهايم كار مستند كردم. «حميد هما» نخستين كار مستند من نيست مثلا من «تپه» را سال 74 ساختم. ولي مستند ساز نيستم و روي اين تاكيد ميكنم. حتي همين فيلم من هم رويكرد روايي دارد. من روايتگرم. حالا اينبار با دو آدم واقعي كه بهشان نزديك بودم. اما به قول دوستي ممكن است رگههايي از شخصيتپردازي هم داشته باشد. براي همين نميتوانم نظر قاطع بدهم. اما ميتوانم اين را بگويم كه فيلمهاي مستند دشوارتر از فيلمهاي روايي است و طبيعتا ميتواند جايگاه مكمل و بسيار خوبي براي سينماي داستاني داشته باشد. الان آنقدر سينماي مستند نگاه مضموني را موضوع خودش كرده كه سينماي داستاني هم او را مورد توجه قرار داده است. فيلمهاي داستاني و مستند الان گرفتار مضمونگرايي هستند. كمتر كار خلاقه ميبينيم. در فيلمهاي مستند گاهي اينقدر واقعه شما را منكوب ميكند كه از فرم باز ميمانيد. البته جوانهايي كه دارند ميآيند با الگوهاي روز جهان آشنا هستند و سعي ميكنند در آثارشان هم به روز باشند. مستندهاي خوبي از آنها ديدهام و فكر ميكنم اتفاقات خوبي را با خودشان به سينماي مستند آوردهاند.
همان طور كه اشاره كرديد سينماي مستند خيلي وقتها به عنوان يك منبع تاريخي و پژوهشي مطرح ميشود. اما اين روزها اين رويكرد چندان مورد توجه نيست. بيش از پژوهشي بودن، فيلمسازان علاقهمند هستند تا مخاطب را حيرتزده كنند. در «حميد هما» چه رويكردي پيش گرفتيد؟
واقعيت اين است كه دو نسخه از اين فيلم وجود دارد. يك نسخه چهار ساعته هم هست كه بيشتر رويكرد پژوهشي دارد. ارجاعات بيشتري در آن هست. تحليلهاي بيشتري از آقاي سمندريان وجود دارد كه بتوانيد به آن ارجاع بدهيد. البته در حد امكاني كه داشتم و اين روايت من است. طبيعتا خيلي از نسلهاي نو آقاي سمندريان را نميشناسند، برايشان فقط يك اسم است. بر همين مبنا وقتي فيلمي ميسازيم، مبنا را بر صفر ميگذاريم و با اين پيشفرض پيش ميرويم كه مخاطب در اين زمينه اطلاعي ندارد و ما بايد اطلاعات كليدي را براي فهم اين آدمها بدهيم. تلاشم را كردم در حد توان اين كار را بكنم. اما اين را هم نبايد فراموش كرد كه چنين رويكردي را نميتوان به همه آثار مستند ديكته كرد. شما گاهي فقط ميخواهيد به يك برخورد خلاقه برسيد و اين خيلي خوب است. اما اگر قرار است آثر ارجاعات تاريخي داشته باشد لازم است اين رويكرد را داشته باشيم.
شما دوست نزديك حميد سمندريان و هما روستا بوديد. با اين همه حالا كه فيلم را ميبينيد چيزي برايتان تازه هست كه خودتان با ساخت فيلم به آن رسيده باشيد؟
شايد كمي زود باشد. بايد كمي دور شوم. من هر وقت خودم فيلم را ميبينم، مطمئنا نكاتي را ميبينم كه براي خودم جذاب است. ولي امسال هم با اينكه فيلم بسته شده من چيزهاي جديدتري از آقاي سمندريان را به آن افزودم. هما روستا بود و ما ساختيم اما الان نيست. حس ما الان فرق دارد. من فكر ميكنم بايد زمان بگذرد.