مرتضي الويري:
پول بادآورده جريان احمدينژاد ميتواند در انتخابات ظاهر شود
مرتضي الويري، نماينده چند دوره اول مجلس شوراي اسلامي، شايد در آستانه انتخابات مجلس دهم يكي از بهترين گزينههايي باشد كه ميتواند فضاي پيشروي جريانهاي سياسي را در انتخابات 94، ارزيابي كند. او در گفتوگو با آنا درباره ابراز نگرانيهاي چهرههاي اصولگرا از انتخابات مجلس دهم هم ميگويد كه مطمئن است امثال محمدرضا باهنر بهشدت نگران راي نياوردن دوستانشان در مجلس آينده هستند. به عقيده او، عملكرد منفي و فاجعهبار آقاي احمدينژاد كابوسي است كه دايما جريان اصولگرا را رنج ميدهد و احساس ميكنند هيچ پاسخي در مقابل اعداد و ارقام و گزارشهاي مستندِ تخصصي در مورد فاجعهاي كه در زمان آقاي احمدينژاد به وجود آمد، ندارند.
الويري تاكيد ميكند در ميان اصولگرايان، تنها دو جريان جبهه پايداري و جريان احمدينژاد، براي فضاي مردمسالاري كشور دردسرساز هستند. او درباره اين دو جريان ميگويد: جريان احمدينژاد، يك جريان با ديدگاهها و باورهاي اعتقادي خاصي است كه به پولهاي بادآورده دست يافته است. پايداريها هم كساني هستند كه همه غير از خود را تكفير ميكنند. اين گروهها دو ابزار دارند يكي ابزار ردصلاحيت و ديگري هم ابزار تطميع. اين دو ابزار ميتواند توامان دخالت كند. چكيده اظهارات الويري به شرح زير است:
ارزيابي من اين است كه شوراي نگهبان و همچنين جريان رقيب يقين دارد اصلاحطلبان از پشتوانه عظيم مردمي برخودار هستند و اصولگرايان ميدانند كه چنين پشتوانهاي را ندارند وگرنه چنين خط و نشاني براي اصلاحطلبان نميكشيدند و خيلي راحت برخورد ميكردند و اعلام ميكردند كه اصلاحطلبان به زمين قدرت بيايند و در يك رقابت آزاد مشاركت كنند. من مطمئن هستم آقاي باهنر بهشدت نگران رأي نياوردن دوستانش در مجلس آينده است كه علتش هم كاملا روشن است.
عملكرد منفي و فاجعهبار آقاي احمدينژاد كابوسي است كه دايما جريان اصولگرا را رنج ميدهد و احساس ميكنند هيچ پاسخي در مقابل اعداد و ارقام و گزارشهاي مستندِ تخصصي در مورد فاجعهاي كه در زمان آقاي احمدينژاد به وجود آمد، ندارند. اين موارد چيزي است كه اصولگرايان نميتوانند خودشان را از آن كنار بكشند. همچنين خود مجلس اصولگرا پروندهاي بسيار منفي بين مردم دارد؛ يعني هر اتفاقي در دوره هشت ساله احمدينژاد افتاد و همچنين كارشكنيهايي كه در زمان دو سال روحاني مردم شاهدش بودند، بيانگر اين واقعيت تلخ است كه مجلس اصولگرايي، يك مجلس ناكارآمد بوده است. در چنين وضعي اصولگرايان يا بايد به يك شكست محتوم تن بدهند يا اينكه به وسيله خارج كردن رقيب از ميدان به روشهاي مختلف در يك مسابقه يك اسبه برنده شوند.
اصلاحطلبان به دنبال اين هستند كه در چارچوب قانون اساسي كار خود را جلو ببرند و دنبال هيچگونه تشنج يا تند كردن فضاي سياسي كشور نيستند، بلكه ميخواهند در يك فضاي دوستانه، آرام و دموكراتيك در يك رقابت آزاد شركت كنند و توقع بيشتر از اين ندارند. بنابراين در اين مسير جلو ميروند و به هر ميزاني كه بتوانند در اين زمينه گام برميدارند. برداشت اصلاحطلبان اين است كه راه نجات كشور از صندوق رأي عبور ميكند. ما روش ديگري را نميشناسيم. تمام تلاش و كوشش اين است كه مسوولان را متقاعد كنيم در چارچوب قانون و حقالناس دانستن راي مردم راه را براي افرادي كه وفادار به اين نظام و وفادار به منافع ملي هستند باز كنند تا بتوانند نامزد شوند و مردم بدون هيچ نگراني و با اطمينان به نامزد مورد نظر خود راي دهند.
همه نحلههاي مختلف اصلاحطلبي، رهبري رييس دولت اصلاحات را قبول دارند و تمكين ميكنند، بنابراين ما از اين بابت نگراني نداريم و ميدانيم كه نهايت كار به وحدت و اجماع ميرسيم. اختلافنظر در حوزههاي مختلف اصلاحطلبي وجود دارد و بسيار فراتر از اين موضوعي است كه شما گفتيد. منتها در نهايت مكانيسمي در سلسله مراتب اصلاحطلبي تعبيه شده است و تعبيه خواهد شد كه اين موارد موجب انشقاق اصلاحطلبان نشود. تصور ميكنم با توجه به اينكه آقاي عارف چهره شاخص اصلاحطلبي هستند كه قطعا از فيلتر شوراي نگهبان عبور خواهد كرد و با توجه به ايثار و گذشتي كه در انتخابات سال 1392 انجام داد، به احتمال قريب به يقين سرليست اصلاحطلبان خواهد بود.
اگر بتوانيم حوزه اصلاحطلبي را وسيعتر كنيم برخي از جريانهاي اصولگرا را هم در بر ميگيرد و اين ميتواند بسيار براي منافع ملي كشور مفيد باشد.
من در ميان اصولگرايان، دو جريان را نگرانكننده ميدانم و احساس ميكنم جوانمردانه بازي نميكنند بنابراين ميتوانند براي كشور و آن فضاي مردمسالاري كه بايد در كشور وجود داشته باشد دردسرآور باشند. يكي جريان جبههپايداري است كه ميخواهد سر به تن رقيب نباشد و از موضع نفي طرف مقابل از روشهاي تكفيري استفاده ميكند كه نمونههاي آنها را شما ديديد؛ وقتي يك نماينده مجلس در صحن علني به رييس انرژي اتمي ميگويد سيمان رويت ميريزم، اين دقيقاً بيانگر همان طرز تفكر و ديدگاهي است كه در جمع پايداريها دست بالا را دارد.
جريان دوم، جريان آقاي احمدينژاد است. بعضي از افراد، اين دو جريان را يك جريان ميدانند ولي من اين دو را دو جريان متفاوت ميدانم. جريان احمدينژاد يك جرياني است كه سوابق بسيار منفي در لطمه زدن به منافع ملي دارد و توانسته است هزاران ميليارد تومان از ثروت ملي را بهناحق در دست افراد خاصي جمع كند. اين ثروت بادآورده كه از پول مردم جمع شده است، ميتواند به شكل سيلي ويرانگر به صورت نظام بخورد و تجلي آن هم ميتواند در انتخابات به وسيله تبليغات گسترده يا تطميع و نمكگير كردن اقشاري از مردم ظاهر شود. متاسفانه در اين باره حساسيتهاي لازم وجود ندارد. براي اينكه بسياري از مسئولان مربوطه كه تقلبها، تطميعها و خريد رايها را رصد ميكنند، خريد راي را صرفا در دادن پول مستقيم ميدانند در حالي كه بسياري از اين پولها به صورت غيرمستقيم ميتواند آراي مردم را خريداري كند. بنابراين نگران هستم كه اين پولهاي كثيف در جريان انتخابات اثر خودش را بگذارد. بر اين اساس من از دو نحله اصولگرايي، يكي نحله پايداري و ديگري جريان ياران احمدينژاد ابراز نگراني ميكنم. در مورد باقي سليقههاي اصولگرايي معتقد هستم كه حضورشان مقوم مردمسالاري است ولو اينكه نامزدهاي اصلاحطلب را شكست دهند.
جريان احمدينژاد، يك جريان با ديدگاهها و باورهاي اعتقادي خاصي است كه به پولهاي بادآورده دست يافته است. پايداريها هم كساني هستند كه همه غير از خود را تكفير ميكنند.
اين گروهها دو ابزار دارند؛ يكي ابزار ردصلاحيت و ديگري هم ابزار تطميع. اين دو ابزار ميتواند توأمان دخالت كند. براي همين ما بايد تمام تلاش خودمان را بكنيم كه تا جايي كه ممكن است يك انتخابات آزاد و عادلانه داشته باشيم. در اين صورت، اين انحرافات نخواهند توانست روي آراي مردم تاثير بگذارند.