• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3428 -
  • ۱۳۹۴ پنج شنبه ۱۰ دي

دو كَس رنج بيهوده بردند

شهرام شهيدي

عمو حسام از صبح چمباتمه زده روي صندلي تاريكخانه و صم بكم به افق‌هاي دور خيره شده. يك جور بقراط‌وار كه انگار تازه از فتح دربي برگشته يا مثلا مثل پتروس براي نجات اهالي كشور انگشت تو سوراخ سد كرده. خانم باجي بهش گفت خوشبختانه با كمبود آب در كشور سدها آب ندارد كه نياز به پتروس داشته باشد كه تو يكي احساس تكليف كرده باشي و ندايي بهت گفته باشه حسام بلند شو پتروس بشو. عمو حسام هيچي نگفت. مهاراجه يك فنجان چاي ريخت و برايش آورد. گفت صاحب خوردن كرتاهه فقط هورت
نهي نهي ! بي‌خيالي پيشه كرتاهه. كشتي زياد اگر گشتي‌ها غرق كرتاهه... هورت نكش خووووووووووب  ‌اي بابا !
و عمو حسام بي‌خيال همه هورتي كشيد كشيدني و باز به افق‌هاي دور خيره شد و زير لب گفت نچ نچ!
خانم باجي گفت: عاشق شده شايد. همين كه از ظهر هم گذشته و گشنگي مجابش نكرده از اين قمبرك زدن بيايد بيرون و مثل مرغ كرچ نباشد يعني عاشق شده. مهاراجه گفت: پدرش سوختن كرتاهه! موسيو شيطان گفت: هب مهاراجه تحريم‌ها را برداشتند‌ها. اين جور حرف زدن يعني چه؟ لغز مي‌خواني؟ مهاراجه گفت: نهي نهي ! پدر عاشقي سوختن كرتاهه. پدر حسام صاحب را خدا زنده نگه داشتن كرتاهه.
موسيو شيطان رفت نشست كنار عمو حسام و گفت دو كلام مردونه حرف بزنيم؟ عمو حسام نگاهش كرد. موسيو گفت جان موسيو به من ميگي چته؟ عمو حسام بغض كرد و گفت هيچي. حالا مي‌فهمم اون جا كه سعدي ميگه دو كَس رنج بيهوده بردند و سعي بي‌فايده كردند يعني چه. يكي‌اش من بيچاره بودم. موسيو شيطان با تعجب پرسيد چرا؟ رد صلاحيت شدي؟ نتايج كه الان اعلام نميشه. عمو حسام گفت: نه بابا بعد از بوقي ماشين را بردم معاينه فني. همچين كه از معاينه فني آمدم بيرون گفتن روزنامه بخرم روشنفكر طور صبح را به ظهر برسانم. يكهو ديدم رييس پليس راهور تهران گفته معاينه فني كاغذپاره است. مي‌بيني خدايي‌اش. اقبال است من دارم؟

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون