حسامالدين آشنا در همايش رونمايي از تاريخ شفاهي عصر پهلوي دوم:
تدوين تاريخ شفاهي ايران يك پروژه ملي است
محسن آزموده/ پروژه تاريخ شفاهي در ايران نخستينبار به ابتكار حبيب لاجوردي، دانشآموخته دكتراي اقتصاد دانشگاه آكسفورد كليد خورد كه در سال 1359 به پيشنهاد يكي از استادان دانشگاه هاروارد آغاز شد و نتيجهاش مجموعه متنوع و ارزشمندي از مصاحبههايي شد كه با 134 نفر از چهرهها و شخصيتهاي سياسي و فرهنگي و اقتصادي و اجتماعي تاريخ معاصر ايران صورت گرفت، در خلال اين مصاحبهها خواننده گذشته از آنكه از بخشهاي مهم و ناگفته زواياي عمدتا مغفول تاريخ معاصر روايتي دست اول و مبتني بر حافظه مصاحبه شونده ميخواند، با سويههاي پيدا و پنهان شخصيت مصاحبهشونده كه خود در تحقق تاريخ نقشي موثر داشته، آشنا ميشود. اگرچه در سالهاي پس از آن تدوين تاريخ شفاهي از سوي برخي نهادها و موسسات تاريخي و تحقيقاتي در داخل كشور ادامه يافته اما متولي موثري نداشته است، گو اينكه انجام پروژهيي چنين عظيم نيازمند آن است كه موسسهيي علمي با استفاده از كارشناسان و محققان تاريخي و در اختيار داشتن امكانات كافي با رهيافتي آكادميك و به دور از غرضورزي انجام آن را به عهده بگيرد. خوشبختانه در سالهاي اخير سازمان اسناد و كتابخانه ملي ايران كه يكي از كارويژههاي اصلياش تدوين و نگهداري حافظه ملي ايرانيان است، تهيه تاريخ شفاهي ايران را به عهده گرفته است. روز سه شنبه 25 آذرماه در سالن همايشهاي كتابخانه ملي با حضور رييس كتابخانه ملي و مشاور رييسجمهور و شماري از محققان و نويسندگان از جمله دست اندركاران اين پروژه از نخستين محصولات اين پروژه بزرگ كه تاريخ شفاهي ايران در عصر پهلوي دوم اختصاص داشت، رونمايي شد. در ادامه گزارشي از بعضي سخنرانيهاي صورت گرفته در اين نشست از نظر ميگذرد و در بخشهايي ديگر ضمن معرفي تهيهكنندگان اين مجموعه، بخشهايي از اين كتابها نيز معرفي ميشود:
سيدرضا صالحي اميري: با جعل تاريخ توسط عناصر ورشكسته و زخم خورده مواجه هستيم
مراسم رونمايي با سخنراني دكتر سيد رضا صالحي اميري آغاز شد. وي بحث خود را با اشاره به شيوههاي تاريخ نگاري و سپس شرح و توضيحي درباره تاريخ شفاهي آغاز كرد و گفت: در حوزه تاريخ نگاري به طور معمول از سه شيوه استفاده ميشود: شيوه اسنادي، روش قضاوت تحليلي و تاريخ شفاهي. در شيوه اسنادي مبناي نگارش و تدوين مباحث تاريخي مبتني بر اسناد و مدارك به جاي مانده از آن دوره تاريخي است و معمولا به علت عدم دسترسي به افراد به نوشتهها و مكتوبات مراجعه ميشود. در روش قضاوت تحليلي منابع بسياري وجود دارد كه عمدتا تحليل تاريخي يا تاريخ تحليلي است كه مزايا و معايب خود را دارد. تاريخ شفاهي يكي ديگر از روشهاي ثبت تاريخ است. از جهاتي اين روش يكي از مستندترين شيوههاي توصيف وقايع تاريخي است در صورتي كه به محاسن و معايب دوره تاريخي كه شرح داده ميشود منصفانه و بيطرفانه پرداخته شود. دكتر صالحي سپس به ناآشنايي نسل جوان با تاريخ معاصر ايران به ويژه دوران پهلوي دوم اشاره كرد و گفت: متاسفانه نسل جديد ما كمتر به تاريخ پهلوي اشراف و آگاهي دارند. در دنياي امروز ما با جعل تاريخ توسط عناصر ورشكسته و زخمخورده مواجه هستيم، افراد و رسانههايي كه قصد تطهير تاريخ پهلوي را دارند. با بررسي و مطالعه عملكرد رژيم پهلوي ميتوان به چند رويكرد عمده حكومت پهلوي در حوزه فرهنگ اشاره كرد كه از آن جمله غربيسازي و مدرنسازي فرهنگي است كه به شكل محسوسي خصوصا در سالهاي پاياني حكومت پهلوي مشهود بود. پهلوي دوم بسيار تلاش ميكرد تا با احياي فرهنگ باستان گرايي و زدودن فرهنگ ديني از تمام ابعاد جامعه ايراني اين گونه القا كند كه جامعه در پرتو و چتر سلطنت ميتواند بقا و قوام داشته باشد. استحاله فرهنگي و تلاش براي از بين بردن شعائر مذهبي و ديني و دوري از آداب و رسوم ملي به وضوح در سياستها و عملكرد حكومت پهلوي ديده ميشود. رييس كتابخانه ملي در ادامه به اهميت ارايه تصويري واقعگرايانه از گذشته تاكيد كرد و گفت: كاري كه در اين پروژه انجام شد اين بود كه ما پهلوي را از زبان چهرههاي مطرح و تاثيرگذار حكومت بازنمايي و بيان كرديم. ارزش و اهميت اين كار زماني مشخص ميشود كه اين پروژه عظيم فرهنگي پژوهشي بدون دخل و تصرف مصاحبهكنندگان انجام شده است. اين كار علاوه بر تاريخ شفاهي به پشتوانه 100 هزار برگ سند، اثري در خور توجه است. صالحي اميري در پايان ضمن اشاره به پروژه تاريخ شفاهي كتابخانه ملي به اقداماتي كه پس از اين بايد صورت پذيرد اشاره كرد و گفتن نقد و تحليل اين پروژه بزرگ توسط اهل فن و تربيت كادر كارشناس براي ادامه مسير اين پروژه ملي و ماندگار ضروري به نظر ميرسد. جوانان ما بايد بدانند ما از چه فضايي عبور كرديم و در چه فضايي هستيم و قدر شرايطي كه داريم را بدانند.
حسامالدين آشنا: تاريخ شفاهي را به فردا وانگذاريم
حسامالدين آشنا، مشاور رييسجمهور ديگر سخنران اين نشست بود كه بحث خود را
با اشاره به اهميت تاريخ آغاز كرد و گفت: امام علي(ع) ميگويد دانش به معناي محافظت و نگهداري و جمع تجربههاست. بنابراين به اين معنا، تاريخ، علم است و علمي بسيار سودمند و تاريخنگاران، بزرگترين خادمان جامعه بشريت هستند. چون به ما اجازه ميدهند با گذشتگان زندگي كنيم بدون آنكه با آنها بوده باشيم. مشكل در تاريخخوانان است و مشكل اين است كه ما علاقه به خواندن تاريخ نداريم، لذا مجبوريم از صفر يا زير صفر شروع كنيم. همين جلسه هم ميزان علاقهمندي اجتماعي ما را به تاريخ نشان ميدهد. وي در ادامه به انواع
تاريخ پژوهي اشاره كرد و گفت: در انواع تاريخپژوهي، يك گونه به نام موردپژوهي وجود دارد كه به معني خُردنگري است. در مورد پژوهشي گاهي موضوعمحور عمل ميشود و گاهي فردمحور. در كار با محوريت فرد، گاه خود فرد، زندگينامهاش را مينگارد و گاه ديگران براي او زندگينامه مينويسند. اين هر دو، تجربه شدهاند. معماي هويدا هم نمونهيي از فردپژوهي توسط ديگران است. البته خودنوشتهاي زيادي هم منتشر شده و هر دو روش نامبرده، ضعفهاي جدي دارند. براي عبور از اين ضعفها بود كه تاريخ شفاهي اختراع شد كه در آن ديگري حضور دارد اما حضوري فعال و منتقدانه. آشنا سپس به بحث از تاريخ شفاهي پرداخت و گفت: بين تاريخ شفاهي، مصاحبه مورد نياز، بازجويي و بازپرسي، نسبت نزديكي وجود دارد. تنها تفاوتشان در اين است كه در بازپرسي و بازجويي، مصاحبهشونده ناچار است جواب بدهد اما در تاريخ شفاهي، مصاحبهشونده با اختيار خودش مصاحبه ميشود. بازجو ميتواند اهانت كند اما در تاريخ شفاهي، مصاحبهكننده صرفا تكريم و احترام ميكند و احيانا سوالات دقيقند كه ميتوانند راهگشا باشند. چند سال پيش، در خارج از كشور سوار اتوبوس بودم كه جواني را ديدم كتابي با نام «مصاحبه تحقيقاتي» در دست دارد. وقتي از او پرسيدم دانشجوي چه رشتهيي است، گفت در دانشكده پليس، تحصيل ميكند. اهميت روش مصاحبه در تاريخ شفاهي كاملا تابع كيفيت مصاحبهكننده است و ايجاد شرايط مساعد براي مصاحبه. كاري كه در اين پروژه انجام شده با پنهانكاري همراه نبوده است و در آن شفافيت مواضع وجود دارد. كساني كه مصاحبه شدند ميدانستند كه مصاحبهكنندهها از ايران ميآيند. اما مصاحبهشوندهها را به اقناع رساندند كه حفظ امانت خواهد شد. در طول مصاحبهها اين امكان وجود داشت كه همواره احترام مصاحبهشونده حفظ بشود و اين عاملي بود كه مصاحبهها با آرامش انجام شود. آشنا در پاسخ به اين پرسش كه چرا ما به تاريخ شفاهي نياز داريم؟ گفت: ما نيازمند مديريت انتقادي دانش هستيم. در سازمانهاي ما چندي است كه اهميت مديريت دانش درك شده اما مديريت انتقادي دانش هنوز در جامعه و سازمانهاي ما شناختهشده نيست. تاريخ شفاهي اين امكان را فراهم ميكند كه
به صورت فعال سوال كنيم و ابهامات را رفع كنيم و از فرد بخواهيم از خودش يا ديگران دفاع كند و در موضوعات خاص انتقاد كند. «حسن السوال، نصف الجواب». طراحي سوالهاي خوب، جوابهاي مناسب را در پي خواهد داشت. اينجاست كه مصاحبهكنندگان در هر رشته، اهميت مصاحبه را بالا ميبرند. امروز وقتي كيفيت اين اثر با ديگر آثار مشابه مقايسه ميشود، متوجه ميشويم كه كيفيت سوالات و سوالكننده چقدر تعيينكننده است. بخش پاياني سخنان آشنا به مدير اين پروژه حسين دهباشي، فارغالتحصيل رشته تاريخ شفاهي دانشگاه كلمبيا اختصاص داشت. وي با اشاره به سابقه آشنايي خود با دهباشي به ويژگي كار او در مقايسه با آثاري مشابه گفت: بحمدالله در كشورمان براي چنين پروژههايي مدعي زياد است و وقتي كار منتشر ميشود همه يادشان ميافتد كه اگر اين اختيارات در اختيارشان بود، بهتر كار ميكردند. اما دهباشي بودن، يعني بهشدت كتابخوان بودن و علاقه افراطي به خواندن، يعني جسور بودن. جسور بودن، چيزي ميان شجاعت و حماقت است. بستگي به اين دارد كه از چه زاويهيي به آن نگاه كنيد. گذاشتن عمر براي تاريخ شفاهي براي بعضي تفريح است، براي برخي درآمد است و براي برخي هم كه اندك هستند، هزينه است و دهباشي كسي است كه براي به سامان رسيدن اين پروژه هزينه كرده است. اين هزينه از چند بعد صرف شده است. بعد اول، هزينه مالي است. اين پروژه در اساس، حاصل توافقنامه شبكه چهار سيما و كتابخانه ملي اما روي كاغذ بود.
به نظرتان كداميك براي پيشبرد پروژه پيشقدم شدند؟ پاسخ: هيچ كدام. به نظرتان كداميك ابراز علاقه كرد؟ هيچ كدام. بنابراين يك عامل سوم ميخواست كه كار انجام شود و ميدانست كه بايد زمان بگذارد و جز با اين روش، كار پيش نميرود. بنابراين از خودش هزينه كرد تا اين دو را كنار يكديگر قرار بدهد، باقي هم وسيله بودند. مجري اين پروژه در اين راه دفتر كارش را از دست داد. آشنا با اشاره به خانواده دهباشي كه در جلسه حضور داشتند، گفت: پدر دهباشي تمام هزينههاي آينده فرزندش را صرف اين پروژه كرد. اما دهباشي فقط هزينه مالي نكرد. بعد دوم، هزينه سنگين، بسيار سنگينتر از آني است كه تصور ميشود. چون دهباشي اين بعد را در زندان فدرال ايالات متحده امريكا پرداخت. او دو ماه را در زندان انفرادي و بند عمومي به همراه جنايتكاران امريكايي گذراند؛ به جرم ناكرده و به اتهامي ناروا. نتيجه اين هزينه،
از دست رفتن خيلي چيزهاست. كار خوب آسان به دست نميآيد و از پشت ميز نشستن و كتاب خواندن، بدون هزينه سنگين، اثر ماندگار متولد نميشود. سومين هزينهيي كه دهباشي كرد، پذيرش اتهام در داخل كشور بود. آن اتهام در خارج بود و اين اتهام در داخل. عمده جمعيت ما وقتي صحبت از تاريخ پهلوي ميشود، نگاهمان جز فساد، خيانت، عياشي و همان چيزهايي نيست كه در ذهنيت متعارفمان داريم. و انتظار داريم كه نيمههاي پنهان اين تاريخ را ببينيم. دهباشي وقتي وارد اين حوزه شد، به كشفياتي رسيد كه براي ما بسيار تلخ و پذيرفتنش بسيار سخت است. دهباشي در اين حوزه كاشف شوكران است. حسين دهباشي كاشف اين نكته است كه مسائل كشور ما و كشورداري، واحد و مستمر است. تفاوت حكومتها پاسخهايي است كه به اين چالشها در حوزه سياستگذاري ميدهند. جاهلان هميشه در يك موضوع پاسخ غلط ميدهند. كساني كه حاضر نيستند براي تصميم در سطح ملي، احساس مسووليت كنند، كشور را به باد ميدهند و ربطي هم به ادعايشان ندارد؛ كساني كه مفهوم نمايندگي يك ملت را نميفهمند و نميفهمند كه اين پول تكتك مردم است كه در موردش تصميم ميگيرند، فرقي ندارد ادعاي عدالت كنند يا ادعاي تمدن بزرگ. اين كشف اول دهباشي است. اما كشف دوم اين است كه ساختار بروكراسي كار خودش را ميكند و عوامل دولتي براي تغيير ساختار بروكراسي، توانايي اندكي دارند. اين ساختار دولت است كه بسياري از روشها و منشها را به دولتمردان ديكته ميكند. به اين معنا، حتي اگر در كشوري انقلاب كرده باشيد، اگر ساختارهاي اداري متحول نشده باشند، مسير كشور تغيير نخواهد كرد. اين نكته را نميتوان فهميد مگر در يك مطالعه طولي و عرضي زماني. آخرين كشف دهباشي اين بود كه دسترسي به حقيقت در تاريخ، بسيار دشوارتر از اين است كه پنداشته ميشود. وي سپس به مصاحبه دهباشي با سيد حسين نصر اشاره كرد و گفت: شما در اين اثر يعني اين تاريخ شفاهي با ادعاهاي بيسند روبهرو نيستيد. كه اگر بوديد، شما بوديد و سيد حسين نصر و مصاحبهكننده و در نتيجه، شما هم يك ادعا به ادعاهاي ديگر اضافه ميكرديد. اما وقتي مصاحبهكننده پخته است و با علم وارد كار ميشود، ارتباط برقرار ميكند و مسائل را به درستي مورد نقد و بررسي قرار ميدهد. پروژه تاريخ شفاهي و تصويري ايران، پروژهيي است ملي. عدم درك ملي از اين پروژه باعث شد انتشارش تا امروز طول بكشد. همت رييس كتابخانه ملي حاصل يك درك ملي از اين مساله است. اين اثر حداقل سه بار در آستانه انتشار قرار گرفت و هر بار به دليل عدم درك ملي متوقف شد. مشاور رييسجمهور بحث خود را با مقايسهيي ميان پروژه تاريخ شفاهي كتابخانه ملي و مستندهاي شبكههاي بيگانه به پايان برد و گفت: يك نگراني دارم. اين پروژه براي صدا و سيما انجام شده است؛ با اين نيت كه از يك برنامه و اثر فردمحور، تبديل به يك اثر موضوعمحور شود. سعي هم شده تا از تقاطع مصاحبهكنندگان و مدارك مستند، جوانانمان با تاريخ حكمراني در اين كشور آشنا شوند. از صدا و سيما خاضعانه تقاضا ميكنم اجازه ندهند اين پروژه دستاويزي براي جنگهاي كوچك بشود. شبهمستندهاي من و تو وBBC، در مقابل عظمت اين پروژه، بسيار بسيار كوچك هستند و اميدوارم مسوولان صداوسيما فكر نكنند كه اين پروژه، پاسخي به آن شبهمستندهاست. سطح كار را بالا بياوريم و به مسائل ملي نگاه كنيم. اميدوارم اين نگاه در دوران مديريت جديد صدا و سيما وجود داشته باشد. به مسوولان كشور هم ميگويم كه تاريخ شفاهي را به فردا وانگذاريم و بلافاصله بعد از اتمام دوران مسووليتمان، براي مصاحبه كردن اعلام آمادگي كنيم. من شاهد بودهام كه در توليدات تاريخ شفاهي، مصاحبهكننده دوربين را رها كرده و رفته و مصاحبهشونده با دوربين گفتوگو كرده است. اين تاريخ شفاهي نيست. بنابراين از همه مسوولان و مديران جمهوري اسلامي ايران دعوت ميكنم اين كار را بكنند تا اين ظرفيت براي ثبت تجارب در كشورمان ايجاد شود.
حسين چيتفروش: آذربرزين نهتنها يك چهره نظامي كه فردي آشنا به مديريت بود
اميرسرتيپ حسين چيتفروش، رييس مركز مطالعات و تحقيقات راهبردي نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران و جانشين سازمان موزه دفاع مقدس، آخرين سخنران اين نشست بود كه بحث خود را با اشاره به اهميت كتاب مصاحبه با سپهبدخلبان شاپور آذربرزين، جانشين فرمانده نيروي هوايي ارتش در زمان پهلوي دوم آغاز كرد و در ادامه گفت: ما از امريكا در رژيم گذشته تجهيزات پيشرفتهيي دريافت كرديم كه البته خيلي هزينه بر بود و سوالاتي را براي اذهان كنجكاو مطرح ميكرد، از جمله اينكه آيا لازم بود 70 فروند اف 14 خريداري كنيم يا اينكه بهتر بود به جاي آن 200 فروند اف 15 ميخريديم كه از نظر ارزش مالي برابر 70 فروند اف 14 بود كه در اين كتاب به اين دست استفهامات پاسخ داده شده است. آذربرزين براي ما نهتنها يك چهره نظامي كه يك فرد آشنا به امور برنامهريزي و آييننامهها و دستورالعملها بود و به بسياري از امور فني تسلط داشت. حتي يكبار به توصيه وي صندليهاي هواپيماهاي اف 4 فانتوم و اف 5 را امريكا عوض كرد چون داراي اشكالاتي بود.
پژوهشگران ايراني تاريخ شفاهي
1- حجتالاسلام عبدالمجید معادیخواه متولد 1326 قم در نوجواني و جواني علوم حوزي را در قم آموخت. او در سال هاي پيش از انقلاب در ميان علما و روحانيون مخالف رژيم پهلوي به مبارزه ميپرداخت. پس از انقلاب اسلامي مسووليتهاي مختلفي چون نمايندگي امام خميني در كردستان، قاضي محاكمه گروه فرقان، نماينده مجلس شوراي اسلامي و مسووليت نهضت سواد آموزي را به عهده گرفت. معاديخواه همچنين نخستين وزير ارشاد جمهوري اسلامي را به عهده داشت. و در سال 1363 از اين سمت استعفا داد و مسووليت بنياد تاريخ انقلاب اسلامي و مدير مسوولي نشريه ياد را به عهده گرفت.
2- دكتر مرتضي نورائي؛ عضو هيات علمي گروه تاريخ دانشگاه اصفهان با رتبه استادي (پروفسوري)، چهره علمي و دانشگاهي فعال و جريانساز در موضوعات نو به خصوص تاريخ شفاهي در عرصه دانشگاه، عضو موسس و فعال انجمن تاريخ شفاهي ايران، رييس، دبير و عضويت در هياتهاي علمي نشستها و كارگاههاي علمي- تخصصي تاريخ شفاهي، سخنراني و تدريس در كارگاههاي مختلف تاريخ شفاهي و عضويت در هياتهاي علمي نشستها و كارگاههاي تاريخ شفاهي در داخل و خارج از كشور، مشاوره و راهنمايي دهها پاياننامه و رساله در زمينههاي مختلف تاريخي و تاريخنگاري و تاريخ شفاهي.
3- آقاي عليرضا كمري؛ مدير واحد پژوهش مركز مطالعات و تحقيقات و ادب پايداري حوزه هنري، تاليف چندين كتاب در حوزه نظري خاطرات و تاريخنگاري و نشانهشناسي، تاليف دهها مقاله علمي و پژوهشي پيرامون ادبيات مقاومت، خاطره و تاريخ شفاهي و...، دبير چهارمين و نهمين نشست تخصصي تاريخ شفاهي ايران، عضو موسس و فعال انجمن تاريخ شفاهي ايران، سخنراني و تدريس در كارگاههاي مختلف تاريخ شفاهي و عضويت در هياتهاي علمي نشستها و كارگاههاي تاريخ شفاهي، مشاوره و راهنمايي دهها پاياننامه و رساله در زمينه ادبيات مقاومت و تاريخ شفاهي.
4- آقاي حسين دهباشي؛ فارغالتحصيل رشته تاريخ شفاهي از دانشگاه كلمبيا، مدرس روش تحقيق در تاريخ شفاهي، پژوهشگر و كارگردان گروه روايت فتح، ساخت 56 عنوان مستند در زمينه تاريخ شفاهي دفاع مقدس و انقلاب اسلامي، مدير تاريخ شفاهي و تصويري ايران معاصر، انجام صدها ساعت مصاحبه در موضوع انقلاب اسلامي، مديريت بيش از 800 ساعت گفتوگو با رجال سياسي و نظامي عصر پهلوي دوم، مولف چهار عنوان كتاب در حوزه تاريخ شفاهي، برگزاري 18 كارگاه تخصصي آموزشي و پژوهشي تاريخ در داخل و خارج از كشور.
5- حجتالاسلام سعيد فخرزاده؛ مسوول واحد تاريخ شفاهي حوزه هنري، حضور و عضو موسس «ثبت و خاطرات جنگ» در تبليغات جنگ سپاه، انجام هزاران ساعت مصاحبه پيرامون انقلاب اسلامي و دفاع مقدس، تاسيس و راهاندازي واحد خاطرات و تاريخ شفاهي حوزه هنري، مسوول و موسس تاريخ شفاهي هيات معارف جنگ شهيد صياد شيرازي، مسوول تاريخ شفاهي موسسه پژوهشي و فرهنگي انقلاب اسلامي، كارشناس آثار توليدي تاريخ شفاهي در حوزه هنري، نقش موثر در راهاندازي تاريخ شفاهي دفاتر استاني حوزه هنري، تدوين چند جلد كتاب خاطرات در حوزه انقلاب اسلامي، عضو موسس و فعال انجمن تاريخ شفاهي ايران.
6- آقاي محسن كاظمي، عضو موسس و فعال و دبير انجمن تاريخ شفاهي ايران، پژوهشگر و نويسنده چندين جلد كتاب در موضوع تاريخ شفاهي و خاطرات اشخاص، مدرس كارگاههاي تاريخ شفاهي، تاليف مقالاتي تخصصي در زمينه تاريخ شفاهي، دبير اجرايي چهارمين نشست تاريخ شفاهي، انجام صدها ساعت مصاحبه در موضوع انقلاب اسلامي و دفاع مقدس. وقايعنگار هيات معارف جنگ شهيد صيادشيرازي، بنيانگذار سايت «تاريخ شفاهي ايران» و «هفتهنامه الكترونيكي تاريخ شفاهي».