اقتصاد و امنيت
افزايش قيمتها ممنوع!
«در كشوري كه تورمش، در تمام دورهيي كه ما ميزان رشد بالا داشتيم، بين يك و نيم تا دو درصد بود، يك مرتبه تورمش ميشود 25 درصد. بعد شاهنشاه كه آريامهر شده بود، ميآد يك فرمان صادر ميكند جزو اصول انقلاب، اصل نميدانم چندم، كه افزايش قيمتها ممنوع است. از آن حرفها بود؛ يعني شما ميخواهيد بگوييد كه مثلا بالا آمدن خورشيد ممنوع! نميشود كه. طبقهيي كه بابت تمام زحمات شاه بهره برده بودند، شدند مخالف، يعني كدام طبقه؟ بازاري، بازرگان، صاحبان صنعت. شاه هم شروع كرد به تبعيد اينها و توي سرشان زدن. آنها چه كار ميكنند؟ ميروند به روحانيون متوسل ميشوند. طبقه صنعتگر و اينها چه كار ميكنند؟ صاحبان صنايع نو ميروند با انتلكتوئلهاي طبقه خودشان حرف ميزنند. اينها همه ميشوند يك جبهه، شاه هم كه حاليش نبود و هميشه فكر ميكرد كه اگر خارج را حفظ بكند، در داخل اتفاقي نميافتد؛ در حالي كه هيچوقت اتفاقي از خارج نيفتاده. انقلاب صددرصد داخلي بود، در آن ترديد نداشته باشيد. ميگويند بيبي سي فلان گفته؛ بيبي سي همان موقع درباره صدام حسين هم حرف ميزد، چرا صدام حسين نيفتاد؟ چرا ما افتاديم؟» (اقتصاد و امنيت: خاطرات دكتر علينقي عاليخاني، چاپ اول زمستان 1393، 35000 تومان)
دكتر علينقي عاليخاني (متولد 1307 ابهر) فرزند عابدين خان درجهدار قزاق بود كه به دليل دوستي با رضا شاه رييس املاك او در تاكستان قزوين بود. عاليخاني تحصيلات خود را در دانشگاه تهران در رشته علوم سياسي به پايان رساند و براي ادامه تحصيل رهسپار فرانسه شد. وي موفق به اخذ دكتراي دولتي اقتصاد از دانشگاه پاريس شد. مدتي بعد از بازگشت به ايران در نخستوزيري و شركت ملي نفت ايران به كار مشغول شد كه به موازات آن مشاور اتاق بازرگاني تهران هم بود. وي از بهمن 1341 به مدت هفت سال تصدي وزارت اقتصاد و همچنين رياست دانشگاه تهران را دو سال عهدهدار بود. از آن پس از كارهاي دولتي كناره گرفت و در بخش خصوصي به فعاليت پرداخت. گفتوگو با علينقي عاليخاني در خلال چندين جلسه گفتوگو در سال 1388 در ويرجينياي امريكا روايت دست اولي از مشاهدات وي در مباحثي چون روسها و قصد جداسازي آذربايجان از ايران، آزادي آذربايجان و تاثير قوام، تبديل شدن شاه به سمبلي بعد از بازگشت از آذربايجان آزاد شده، كسروي، محمد مسعود و فروغي از افراد تاثيرگذار در دوران دانشگاه، نهضت ملي شدن نفت و نخستوزيري دكتر محمد مصدق، روزنامهها مهمترين و موثرين ابزار تبليغاتي، كودتاي 28 مرداد و روي كارآمدن شاه توسط فضلالله زاهدي، خصوصيسازي در شركت نفت، فساد اقتصادي و وضعيت دولت و صنايع، ايجاد زيرساختهاي صنعتي و تجاري، حمايت از صنايع و كشاورزي، اصلاحات ارضي و نتايج آن، رابطه با نخستوزيران و شاه، گزارش ساواك مبني بر اختلاس و فساد مالي در وزارت اقتصاد، لايحه كاپيتولاسيون، وضعيت جامعه علمي ايران و دانشگاه تهران، تشريح رويدادهاي زمينه ساز در ظهور انقلاب و... است.