آيندگان و روندگان
شاه سراپا التماس و درخواست
«تلويزيون روشن بود، ناگهان گفتند كه شاه پيامي دارد و شاه ظاهر شد و درهم شكسته و با لكنت زبان و روحيهيي بسيار خراب و به حال نيمه گريه و يك نطقي هم خواند كه سراپا التماس و درخواست و آنجا هم گفت كه «من پيام انقلاب شما را شنيدم» و بگذاريد خلاصه من خودم رهبر انقلاب باشم. اجازه بدهيد، تمنا ميكنم. همهاش التماس بود و بعد حكومت نظامي را اعلام كرد ولي باز گفت نترسيد اين هيچ كاري نميكند، هيچ وحشتي نداشته باشيد. خب چرا حكومت نظامي ميدهيد؟ و ما هم متحير، نميدانستيم چه بگوييم. واقعا نميدانستيم چه بگوييم. بهت زده شده بوديم... ميديدم اينها با اراده آزاد، به ميل و هواي دل خودشان به قول سعدي، دارند نابود ميكنند خودشان را و خيال ميكنند كه با اين كارها ميشود جلوي اين انقلاب را گرفت. روشن بود برايم كه اين يعني پايان اين رژيم. ديگر اصلا ترديد نداشتم كه اين رژيم رفته است... بلافاصله نخستين اقدام حكومت نظامي اين بود كه بيست نفري از رجال پيشين را دستگير كرد، از جمله هويدا و خود من و نصيري و خيليها را... اصلا چه بگويم؟ جايي گفتم، در اين انقلاب، اين جامعه خودش را برهنه كرد. خود خودش را نشان داد، از شاه تا گدا، از چپ تا راست». (از متن كتاب آيندگان و روندگان: خاطرات دكتر داريوش همايون، چاپ اول، 1393، 33000 تومان)
داريوش همايون (متولد 1307 تهران- درگذشته 1389 ژنو) دورهيي متنوع و طولاني از فعاليت سياسي از جمله عضويت در حزب پان ايرانيسم، حزب ملت ايران، حزب سوسياليست ملي كارگران (سومكا) و قائم مقامي حزب رستاخيز را در كارنامه خود دارد. همچنين سردبيري سرويس خارجي روزنامه اطلاعات و جهانگردي را در سابقه خود دارد. گفتوگو با داريوش همايوش در سال 1387 در ژنو سوييس روايت دست اولي از مشاهدات وي در مباحثي چون تحولات دوره رضاشاه، نهضت ملي نفت و نخستوزيري دكتر محمد مصدق، كودتاي 28 مرداد، تشكيل و حضور در احزاب سياسي، فعاليتهاي روزنامهنگاري، تاسيس سنديكاي نويسندگان و خبرنگاران، دربار سلطنتي و حواشي آن، تاسيس احزاب رستاخيز و سومكا، وزارت اطلاعات و جهانگردي روزهاي انقلاب و فروپاشي حكومت پادشاهي و... است.