چرا غرب در آغوش عربستان گرفتار شده است؟
داگ ساندرز / مطمئنترين راه براي اينكه دريابيم آيا مقامات وزارت امور خارجه جاستين ترودو يا وزارت امور خارجه باراك اوباما برنامهريزي براي متوقف كردن حمايت تسليحاتي و سياسي از عربستان دارند، يانه؟ نه دست و پاي بيهوده زدن براي سوال كردن است، بلكه تنها نگاه كردن در كفش آنهاست.
هيچ چيز براي نويسندگاني كه گرايش به تغيير دارند، ناراحتكنندهتر از ذكر اين واقعيت نيست كه بسياري از تلاشهاي سياست خارجي كه قطعا محافظهكارانه نيست، در خاورميانه، براي تقويت و مشروعيت بخشيدن به يك سلطنت ضد دموكراتيك است كه مردم را براي ديدگاههاي مذهبي شكنجه ميكند، جنگهاي مخرب و وحشتناك به راه مياندازد و قاطعانهترين تبعيضها در جهان را تحميل ميكند و اغلب مشخص است كه در جنگ ما عليه تروريسم، در طرف مقابل قرار دارد.
اما در پاسخ به ناچار بايد ساكت و آرام بود و زير لب گفت: بله ما به حمايت از عربستان ادامه خواهيم داد. چنانچه اين هفته ديديم كه، بزرگترين معامله صادرات اسلحه در تاريخ كانادا انجام شد و 15 ميليارد وسايل نقليه جنگي ساخت كانادا به رياض ارايه خواهد شد. اين تجارت بسيار كثيف قديمي است: ما به سعودي انبار تسليحات و مشروعيت سياسي ميدهيم؛ در عوض، آنها به ما نفت حمايت نظامي ميدهند و برخي شاخصهاي ثبات در بخشهايي از منطقه را به نفع غرب ايجاد ميكنند.
اما به نظر ميرسد اين معامله ديگر ديري نخواهد پاييد. شمال امريكا در بلندمدت نيازي به نفت عربستان ندارد. تكميل يك معامله كنترل سلاح و پايان دادن به تحريمهاي عمده عليه ايران، به اين معني است كه ما در حال حاضر يك شريك متفاوت بانفوذ داريم كه ميتواند به ما كمك كند. بنابراين ادامه تلاش براي سرپا نگه داشتن پادشاهي به نظر ميرسد نه تنها رياكارانه بلكه بيمعني و خود را شكست دادن است. اما چرا اين همه زحمت؟
زماني كه مقامات در نهايت زبانشان را به پاسخ دادن باز كنند، احتمالا چيزي شبيه به اين خواهد بود: دو راه در برابر عربستان سعودي وجود دارد، يكي خارج از جهان تاريك ديپلماسي و يكي داخل آن. از بيرون به نظر ميرسد چيزي جز دردسر و شرم در رابطه ما با عربستان وجود ندارد. نفت ديگر بسيار مهم نيست و ايران در حال حاضر يك بازيگر شفاف است كه به همين دليل با اعدام روحاني شيعه از سوي سعودي مورد انتقام قرار گرفته است.
امريكاييها ديگر نياز به پشتيباني رياض در جنگ عليه عراق و براي پايگاه نظامي كه از 1990 احداث شده، ندارند (اين يك واقعيت است كه شكلگيري اوليه و اصلي القاعده در برابر غرب بود. )
سعوديها در برابر هر تغيير مثبت مقاومت ميكنند. آنها براي حفظ حسني مبارك در قدرت در مصر تلاش كردند و از كودتاي نظامي ژنرال عبدالفتاح سيسي حمايت كردند. نقش آنها در سوريه مبهم است و به نظر ميرسد حداقل بخشي از كمكهاي مالي آنها از شورشيان ضد اسد به داعش رسيده است. در جنگ آنها عليه نيروهاي حوثي در يمن بيش از 6000 غيرنظامي كشته شده است و منطقه را بيثبات كرده است و روايت تجاري آنها از اسلام در مقابل مسلمانان ميانه رو در بسياري از نقاط جهان است. عربستان سعودي ميتواند دچار يك سانحه شود، به عنوان نمونه بسياري ميگويند كه اقتصاد اين كشور به قيمت نفت بالاتر از 80 دلار براي هر بشكه وابسته است و ملك سلمان، پادشاه جديد اين كشور از يك سال قبل كه به قدرت رسيده به مراتب بيشتر دستور اعدامهاي دستهجمعي عجيب و غريب و شكنجه عمومي داده است.
اما از داخل گود، اينگونه به نظر ميرسد كه اول، رياض همچنان به ارايه اطلاعات مفيد براي مبارزه با افراطگرايي در افغانستان و تا حدي، در سوريه ادامه ميدهد. عربستان سعودي از قدرت گرفتن تسليحاتي ايران جلوگيري ميكند؛ در كمال حسرت، در ازاي كمك اطلاعاتي ايالات متحده در جنگ زشت در يمن، اين معامله ادامه دارد. اولويت رياض در مقابل دموكراسي ناپايدار در محافل غربي ادامه دارد. در حالي كه بزرگترين مصرف كننده نفت عربستان در حال حاضر تنها چين است و اين نگراني وجود دارد كه بلوك قدرت عربستان چيني در خاورميانه به وجود آيد. اين عوامل، براي مدتي، دلايل كافي براي نگه داشتن واشنگتن و متحدان آن، از جمله اتاوا، در آغوش عربستان سعودي هستند. اما شما ممكن است فكر كنيد كه دلايلي كه از بيرون به نظر ميرسد بسيار قانعكنندهتر و به طور فزاينده قابل قبولتر از دلايل از منظر داخلي هستند و اين نفاق يك روزي موجب شرمندگي ما خواهد شد.
منبع: گلوبال ميل