سال 94 و تكرار چرخه معيوب آموزش و پرورش
كامل حسيني ٭
از فيلسوف معروف آلماني «هگل» نقل ميكنند كه گويا گفته است مهمترين درس تاريخ براي ما اين است كه مردم هيچگاه عبرت نميگيرند. يا از نيچه نقل ميكنند كه ميگويد: در حالي كه انسان بايد قادر باشد گذشته را به خدمت حال دربياورد؛ البته اگر بتوانيم خوب ياد بگيريم كه تاريخ را وسيلهاي براي زندگاني قرار دهيم.
تعليم و تربيت در سال 94 با تمام كم و كاستيها يا با تمام اصلاحات و بهبودي ها (اگر معتقد به بهبودي در وضعيت آموزشي و پرورشي بوده باشيم) گذشت و رفت اما پرسش اصلي اينجا است كه آيا تكليف ما در برابر كمبودها چيست؟ بيگمان يك پاسخ به ظاهر كليشهاي به ذهن همه ما ميرسد و آن هم اين است: عبرت از گذشته (چون سال 94 كه گذشت و تمام شد مصداق تاريخ گذشته محسوب ميشود). از قضا مفهوم عقلاني و جوهر سازنده خود همين كليشه «عبرت از گذشته» بايد مورد پرسش و تامل قرارگيرد. سخن مشهور كانت فيلسوف كه به شعار عصر روشنگري هم بدل شد اين است: «جرات انديشيدن داشته باش.» حقيقتا بايد گفت شجاعت وعزم راسخ جهت انديشيدن و بازانديشي همان جوهره عبرت از اشتباهات گذشته است كه در باور و عملكرد انسانها جلوهگر شده است. البته تقريبا همه ما ميدانيم كه از گذشته خود، بايد پند و اندرز گرفت اما حقيقتا شجاعت انديشيدن دوباره براي پند و اندرز كار آساني نيست و بيشتر به يك اخلاق شجاعانه نيازمند است تا تئوريپردازي و فلسفهبافي صرف، زيرا باز انديشي همراه با يك سري تعهدات و تلاشهايي همراه ميشود كه مشقت بار و تا حدودي فرساينده است اما در پس همين فرسودگي و تلاش است كه «تولدي تازه» طلوع ميكند. عملكرد نظام آموزش و پرورش هم از اين قاعده انديشيدن و باز انديشي مستثني نيست. نگارنده اگر احاطه و اشراف كامل بر مسائل و جريانها و مشكلات آموزش و پرورش ندارد اما در هر حال بهعنوان يك دبير شاغل در
آموزش و پرورش خواه نا خواه متوجه يك سري مشكلات ميشود. البته منكر نقاط قوت و اصلاحاتي هم نيستيم كه انجام گرفته است اما تا حدودي مشكلاتي سر راه بودند كه تقريبا همانند چند سال پيش روند آموزش و پرورش را با كاهش بهرهوري مواجه ميكرد. مشكلاتي نظير عدم اختصاص بودجه كافي بهگونهاي كه در مدارس دولتي بيشتر هزينهها از خود اولياي دانشآموز گرفته ميشد. البته در حد اندك مخالف جذب كمكهاي مردمي نيستم اما هنگاهي كه بيشتر تامين مخارج مدارس برعهده خانوادهها بيفتد ميتواند به روند تعليم و تربيت آسيبهايي جدي وارد كند. مشكلاتي ديگر در سيستم آموزش و پرورش همان توجه كافي به مناطق محروم و دور از دسترس و در يك عبارت «مناطق روستايي است». همان جغرافيايي كه در بطن خود استعدادهاي درخشاني دارند اما به علت عدم توجه كافي اين استعدادها در حد مطلوب شكوفا نميشوند. همچنين توجه به غني كردن و به روز كردن كتابخانههاي مدارس، استقلال بيشتر و ايجاد فضاي بازتر براي عملكرد كانونهاي صنفي و فعالان مدني حوزه آموزش و پرورش جهت ترقي بيشتر روند تعليم و تربيت باز هم بايد قابل بازنگري باشد. البته مشكلات فراوان ديگري هم وجود دارند كه نه در حد تخصص نگارنده و نه در حوصله اين نوشتار است اما همانگونه كه اول بيان شد اميدوارم عناصر حكومت مدار و مسوولان آموزش وپرورش باعبرت از گذشته (سال 94) وسپس نهادينه كردن شجاعت انديشيدن و باز انديشي بتوانند گامهايي جهت اصلاح و ترميم نظام آموزش و پرورش سال 95 بردارند ودر غير اين صورت در لابهلاي چرخه معيوب همچنان باز خواهيم ماند.
٭ معلم شاغل در گيلان