مديريت منفعل، معلمان كنشگر
محمد داوري ٭
اگر بخواهيم به توضيح يكي از برجستهترين مشخصههاي فضاي حاكم بر آموزش و پرورش در سال 94 بپردازيم به نظر ميرسد در حوزه نيروي انساني و در دو بخش صف و ستاد يا همان معلمان و مديران و مسوولان دو صفت را ميتوان برجستهتر ديد.
هر قدر بدنه معلمان پوياتر و فعالتر ميشد، بدنه ستاد و مديران منفعل و محافظهكارتر ميشد، گويا شكاف ميان صف و ستاد پاشنه آشيلي است كه در اين نهاد پر شدني نيست و نه تنها كاهش نمييابد بلكه هر روز بر اين فاصله افزوده ميشود به ويژه اينكه پاسخ ندادن به انتظارات جامعه معلمي پس از روي كار آمدن دولت يازدهم بر اين شكاف تاثير منفي گذاشت و بر آن افزوده شد.
نه تنها انفعال مديران در سطوح مختلف برطرف نشد و از فاصله اين شكاف نكاست بلكه آن را هم عميقتر كرد و هم گستردهتر، چرا كه حتي منجر به شكاف دروني ميان مديران سطوح مختلف نيز شد. كساني كه در سطوح مياني منتظر بودند با تغيير دولت شاهد تغييرات نگرشي و عملكردي در آموزش و پرورش باشند و رويكرد اصلاحطلبي و تعادلي دولت خودش را در اين نهاد نيز نشان دهد، ديدند چنان محافظهكاري شديدي حاكم است كه حتي در برخي شاخصهاي اصلاحطلبي مانند حضور زنان و پويايي زيرمجموعه عقبگردي هم صورت گرفته است؛ امري كه داد نزديكان به دايره نخست مديريت را هم درآورد.
مديريت منفعل حاكم بر آموزش و پرورش با تهديد وزير به استيضاح و سپس اقدام به آن منفعلتر و محافظهكارتر شد و گويا هر قدر بر كنشگري فعالانه معلمان افزوده ميشد مديران براي اينكه تبعات اين حضور و پويايي به آنها آسيب نرساند فاصله خود را با معلمان بيشتر ميكردند، هر چند به ظاهر همراهيهايي نشان ميدادند اما وقتي در جلسات و نشستهاي دروني تحت فشار و انتقاد قرار ميگرفتند آنقدر عقب مينشستند كه ديگر جاي اشتراكي ميان آنها و معلمان باقي نميماند.
انفعال و كنشگري دو بخش از يك مجموعه، آن را تكه و پاره ميكند. مانند اين ميماند كه مسابقه طنابكشي باشد و در نهايت هيچ گروهي برنده نشود و طناب پاره شود و هر دو گروه بازنده شوند و سقوط كنند.
سال 94 سال باخت آموزش و پرورش بود و طناب آموزش پاره شد و سقوط مديران و فعالان معلمي نتيجه دوگانه انفعال و كنشگري بود كه ميتوانست در تعامل سازنده قدري شرايط اين نهاد مهم و سرنوشتساز را بهبود بخشد.
تئوريهاي مديريتي ميگويد پويايي يك مجموعه رمز موفقيت و پيشرفت آن است و مديران موفق كساني هستند كه مجموعه خود را تشويق ميكنند تا پويا باشند چرا كه خلاقيت و نوآوري به بار ميآورد و كارآمدي را افزايش ميدهد. مديران محافظهكار و بدون قدرت ريسك و تعامل، مجموعه را منفعل ميسازند و توان افراد آن مجموعه را
به هدر ميدهند و موجب ميشوند نااميدي گسترش يابد و خمودگي حاكم شود.
در حالي كه اگر مديران آموزش و پرورش از پويايي معلمان استقبال و اميد و اعتماد را در بدنه ايجاد كند و گسترش دهند براي آنها يك فرصت و قدرت خواهد بود تا مسائل مجموعه تحت مديريت خود را به پشتوانه اين قدرت و توان در مسير ارتقا قرار دهند. اميد است سال 95 سال تحرك، پويايي و نشاط و اميد و اعتماد در نظام آموزشي ما باشد تا اين نهاد بتواند نقش مفيد و موثري داشته باشد.
بيترديد با توجه به شكل گيري مجلس جديد و حضور افراد با رويكرد اصلاحطلبانه و معلماني كه آشنا به مسائل آموزش و پرورش هستند سال آينده ميتوانند سرفصل جديدي در حوزه آموزش و پرورش باشد.
٭كارشناس ارشد مديريت آموزشي و فعال صنفي و مدني