سيمانيها را جدي بگيريد
شاهين ياسمي/ بازار سهام اين روزها از ركود رنج ميبرد. ركودي كه با افت قيمت جهاني نفت، صنايع بورسي را بيش از پيش در بر ميگيرد. اما ركود اقتصادي تنها محدود به بازار نفت نيست و بازارهاي ديگر را نيز شامل ميشود. بورسها، بازار جهاني مواد خام، طلا، فلزات اساسي و... همگي اين روزها روند نزولي در پيش گرفتهاند و از ركود رنج ميبرند. پيامدي كه اين اتفاق به دنبال دارد اول از همه گريبان بازارهاي سرمايه را ميگيرد.
از آنجا كه بازار سرمايه هر كشوري آيينهيي تمام نما از اقتصاد آن كشور است، در شرايط كنوني بورسها يكي پس از ديگري در آستانه سقوط قرار ميگيرند. براي مثال روز چهارشنبه هفته گذشته بورس نيويورك ريزش قابل توجهي را تجربه كرد. بورس تهران نيز هفته ريزشي را پشت سر گذاشت و در آخرين روز معاملاتي هفته گذشته به كانال 68 هزار واحدي سقوط كرد.
پيشبيني سقوط بورس به كانال 50 هزار واحدي
اين در حالي است كه براساس نمودارهاي تحليل تكنيكال روند مثبتي پيش روي بازار سرمايه ديده نميشود. براساس نمودار فيبوناچي به نظر ميرسد در ماههاي آتي فشار عرضه در گروههاي فلزي، معدني، شيميايي و پالايشي بيشتر شود و اين ميتواند منجر به سقوط شاخص كل به زير 50 هزار واحد شود. اما براساس تحليل بنيادي بر پايه ارزش جايگزيني، به نظر ميرسد گروه سيماني در آينده نزديك با افزايش تقاضا در بازار مواجه شوند.
آقاي بورس روز تعطيل و غيرتعطيل نميشناسد. معمولا روزهاي پنجشنبه و جمعه، صبحها يكي دو ساعت ديرتر از خواب بيدار ميشود و ظهرها هم يك ساعتي چرت ميزند ولي در ساعتهاي ديگر به تحليل بازارهاي سرمايهگذاري ميپردازد. تا يك سال پيش معمولا از روزهاي تعطيل براي تحليل بازارهاي خارجي مثل فاركس استفاده ميكرد اما اخيرا دور بازارهاي خارجي را خط كشيده و فقط به بازارهاي داخلي فكر ميكند.
آقاي بورس پنجشنبه شب روزنامه «اعتماد» را مطالعه ميكرد. به صفحههاي اقتصادي كه رسيد از اسم ستون «حاشيه نگار» خوشش نيامد. دفترچه يادداشت معروفش را از گنجه كنار ميز كارش بيرون آورد و در صفحات اول به دنبال اسم ستون گشت. حدود ساعت 11 شب بود كه با يك پيامك اسم ستون پيشنهاديش را ارسال كرد؛ «آقاي بورس». ما هم تصميم گرفتيم از امروز اسم اين ستون را به «آقاي بورس» تغيير دهيم. او ديروز حال و حوصله تحليل تكنيكال نداشت و فقط به بررسي فاندامنتال اكتفا كرد. خبر سقوط وال استريت او را شوكه كرده بود. او ديروز بعد از كلي دو دو تا چهار تا به اين نتيجه رسيد كه سيمانيها با قيمتهاي فعلي ارزندهاند. البته از روي نگراني نيم نگاهي هم به سنگ آهنيها انداخت و خريد آنها در قيمتهاي كف را مناسب ديد. ديشب «حتوكا» را هم بررسي كرد؛ سهمي كه يكي از دوستان با تجربهاش به او معرفي كرده ولي از آنجا كه آقاي بورس به هيچ كس در بازار اعتماد ندارد، خودش بايد همه سهام را از بن و ريشه بررسي كند تا عزمش براي خريد جدي شود. او به اين نتيجه رسيد كه براي تحليل اين نما بايد بازار خودرو در سال آينده را بررسي كند. برخلاف نظر دوستش كه پيشبيني ميكرد اين سهم تا 500 يا 600 تومان هم رشد ميكند، نتيجه خوبي حاصل نشد و از «حتوكا» صرف نظر كرد. البته همين چند وقت پيش بود كه او قصد كرد كلا از بورس خارج شود و سرمايهاش را تمام و كمال به بازار مسكن منتقل كند. به اين نتيجه رسيده بود كه بازار مسكن كم دردسرترين بازار است؛ بازاري كه هر چند بعضي وقتها راكد ميشود ولي ارزش سرمايه هميشه سر جايش است و در گرو يك برگه كاغذي نيست. آقاي بورس بازنشسته يكي از بانكهاي دولتي است. او از كارمندي در بانك شروع كرد و كم كم مراحل ترقي را طي كرد. بعد از 5 سال به رتبه رييس شعبه ارتقا پيدا كرد. از همان زمان كارمندي با بازار سهام آشنا شد. در آن زمان كمتر كسي بود كه با بورس آشنا باشد. معمولا شركتها و سازمانهاي دولتي يا شركتهاي بورسي هر سال خودشان تعدادي سهام به كارمندان و كارگرانشان اختصاص ميدادند و برخي از افراد بدين شكل وارد بورس ميشدند. در ميان آنها برخي بودند كه ديدگاه اقتصادي خوبي داشتند و معمولا سهميه سهام همكارانشان را ميخريدند. اينها بعد از چند سال سود قابل توجهي كسب ميكردند و با سرمايه بيشتري سهامشان را توسعه ميدادند. در آن دوران تحليل تكنيكالي در كار نبود و معمولا افراد يا از روي شم اقتصادي خريد و فروش ميكردند، يا با بررسي ارزش جايگزيني يا با تحليل بنيادي و گزارش عملكردهاي شركتها. در اين ميان برخي هم بودند كه از رانت اطلاعاتي استفاده ميكردند و با اطلاعات پنهان سهام انتخاب ميكردند و بعد از رسيدن قيمتها به سقف فروشنده ميشدند و سود خود را به جيب ميزدند. آقاي بورس از كساني بود كه به اصطلاح شم اقتصادي داشت و بازارها و سهام با او حرف ميزدند و شايد ميگفتند: مرا بخر، مرا بفروش يا مرا نخر!
الان هم اگر پاي صحبتهايش بنشينيد، متوجه ميشويد كه او هميشه در آخرين پله قبل از انجام معامله حرف دلش را ميشنود و به آن عمل ميكند. در واقع دلش حكم مشاور ارشدش را دارد. براي مثال همين ديشب دلش ميگفت: سيمانيها را جدي بگير!