محمدعلي كلي، اسطوره تكرارنشدني
قانون اساسي براي همه
قربانعلي مهري متانكلايي
دبير هيات بررسي و تطبيق مصوبات دولت با قوانين مجلس
1- نام او از ميادين ورزشي فراتر رفت. فعال مدني شد. تبعيض نژادي را محكوم كرد. از حقوق سياهان و رنگين پوستان دفاع كرد. از حضور در جنگي ماجراجويانه و نابرابر عليه مردم ويتنام سر باز زد. جور ناشي از مردانگي و استواري را با تحمل محروميتها و ماندن در پشت ميله زندانها و كنار زده شدن از ميدان رقابتها به جان خريد. نه تنها در ورزش، قهرمان جهان شد بلكه در اخلاق و نوع دوستي سفير و پيام آور صلح و پهلوان دوران شد. در عنفوان جواني و در 22 سالگي آنگاه كه در اوج شهرت بود همينكه از او ميپرسند چرا به اسلام گرويده و نام «محمدعلي» را برگزيده با آگاهي و دانايي پاسخ ميگويد: «نام قبلي من، نام دوران بردگي من بود، اما اكنون مسلمانم و به اين نام و عنوان كه يادآور آزادگي و ارزشآفريني رادمردان نام آشنا در جهان بشري است به خود ميبالم.» امروز كه در سن 74 سالگي نقاب بر چهره خاك كشيد رقيب و رفيق در برخوردار شدن چنان شخصي از چنين مقام و جايگاهي در دنياي پرآشوب كنوني، با بزرگي ياد ميكنند. در كمتر از 24 ساعتي كه از مرگش ميگذرد در وصف او فراوان گفتهاند و شنيدهايم. اما، باراك اوباما، رييسجمهور دولت امريكا ميگويد: «محمد علي جهان را تكان داد و به خاطر او جهان بهتر شد.»
2- چه تفاوت آشكاري است بين اسلام و قرآن و «خُلق عظيم» پيامبر اسلام كه «مشتزني» از «رينگ بوكس» را بر ميكشد و نام و عنوانش را بلندآوازه ميسازد با سلفيهاي واپسگرا و تكفيريهاي داعشي كه به مثابه «خوارج نوظهور»، نام اسلام و قرآن و پيامبر صاحب «خُلق عظيم»اش را مترادف با خون و آشوب جا انداختند و اسلام رحماني و نوعدوستي رابه خونريزي بدل ساختهاند و ميسازند! اسلام «همبستگي ملي» را در سطح مملكتي و «همزيستي صلحجويانه و مسالمتآميز جهاني» را در سراسر گيتي وجهه همت خويش ميداند. تبعيض نژادي را ناقض كرامت انساني ميداند. آدمكشي را به جرم اختلاف در عقايد و مذاهب بر نميتابد و نفي ميكند. بنيآدم را اعضاي يكديگر ميشمارد كه يا برادران نوعياند يا برادران ايماني. يعني همگي فرزندان يك پدر و مادرند و در حقوق فطري و ذاتي و خدادادي و انساني برابرند و برادر. زيبايي كار آنجاست كه اصول عديده قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران بر تحكيم و ترويج اين ارزشها پاي ميفشارد.
3- بياييم از چسباندن انگها و برچسبها و پسوندها و پيشوندهاي ناروا به اسلام و قرآن دست برداريم. اسلام را آنگونه كه ابراهيم خليلالرحمان و پيروان راستينش از انبياي الهي و مصلحان اجتماعي و سرآمد همگان يعني حضرت خاتم پيامبران(ص) بر آن بودهاند و هستند و قرآن و عترت(ع) در مقام شناساندن آن برآمدهاند، بشناسيم و به يكديگر بشناسانيم. اسلام و قرآن را آنگونه بياموزيم و بياموزانيم كه توانست نام يك «مشت زن سياهپوست» در سرزميني دور از محل نزول قرآن و زايش اسلام را از رينگ بوكس به بالا كشد، بر قلبها بنشاند و نامش را براي همگان و خاصه براي جوانان جوياي نام كه علاقهمند به دارا شدن چنان نام و نشاني هستند الگو و مانا و ماندگار سازد. كامروا باشيد.