آقاي عباس كيارستمي، يك دور تمام
خسرو دهقان
منتقد
1- هميشه از تلفن روي ميزم بيزارم. تلفني است از تلفنهاي سياه زيمنس قديمي كه سالهاست دارمش. مدتي است كه مثل يك جغد سياه، فقط خبرهاي بد را ميدهد: عباس كيارستمي درگذشت. همين.
2-خبر تند، كوتاه و ميخكوبكننده بود. ميشود كه به حواشي و خبرها و عكسها و نقل قولها رجوع كرد و گفت چندان هم غيرمترقبه نبود. ولي به هرحال، بود. خيلي دور از انتظار. هميشه از غافلگيري و غافلگير شدن بدم ميآيد.
3-ديروقت شب بود و داشتم ميخوابيدم كه نشد و تا پاسي از شب و تا نزديك بامداد بيدار ماندم و رفتم سراغ آيپد و كامپيوتر و موبايلم. و سيل عظيم خبرها و مرثيهها و چكامهها را در دنياي مجازي خواندم. اهالي سينما داشتند سنگ تمام ميگذاشتند كه طبيعي بود. همه در اشك و آه و دريغ و افسوس. آري درست است و همه درست ميگفتند كه در كمترين حد توقع لااقل يك دهه زود بود. خيلي زود. هنوز خيلي كار روي زمين به جا مانده و فكرها و پروژهها در دسته و كار آقاي عباس كيارستمي به محصول نرسيده است.
4-چه بايد كرد؟ تا ابد بنشينم و زانوي غم در بغل بگيريم و به ضجه و زاري ادامه دهيم. ديگر شايسته نيست و كاركرد مهمي، ديگر نخواهد داشت. بايد كاركرد ديگري و فكر و همتي كرد و چاره ديگري در پيش گرفت.
5-بياييد عزم را جزم كنيم و به شناخت و مرور احوال و آثار ايشان بپردازيم. بياييد يك دور تمام او را مرور كنيم. از 1319 تا امروز (ساعت 30/2 بعد از ظهر به وقت پاريس در 14تيرماه 1395)
6-هزار پله را بايد درنورديم. در گام اول و روي پله اول، بايد فيلمها را ديد. فيلمها مهماند. آقاي كيارستمي قبل و پس از هرچيز و هركار، فيلمساز است و از اين رو فيلمهايش درمرحله نخست اهميت قرار دارد. همه فيلمهايش بايد ديده شود. تنها نبايد به چند نام به طور تكراري بسنده كنيم. طعم گيلاس، خانه دوست و... . يادمان باشد كه يك سوال بپرسيم: چند نفر فيلمي به نام «بهداشت دندان» از ايشان را در ياد و خاطره دارند يا اصلا ديدهاند؟
7-بياييد فيلمهايش را ببينيم. از آغاز تا انجام. پيشنهاد ميكنم اين مهم ميتواند در دسته و كار هنر و تجربه قرار گيرد. هنر و تجربه پديده خوبي است؛ (كه به هر حال اكران عمومي است و براي همگان است و نه خواص) و ميتواند اين مهم را به خوبي سروسامان دهد و به انجام برساند. تحت عنوان مروري بر آثار عباس كيارستمي از آغاز تا انجام و ظرف چند سال و در تهران و شهرستانها.
8-در گام بعد، بايد به دو بخش عمده رسيد و آنها را سامان داد و باز خواني كرد. مورد اول، شفاهي و دوم، سينماي كاغذي است كه از ايشان و درباره ايشان به جا مانده. بخش اول به چيزهايي چون، تمام درسگفتارها و گفتوگوهاي ضبط شده و نوارها و خاطرهها و موارد صوتي اختصاص مييابد و همچنان معتقدم هنر و تجربه ميتواند اين مهم را سامان دهد. در بخش دوم، بايد به سينماي كاغذي يا ادبيات سينمايي آقاي كيارستمي سروشكل تازهاي داد تا خوانده و مرور شود. مواري چون: الف: كتابشناسي در اين سو و در ايران و در آن سوي مرزها. ب: مقالهشناسي در نشريات تخصصي سينمايي و غيرسينمايي. ج: تاليفات غيرسينمايي. د: موارد متفرقهاي كه در اين طبقهبندي ميگنجد و در انتها موارد ديگر چون كمك به ديگران و فيلمنامههايش در فيلمهاي سايرين و... و همينطور ساير...
9-و در انتهاي يادداشت همچنان اصرار و ابرام ميكنم كه بايد آقاي عباس كيارستمي يك دور تمام ديده، شنيده و خوانده شود تا در نهايت براي هفتاد ميليون جمعيت ايران چون بزرگي از بزرگان ادب و فرهنگ شناخته شود و محصور در ديوار و چارچوب خاص اهالي سينما باقي نماند.
كوشيده شود تا اثر يا آثاري از آقاي عباس كيارستمي روي طاقچه خانه هر ايراني چون اثري از آثار بزرگي از بزرگان فرهنگ اين مرز وبوم جا بگيرد و مردم كوچه و بازار نام او را بشناسند.