اداي دين به كيارستمي در غياب او
بهزاد شيشهگران
طراح و گرافيست
آن وجه از شخصيت هنرمندانه عباس كيارستمي كه به او كمك كرد تا در دنياي كاري خودش انسان موفقي شود همانطور كه بارها خود او هم به آن اشاره كرده بود شروع فعاليت او در حوزه نقاشي، گرافيك و حتي كارهايش در عرصه تبليغات بود. او بعد از اين تجربههاي موفق به فيلمسازي روي آورد و همان تجربيات را در سينما هم آزمود و موفق بود. در واقع كيارستمي از عرصه تجسمي به سينما پا گذاشت و همين موضوع يكي از دلايل اصلي در موفقيت و شكلگيري نگاه خاص او در سينما شد. او در اين مسير به يك سادگي رسيد كه قبلتر در نگاه گرافيكي و ايجاز هنرمندانهاش به آن رسيده بود. اين بيان ساده از همان زماني شروع شد كه او نخستين فعاليتهايش را در عرصه تجسمي و گرافيك شروع كرد و همان را در طول چندين دهه فعاليت، آن هم در شاخههاي مختلف به نمايش گذاشت. اينطور ميشود كه وقتي به عكسهاي او نگاه ميكنيد يا حتي به تجربياتش در زمينه شعر، باز هم شاهد اين نگاه هستيم و فعاليتهاي او را در اين حوزهها هم خاصتر ميبينيم. من به شخصيت هنرمندي مثل كيارستمي همينگونه نگاه ميكنم و همين را دليلي ميبينم براي اينكه همانطور كه او در زمان حياتش به اندازه كافي تاثيرگذار شد پس از مرگش هم اين تاثيرگذاري را ادامه دهد. اين توجه جهاني كه در طول اين چند روز نسبت به اين فيلمساز بزرگ ايران شاهد هستيم نشاندهنده جايگاه واقعي اوست. خيليها نميدانستند كيارستمي چه جايگاهي در طول اين سالها در عرصههاي مختلف داشته و حالا به واسطه اين نگاه جهاني و حتي نوع مرگ تراژيك او خواه ناخواه مجبور شدند به اين هنرمند در غيابش اداي احترام كنند. بيانصافي است اگر به اين مورد اشاره نكنيم كه خيلي زود كيارستمي را از دست داديم. او ميتوانست چند دهه ديگر هم به همين شكل جدي و تاثيرگذار به فعاليتش ادامه دهد. او در جامعه خودش آنطور كه بايد و لازم بود شناخته نميشد و براي اين موضوع دلايل مختلفي وجود داشت كه يكي از آنها عدم توجه به اين شخصيت يا نمايش عمومي آثارش در ايران بود. اين اتفاقي است كه متاسفانه خيلي دير و پس از درگذشتش افتاد. كيارستمي جزو آن نسل طلايي از هنرمنداني است كه خيلي سخت جايگزيني براي او پيدا خواهد شد. متاسفانه براي اين نسل طلايي و هنرمنداني كه يكي يكي از دست دادهايم جايگزيني پيدا نشده و همين مورد را بايد به كيارستمي هم تعميم داد. اما من هميشه دوست داشتهام خوشبين باشم. خوشبين به اينكه هنرمنداني كه به اين شكل تاثيرگذار بودهاند به گونهاي بعد از فقدانشان هم اين تاثيرگذاري را ادامه دهند. همين اميدواري باعث ميشود اين انتظار در من ايجاد شود تا روزي يكي پيدا شود كه با تاثير گرفتن از مسير زندگي هنرمندانه يكي مثل عباس كيارستمي يا تعداد ديگري از شخصيتهاي تاثيرگذار در هنر ايران هنرمندي در حد و اندازه اين هنرمندان غايب رخ بنمايد؛ هرچند پس از گذشت سالها، اگرچه با احتمال خيلي اندك.