• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3594 -
  • ۱۳۹۵ دوشنبه ۱۸ مرداد

نوشتن «دروازه غار»

علي اعطا معمار و پژوهشگر شهر

كتاب تازه احمد مسجدجامعي، دروازه غار، ماحصل مواجهه مستقيم با ساكنان قديمي يك محله تاريخي تهران است؛ برخوردي نزديك و روايتي دقيق، با جزيياتي كه گاه يادآور آن دسته از آثار ادبيات داستاني كه فضا و مكان به مثابه بستر شكل‌گيري طرح، در آنها اهميتي ويژه دارد. كتاب تنها توصيف فضا نيست، پرسوناژ دارد.
پرسوناژهايي واقعي هستند، اهالي قديمي‌تر محله هستند و روايتگر يا نگارنده، از وراي ديالوگ با پرسوناژها و احيانا توصيف آنها، تصوير بهتري از اين محله تاريخي ارايه مي‌كند. كتاب دروازه غار، محله‌نگاري است كه محله دروازه غار را نوشته و مستند‌سازي كرده است.
تعبير محله‌نگاري را خانم رخشان بني‌اعتماد در صحبتش به كار برد. محله‌‌نگاري اگرچه تعبير جديدي نيست، اما تعبير رايجي هم نيست. محله‌نگاري احمد مسجدجامعي در كتاب دروازه غار، به عنوان ماحصل بخشي از تهرانگردي‌هاي او در قامت عضو شوراي شهر و البته فردي فرهنگي، نوع ويژه‌اي از محله‌نگاري است كه صرفا پژوهش و مستندنگاري صرف علمي نيست؛ بلكه نوعي برخورد بسيار نزديك است با محله به واسطه حركت در محله، گفت‌وگو با ساكنين و البته استفاده از دوربين عكاسي و مكتوب كردن روايت‌ها و چيزي كه كار مسجد جامعي را متفاوت مي‌كند از بسياري پژوهش‌ها درباره محلات تاريخي تهران، همين مواجه زنده و مستقيم است.  محله‌نگاري مسجدجامعي از دروازه غار، تلاشي است براي ثبت حافظه بخشي از شهر كه به آلزايمر دچار شده. نكته‌اي كه يكي از سخنرانان، در مراسم رونمايي كتاب در خانه هنرمندان مطرح كرد و به روايت رمان‌گونه يا داستان‌گونه كتاب اشاره كرد، نكته قابل‌توجهي است. كتاب دروازه غار، رمان و داستان نيست، اما در بسياري موارد، روايتي داستان‌گونه دارد.
هدف توصيف يك محله است و ثبت و مستندنگاري آن از خلال روايت‌ها و از خلال گفت‌وگوهاي نويسنده با ساكنان قديمي اين محله. البته به همراه عكس‌ها و تصاويري كه به مستند‌سازي يك محله كمك مي‌كند، با روايتي جاندار و پرخون. روايت نگارنده از مكان‌ها، خانه‌ها، كوچه‌ها و هرآنچه در چشم مي‌آيد و مي‌تواند به ايجاد يك درك كلي، يكپارچه و منسجم كمك كند، داستان‌گون است؛ چنان كه در بعضي آثار ادبيات داستاني نيز، با بستري از مكان با شرح جزيياتي دقيق از آن مواجه مي‌شويم و از اين بابت اين آثار ادبي، كاراكتر شهرنگاري يا محله‌نگاري پيدا مي‌كنند. كتاب «چراغ‌ها را من خاموش مي‌كنم» اثر زويا پيرزاد، از آن دست آثار حوزه ادبيات داستاني است كه تصويري از يكي از محله‌هاي سازماني شركت نفت در آبادان ارايه مي‌دهد؛ توصيف‌هايي از خانه‌ها و فضاهاي شهري. رمان «داستان يك شهر» از احمد محمود اثر ديگري است كه كيفيت و كاراكتر شهرنگاري دارد؛ در بندر لنگه مي‌گذرد و فضاي سال‌هاي دهه 30 اين شهر را توصيف مي‌كند. مي‌توان وجوه مشابهت پررنگي قايل شد ميان اين دست آثار در حوزه ادبيات داستاني كه توصيف دقيق و تصويري جزييات مكان، بخشي به مثابه بستر شكل‌گيري رويداد، بخشي از روايت آنهاست از يك سو و اثري مانند دروازه غاز مسجدجامعي.
واضح است كه آثاري از قبيل دروازه غار مسجدجامعي، بيش از اينكه يك اثر علمي و پژوهشي صرف باشد، اثري است كه بيان آن به روايت‌هاي داستاني پهلو مي‌زند و در نتيجه آن، تصويري پويا و زنده به مخاطب عرضه مي‌شود. چنين آثاري كه پژوهش را با روايت در مي‌آميزد، اتفاقا بهتر مي‌تواند مخاطب را با خود درگير كند و فضاها و زمان‌هاي از دست رفته را در ذهن او ثبت كند.  براي ثبت حافظه تاريخي شهرها، پژوهش‌هاي علمي به تنهايي نمي‌تواند چاره‌ساز باشد. بخشي از اين حافظه را بايد در ذهن شهروندان جاري كرد؛ ابزار اين كار، پژوهشي است كه با هنر و ادبيات در مي‌آميزد؛ چنانكه دروازه غار احمد مسجدجامعي. يا بالعكس، هنر و ادبياتي كه با پژوهش در مي‌آميزد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون