جنگ عكسها در شبكههاي اجتماعي!
علي شكوهي
اين روزها بحث عكس مسوولان حال و سابق با برخي افراد مورد اتهام يا نامقبول به ماجراي جالبي تبديل شده است. همين يكي دو شب قبل بود كه وقتي بحث دو چهره سياسي در شبكه اول سيما داغ شد، يك طرف به عكس يك متهم اقتصادي با رييسجمهوري اسبق اشاره كرد و ديگري هم به تلافي مدعي شد كه رييسجمهوري سابق هم با رييسجمهوري اسراييل عكس دارد. بعد از آن در شبكههاي اجتماعي «جنگ عكسها» آغاز شد و هركسي سعي كرد به نوعي ضعف استدلال طرف مورد قبول خود را با انتشار عكسهايي جبران يا سخنان طرف مقابل را نقض كند. به اين بهانه خوب است تاملي داشته باشيم بر اين ماجرا تا شايد كمي بر آتش اين جنگ حاشيهاي، آب سلم و دوستي ريخته شود و برخي از شليكهاي سياسي با روش انتشار عكس، فروكش كند. اول- اينكه افرادي با يكديگر عكس دارند، نه منفي است و نه مثبت و اساسا افراد به خصوص سياستمداران نميتوانند در اين زمينه دست به گزينش بزنند و با كساني عكس بگيرند و با افرادي نگيرند. اين عكسها هرگز نميتوانند از وجود روابط خاص و مشخصي حكايت كنند زيرا در طي زمان، افراد در جايگاههاي مختلف قرار ميگيرند و ممكن است با افراد گوناگوني عكس بگيرند يا از آنان در حالات مختلفي عكس گرفته شود. به خصوص اكنون كه همه تلفن همراه دارند و همه تلفنها هم دوربين عكاسي و فيلمبرداري دارند و برخي هم مصرند از هر ماجرايي عكس بگيرند و در شبكههاي اجتماعي منتشر كنند. در اين وضعيت طبيعي است كه بتوان عكسهاي زيادي را از سياستمداران، هنرمندان، ورزشكاران، مديران دولتي و بخش خصوصي و حتي عكسهاي خانوادگي و شخصي را مورد توجه قرار داد و از آنها براي رسيدن به هدفي معين بهره گرفت. دوم- همانطور كه گفتيم هيچ عكس مشتركي را نميتوان نشانه وجود ارتباط خاص ميان افراد دانست. مثلا يكي از متهمان فساد اقتصادي (مشهور به ب. ز) با سياستمداران زيادي عكس دارد كه گرايش سياسي متفاوتي دارند. اكنون برخي به دليل گرايش سياسي خاص خودشان، اقدام به انتشار عكسهاي اين فرد با سياستمداراني ميكنند كه مواضع آنان را قبول ندارند و براي تخريب آنان، اين متهم فساد اقتصادي را به آنان منسوب ميكنند. هيچكدام از اين موارد دليل ارتباط كاري و تشكيلاتي آنان نيست و بايد قراين ديگري يافت تا ثابت شود كه چه كساني از اين متهم فساد اقتصادي دفاع ميكردند و اگر سياستمداري بايد مورد مواخذه قرار بگيرد، كيست؟ شايد روزگاري اين فرد به عنوان «كارآفرين برتر» در يك مراسم عمومي حاضر بوده باشد و هيچ رابطه خاصي ميان وي با سياستمداراني كه در عكسها هستند، وجود نداشته باشد و در مقابل، چه بسا حاميان اصلي وي در سيستم حكومتي ما كساني بودهاند كه يك عكس مشترك هم با او ندارند. سوم- بعضي از عكسهايي كه در گروهها و شبكههاي اجتماعي از سياستمداران منتشر ميشود، اساسا دروغند و بايد روشنگري كرد تا اگر كساني واقعا در اشتباهند، تغيير رفتار بدهند. طبعا اگر كساني عمدا با هدف جنگ رواني به انتشار اين عكسها مبادرت ميكنند، برايشان كاري نميشود كرد. مثلا عكس يك استاد امريكايي دانشگاه هاروارد را به جاي «جرج سوروس» جا ميزنند و مدعي ارايه سند براي فلان ملاقات ادعايي رييسجمهوري اسبق با او ميشوند. از اين قماش خيلي زياد است ولي طبعا خيلي طول نميكشد كه نادرستي اين ادعاها برملا شود. چهارم- برخي عكسها صحيح هستند و اصالت دارند اما تفسيرهاي همراه آنها درست نيست و متاسفانه براي رسيدن به نتايجي خاص مورد استفاده قرار ميگيرند. در همين ايام اخير در برخي از گروههاي تلگرامي شاهد انتشار عكسي از دكتر ظريف با صدامحسين بوديم به همراه تفسيرهاي خاص در جهت حمله به برجام و نفي مذاكرات هستهاي. در مقابل هم برخي به سراغ عكسهاي مشابه دكتر مرندي يا دكتر ولايتي رفتند و نتايج ديگري را القا كردند. معلوم است كه هيچ رابطهاي ميان مسوولان نظام با صدامحسين وجود ندارد و آنان به عنوان نماينده مردم ايران و از سوي مسوولان نظام ماموريت داشتند تا با صدام ملاقات كنند. مشابه اين رفتار با عكسهاي زيادي در جريان مذاكرات هستهاي صورت گرفت كه حاشيهنگاريهاي غلطي را به همراه داشت و نتايج نادرستي از اقدامات تيم مذاكرهكننده ايران اخذ ميشد. اين كارها براي ديپلماتهاي كشورمان هيچ اشكالي ندارد و بنابراين هيچ تفسير غلطي را نبايد بر آن عكسها وارد كرد. پنجم- برخي از عكسها ديگر حساسيتزا شدهاند و انتشار مكرر و دايمي آنها دل هر بينندهاي را ميزند اما ظاهرا نميتوان از انتشار مكرر آن جلوگيري كرد. عكس رييسجمهوري اسبق در حال دست دادن به زنان نامحرم در خارج از كشور و عكس رييسجمهوري سابق با مادر چاوز در تشييع جنازه هوگو چاوز معمولا براي تسويهحساب سياسي دو جريان سياسي با يكديگر مورد استفاده قرار ميگيرند اما به نظر ميرسد كه هر دو عكس قابل توجيه هستند و اشكال اساسي به روساي جمهوري گذشته ما وارد نيست. طبعا برخي از علماي ما دست دادن مرد مسلمان به زن نامحرم را اگر به قصد ريبه نباشد و دست ندادن موجب وهن اسلام باشد، جايز ميدانند. از سويي تسلي دادن مادر داغدار چاوز از سوي رييسجمهوري ما بلااشكال است آن هم زني كه به مسائل شرعي ما آشنايي ندارد و خود را در آغوش رييسجمهوري ما رها ميكند و مسوول ايراني هم چارهاي ندارد جز همان واكنشي كه در آن شرايط از خود نشان داد. اتهام زدن به مسوولان سابق در اين زمينه با بهرهگيري از عكسهاي منتشره، شايسته نيست و از انصاف ما حكايت ندارد.