عاقبت قدرت رانتي
روزنامه اعتماد
شوراي نويسندگان
خاورميانه در حال تكرار تجربههاي شكست خورده سابق است. در اين منطقه تجربيات موفق، بسيار اندك و كوتاهمدت بوده است. يك تجربه بسيار فاجعهبار كودتاهاي نظاميان عليه حكومتهاي پادشاهي و مرتجع بود. كودتاهايي كه عموما از موضع چپ و سوسياليستي و با شعار وحدت عربي بود. كودتاي نجيب و ناصر در مصر آغاز اين حركت بود. پس از آن سوريه، عراق، يمن، ليبي و سودان هركدام در اين راه گام برداشتند. نتيجه فاجعهبار آن كودتاها را امروز در هر شش كشور مذكور ميبينيم. هركدام از آنها روزگاري داعيهدار انقلاب عربي بودند، امروز مرتجعترين نيروها و خشنترين آنها، هركدام بخشهايي از اين كشورها را به تيول خود درآوردهاند و اين نيروهاي خشن و مرتجع ميراثدار خشونتهاي آن جريانهاي كودتايي هستند. جالب اينكه تمام پادشاهيهايي كه زماني از نظاميان كودتاچي و ناسيونال سوسياليستها ميترسيدند، امروز سرگرم مداخله در ممالك تجزيه شده اين كشورهاي قبلا انقلابي هستند.
تجربه منفي ديگر وابستگي به نفت و سلطهجويي از طريق قدرت رانتي ناشي از درآمدهاي نفتي بود. هرچند دولتهاي ناسيونال سوسياليست نظاميان در برخي كشورها مثل عراق و ليبي نيز متكي به درآمدهاي نفتي بودند، ولي در هر حال با رژيمهاي متكي به درآمدهاي نفتي تا حدي فرق داشتند. نمونه بارز آنها رژيم شاه بود كه براي خود نقش ژاندارمي منطقه را تعريف و بازي ميكرد و سرنوشت آن با يك انقلاب مردمي دگرگون شد. اكنون عربستان سعودي اين سياست را به نحو ديگري در پيش گرفته و ميكوشد كه از يك سو با استفاده از خلأ قدرتهاي سنتي عرب مثل مصر و سوريه و عراق، خود را به عنوان قدرت برتر منطقهاي معرفي و در همه امور منطقه دخالت كند و از سوي ديگر با اتكاي به درآمدهاي سرشار نفتي اين قدرت را تا اعماق منطقه و فراتر از آن نفوذ دهد و حرف اول و آخر را در مسائل منطقهاي بزند. طبيعي است كه در اين راه با هر قدرت ديگر منطقهاي تقابل خواهد كرد و به طور مشخص با ايران وارد تقابل شده است.
يكي از محورهاي تقابل آن كشور با ايران و حتي در مقاطعي با روسيه، استفاده از اهرم نفت و محور ديگر تشديد ضديت و تقابل ايران و غرب به ويژه امريكاست. ولي به دليل تغييرات سياسي در ايران از سال 1392 هر دو محور دشمني عربستان با ايران دچار بنبست شده و حتي شكل معكوسي پيدا كرده است. در مورد كوشش براي تقابل غرب و ايران، حتي در زمان ملك عبدالله كه
چهرهاي به نسبت ملايم از خود نشان ميداد نيز اين سياست وجود داشت. اسناد ويكيليكس نشان داد كه او نيز مثل افراطيون فعلي سعودي از امريكاييها خواسته بود كه سر مار (منظورش ايران) را قطع كنند. پس از مرگ عبدالله و روي كار آمدن سلمان و فرزند او اين گرايش افراطي وجه آشكارتري يافته است. به همين دليل عربستان حتي بيشتر از اسراييل مخالف تصويب برجام بود و جلوي پيشرفت آن كارشكني ميكرد زيرا آن را مانع رشد منطقهاي خود ميدانست. ولي به يك دليل واضح نتوانست در اين راه موثر عمل كند، زيرا وابستگي آنها به امريكا مانع از آن بود كه در برابر اراده امريكا اقدامي به عمل آورند. عربستان كوشيد كه با وارد كردن امريكا به جنگ سوريه، آن را در وجه نظامي در برابر ايران قرار دهد تا امريكا به نيابت عربستان وارد اين مجادله نظامي شود از اين زاويه نيز در عمل موفقيتي به دست نياورد و حتي نتيجه برعكس شد، يعني امريكا بيش از آنكه عليه اسد شود، عليه داعش و نيروهاي نزديك به سلفيهاي سعودي شد. همچنين مجموعهاي از اقدامات موجب شد كه با وجود گذشت 15 سال از واقعه 11 سپتامبر، مجلس نمايندگان امريكا وارد يك چالش اساسي با عربستان شود و اجازه دهد كه شهروندان امريكايي عليه دولت اين كشور به دليل نقش داشتن در اين حادثه اقامه دعوا كنند.هرچند عربستان تهديد كرد كه صدها ميليارد دلار خود را از امريكا خارج خواهد كرد و هرچند اوباما اين مصوبه را وتو كرد ولي پاسخ نمايندگان كنگره به ويژه سناي امريكا خيلي قاطع بود؛ 97 به 1 وتوي اوباما را رد كردند و اين براي اوباما و عربستان شكست سختي محسوب ميشد. با وجود همه اينها، مشكل اصلي عربستان در حوزه اقتصاد رخ داده است. اين كشور كه حدود 670 ميليارد دلار ذخيره ارزي دارد، فقط در چند ماه گذشته حدود 70 ميليارد دلار آن را مصرف كرده تا بتواند كسري بودجه حدود 22 درصدي دولت خود را جبران كند. با كاهش قيمت نفت عربستان به دليل وابستگي شديدش به نفت دچار بحران شد و از قدرت اثرگذاري آن بر بازار نفت عليه ايران و روسيه كاسته شد. ولي هزينههاي بلندپروازي خود را احتساب نفت 100 دلار طراحي كرده بود! اين كشور كه اخيرا طرح چشمانداز اقتصادي خود را ابلاغ كرده است، براي رسيدن به اين طرح كه محصول شركت معتبر مكنزي است، بايد طي دو دهه صدها و هزاران ميليارد دلار هزينه كند كه با وضع فعلي چشمانداز روشني ندارد. در مجموع به دليل همين مشكلات مجبور شده است كه با وجود سياست گذشته خود طرح فريز نفتي را بدون الزام براي ايران بپذيرد و اوپك براي نخستين بار در 8 سال گذشته به حدي از اجماع و وحدت برسد و اين شكست بزرگي براي عربستان و هر قدرت ناشي از رانت است.
ما نيز بايد ميان قدرت واقعي خودمان و قدرت ناشي از رانت نفت تمايز قايل شويم و برنامههاي بلندمدت خود را متكي به قدرت رانت و درآمدهاي نفتي نكنيم كه در اين صورت دچار عوارض قدرتهاي مشابه رانتي خواهيم شد.