در حاشيه يك نمايشگاه و تصميم مهم هنرمندي بزرگ
حراجي براي رسيدن به دست مردم
وقتي امضاي هنرمندي بزرگ پاي تابلو نقاشي، كاريكاتور، عكس، مجسمه و هرآنچه كه متعلق به دنياي هنرهاي تجسمي است مينشيند، نخستين چيزي كه بعد از زيبايي و ارزش هنري آن به چشم ميآيد، قيمتش است. امضاي هنرمندان بزرگ، امضايي بسيار گران است. امضايي كه ميشود با آن حراجيهاي بزرگ را راه انداخت و با شنيدن قيمتهايي كه روي مدار هزاران هزار دلاري ميچرخند، تعجب كرد و البته خوشحال شد كه دنياي تجسمي ايران، ارزش واقعي خود را پيدا ميكند و هنرمند در جايگاه واقعياش مينشيند. اما اين قيمتها و اعداد و ارقام باعث شده تا هنر تجسمي، آن بخشي كه مربوط به آثار چهرههاست، هنري گران و دور از دسترس مردم عادي باشد. در روزگاري كه كارشناسان هشدار ميدهند كه به دليل وضعيت اقتصادي نامناسب، حتي بليت سينما و خريد كتاب هم از سبد خانوار حذف شده، انتظار خريد آثاري با قيمتهاي چند صد ميليوني براي مردم عادي با درآمدهايي كم، انتظار بزرگي است. نتيجه، اينكه آثار اين هنرمندان جايي در خانههاي مردم ندارد و سرمايه هنري، چيزي نيست كه در هر خانهاي دغدغه اهالياش باشد و بخواهند كه مثلا تابلو نقاشي از يك نقاش معروف معاصر داشته باشند يا تابلو عكسي از هنرمند عكاس بزرگ به ديوار بزنند. در چنين روزگاري، كامبيز درمبخش راهي متفاوت از همصنفانش را انتخاب كرده. اين كاريكاتوريست بزرگ ايراني با درك شرايط اقتصادي ، فاصلهاي كه ميان مردم و دنياي تجسمي رخ داده را درك كرده و در نمايشگاهي آثارش را با قيمتهايي پايينتر از ارزش واقعي آنها در اختيار مردم گذاشته. درمبخش با روحيه طنز نام نمايشگاه را هم «آتيش زدم به مالم» انتخاب كرده و در حاشيه آن توضيح داده كه ميخواهد مردم، به خصوص جوانترها آثار او را در خانه داشته باشند: « اگر اين آثار به دست مردم برسد و روي ديوار خانههايشان برود بسيار بهتر و ارزشمندتر از خاك خوردنشان است، دليل ديگر جوانان هستند كه اكثر مخاطبان كارهاي من را تشكيل ميدهند و معمولا جوانها پول زيادي در اختيار ندارند و نميتوانند كارهاي ميليوني خريداري كنند، كاري كردم كه آنها هم بتوانند از من كاري داشته باشند.» نمايشگاه درمبخش 535 اثر دارد. آثاري كه ميتوانند به خانه مردم عادي و جواناني راه پيدا كنند كه همچنان ارزش واقعي يك تابلو با امضاي اين هنرمند بزرگ را ميدانند اما شرايط اقتصادي به آنها اجازه نميدهد تا سهمي از دنياي هنر تجسمي داشته باشند. دغدغه مردم و حضور آثار تجسمي در خانههاي مردم، دغدغهاي است كه هنرمندان كمي به آن اشاره ميكنند و پيش از درمبخش، ليلي گلستان به عنوان يك گالريدار تصميم گرفت تا راهي باز كند براي مردم عادي و آنهايي كه حاضرند قسطي، اثري را به خانه ببرند. رويكردي كه چندان در دنياي هنرهاي تجسمي باب نشده، اما شايد همين حضور درمبخش، گلستان و چهرههايي كه ارزش چنين اتفاقي را ميدانند، آرام آرام مسير تازهاي را براي هنرهاي تجسمي باز كند. مسيري كه در آن هنر تجسمي و چهرههاي بزرگش، تنها براي سرمايهدارهاي ايراني و خارجي نيستند و ايرانيها از داشتن امضاي يك هنرمند در خانه به خود ميبالند و سرمايهاي معنوي براي خود دست و پا ميكنند.