دستهاي پاكيزه را كه پنهان نميكند، كسي!
احمد پورنجاتي
به خاطر ميآورم آن سالها را در دوران مدرسه ابتدايي كه هر بامداد شنبه پيش از رفتن به كلاس، همچون فريضهاي آييني همه دانشآموزان گرداگرد فضاي باز مدرسه صف ميبستيم تا پس از اجراي برنامههاي صبحگاهي، يك به يك دستهامان را جلو بياوريم تا ناظم مدرسه به دقت آنها را مشاهده و وارسي كند و از كوتاه بودن ناخنها و آلوده نبودن دستها اطمينان يابد. به خاطر ندارم كسي دستان پاكيزهاش را از پيش چشم نظارهگر ناظم و ديگر دانشآموزان مدرسه پنهان كرده باشد، مگر اندك شمار دستان پنهان شده در پشت آن برخي دانشآموزان سر به هوا يا ناموخته ادب كه البته چارهايشان نميماند جز تحمل سرزنش ناظم و شرمساري نزد ديگران و كم شدن نمره انضباط در كارنامه. و چه اعجازي داشت در نهادينه كردن رعايت پاكيزگي و بهداشت، اين «در ديدگاه همگان نشان دادن دستها.»
به گمانم اين را حتي آنان كه آگاهي چنداني از دانش بهداشت ندارند، ميدانند كه: خاستگاه و به ويژه پرورشگاه بسياري از آلودگيهايي كه تندرستي انسان را به مخاطره مياندازد، پس و پشتهايياند كه از ديدگاه آدمها پنهان ميمانند و از دسترس تميز كردن و گند زدايي، طفره ميروند. اين ديباچه را نوشتم تا در مجال اندك اين نوشته نيم نگاهي كرده باشم به يكي از مهمترين دغدغهها و دلمشغوليهاي اين سالهاي جامعه خودمان: « فساد و آلودگي در بخشهايي از بدنه برخي دستگاهها و نهادهاي عمومي كشور.»
نيازي به يادآوري فهرست شگفتانگيز و بيان نمونههاي آشكار شده انواع فساد در دستگاههاي گوناگون نميبينم كه به گواهي پروندههاي در دست رسيدگي در مراجع قانوني، چه به لحاظ كميت و چه كيفيت، بينظير يا كم نظيرند. اما اينها با وجود همه ملاحظات و مصلحت سنجيها و آبرو داريهاي به ظاهر قانوني در سپهر ذهنيت اجتماعي، تنها بخشي از واقعيت به حساب ميآيند كه بخش فربهتر آن در شنيدهها و دانستههاي سره و ناسره يا دقيق و ناقص افكار عمومي بازتاب مييابد. انگاري بخش كوچك و آشكار شدهاي از يك كوه يخي!
درون مايه اصلي اين نوشته پاسخ به اين پرسش است: چرا گستره فساد تا به اين اندازه؟ و چرا ذهنيت و باور افكار عمومي درباره دامنه و ژرفاي فساد، بسي گستردهتر از آنچه بهطور رسمي اعلام ميشود؟
به گمان اين قلم، راز اين معماگونه و پاسخ اين پرسش را در «وانهادن تجربه مشاهده دستها» بايد جستوجو كرد، آنگونه كه پاكيزگي يا آلودگيشان را نه تنها ناظم مدرسه بلكه همگان ببينند!
آيا تاسف بار و تامل برانگيز نيست كه گاه اگر به مهارتي تردستانه و البته دليرانه و خطرپذير، از سوي يك خبرنگار يا نماينده مجلس يا حتي كارمندي از درون يك نهاد عمومي يا گاهي از سر اتفاق، چيزكي از آلودگي دستهاي پنهان شده در پشت، به افكار عمومي درز ميكند، غوغايي بر ميخيزد و تلاش و تقلايي عجيب براي انكار بنيادين و لاپوشاني آن، بهجاي آنكه دستها و ناخنهاي پنهان شده در پشت را در ديدگاه آفتابي همگان بگذارند؟به واقع ساز وكار بازتوليد و بهرهگيري از تجربه «مشاهده دستها» براي آشكارسازي پاكيزگي يا آلودگي آنها و چاره جويي براي پيشگيري از آلودگي و مبارزه قانوني با فساد در نهادهاي عمومي كدام است؟
به گمان اين قلم، مهمترين و موثرترين عامل در هر سازو كاري براي اين مقصود، برداشتن پرده «حريم اطلاعاتي» از نهانخانه تصميمگيريها و اقدامات دستگاهها و نهادهاي عمومي است - جز آنچه با معيارهاي عقلايي و قانوني به عنوان اطلاعات محرمانه برخي نهادهاي امنيتي تعريف ميشود- و تاباندن نور به پس و پشتها تا دستها به خوبي در ديدگاه افكار عمومي قرار گيرند. اين، يعني بال و پر دادن و حمايت بيدريغ و تضمين شده و تشويق كردن و جايزه دادن به فعاليت دستاندركاران رسانههاي مستقل كه البته شايستهتر است كه فراتر از گرايشها و رقابتهاي سياسي، همان نقش مهم «آشكارسازي دستها و نمايش پاكيزگي يا آلودگي آنها» را داشته باشند، با هرچه دقت و وسواس و امانت داري!
اين است باطل السحر پنهانشدگي دستهاي آلوده و پس و پشتهاي رشد عوامل ضد بهداشت و تندرستي كالبد اداره كشور.