• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3690 -
  • ۱۳۹۵ شنبه ۲۰ آذر

دانشگاه و ايدئولوژي سياسي

علي شكوهي

پيش‌تر درباره جنبش دانشجويي و اهدافي كه بايد در جست‌وجوي آن باشد، نكاتي را مطرح كرديم و در آخر گفتيم كه برخي معتقدند عصر «جنبش دانشجويي» به سر رسيده و الان فقط «جريان دانشجويي» داريم و اين دو، تفاوت جدي با هم دارند. طرفداران اين نظر، نبود ايدئولوژي مبارزاتي را دليل اين امر مي‌دانند. اكنون بجاست در اين‌باره كمي تامل كنيم و نكاتي را متذكر شويم.
اول- دانشگاه و دانشجو از نظر تاريخي در كشور ما نماينده بخشي از جريان‌ توليد‌كننده انديشه و تفكر و حركت اجتماعي بوده است. پيش از پيدايي اين نهاد در كشور، تنها حوزه‌هاي علميه و نهادهاي سنتي آموزشي مانند مكتبخانه در كشور به تربيت افراد تحصيلكرده مبادرت مي‌كردند اما با شكل‌گيري مدارس جديد و دانشگاه‌ها، بستر تازه‌اي هم به موازات نهادهاي سنتي پديد آمد كه به تربيت نيروهاي تحصيلكرده و متخصص و كارشناس علوم جديد اقدام مي‌كردند. محصول دانشگاه در اين دوره دانشجوياني بودند كه به مثابه قشري آگاه و آشنا با زمان و فعال در عرصه سياست شناخته مي‌شدند و يكي از گروه‌هاي اصلي و مرجع اجتماعي به حساب مي‌آمدند. اثرگذاري دانشگاه و دانشجو در روند تحولات سياسي در تمامي سال‌هاي قبل از انقلاب به اين دليل بود كه دانشجويان با همان جمعيت نه چندان زياد خود به عنوان يك گروه مرجع اجتماعي و سياسي و فرهنگي قادر به توليد ايده و بسط آن در سطح جامعه بودند و براي مردم هم اعتبار و جايگاه مقبولي داشتند.
دوم- دانشجويان در تمامي سال‌هاي قبل از انقلاب از آرمان و ايدئولوژي مبارزاتي برخوردار بودند. عمده‌ترين ايدئولوژي‌هاي مقبول در آن سال‌ها، اسلام، ماركسيسم و ملي‌گرايي بود و دانشجويان هم در فعاليت خود از همان پارادايم حاكم بر فضاي فكري و سياسي كشور اثر مي‌پذيرفتند. بررسي تاريخي نشان مي‌دهد كه در چه زماني مبارزات حول محور ملي‌گرايي قدرتمندتر بود و در چه سال‌هايي دانشجويان با گرايش ماركسيستي غلبه داشتند و از چه زماني باورهاي ديني در جنبش دانشجويي غلبه يافت. در واقع دانشجويان در طي چند دهه از مبارزات خود عليه رژيم شاه، از اين سه جريان فكري تبعيت مي‌كردند اما غلبه با آن انديشه و جريان خاص سياسي بود كه توانسته بود در سطح جامعه هم سيطره اجتماعي خود را نشان دهد. به همين دليل در دوره اوج فعاليت حزب توده در كشور، جنبش دانشجويي هم رنگ ماركسيستي زيادي داشت و در جريان جنبش ملي شدن صنعت نفت و رشد مصدقي‌ها، دانشجويان ملي‌گرا دست برتر را دارند و بعدها به تدريج با غالب شدن هويت ديني بر مبارزات سياسي، دانشگاه‌ها نيز عمدتا به تصرف دانشجويان مسلمان در مي‌آيند.
سوم- با پيروز انقلاب اسلامي در ايران، تحولي در جهت‌گيري مبارزه دانشجويي ايجاد شد. پيش‌تر هدف همه مبارزات دانشجويي براندازي نظام حاكم و مبارزه با شاه بود اما بعد از انقلاب طبعا نسبت دانشجويان با نظام تازه‌تاسيس عوض شد. از آن پس جنبش دانشجويي در تعريف نسبت خود با نظام انقلابي دچار تفرقه شد زيرا فضاي ايدئولوژيك سطح جامعه نيز از اين نظر گرفتار چندگانگي بود. جريان‌هاي چپ دانشجويي كه متاثر از گروه‌هاي ماركسيستي بودند نمي‌توانستند همان رابطه حمايت‌آميز دانشجويان مسلمان را نسبت به انقلاب و مسوولان آن داشته باشند و به تدريج در مقابل نظام قرار گرفتند و چون در اقليت قرار داشتند، از دور خارج شدند و تاثير آنان بر فضاي دانشگاهي كاهش يافت. در مقابل دانشجويان مسلمان حامي انقلاب به تقويت سازماندهي خود در درون دانشگاه پرداختند و با بسيج همه نيروها و استفاده از حمايت‌هاي سياسي و تداركاتي بيرون دانشگاه تاثيرات جدي بر رخدادهاي كشور گذاشتند كه مهم‌ترين آن را در ماجراي اشغال لانه جاسوسي شاهد بوديم.  
چهارم- امروز اما وضعيت به‌شدت متفاوت شده است. برخي از نهادهاي حكومتي مانند بسيج تقريبا در تمامي دانشگاه‌هاي كشور داراي سازماندهي و تشكيلات هستند و مي‌توانند در راستاي اهداف مشخص سازماني خود فعاليت كنند. برخي از دانشجويان معتقد به انقلاب و اسلام و نظام هم در تشكل‌هاي ديگري منسجم شده‌اند و به طيفي از نيروهاي سياسي جامعه تعلق خاطر دارند كه خود را اصولگرا مي‌دانند. در مقابل اينان، تشكل‌ها و انجمن‌هايي به شكل محدود فعالند كه خود را به جريان اصلاح‌طلب منسوب مي‌دانند و از آرمان‌هاي اصلاح‌طلبانه در درون حكومت دفاع مي‌كنند و مواضع منتقدانه‌تري نسبت به حكومت دارند. بخش بزرگي از جامعه دانشجويي هم منفعل و تماشاچي و غيرسياسي است و چون جمعيت دانشجويي كشور اكنون خيلي بزرگ‌تر از دوران رژيم قبل است، اين جريان غيرسياسي را بايد جمعيت اصلي بدنه دانشجويي كشور دانست. در اين شرايط نمي‌توان از جنبش دانشجويي با هويت غالب سخن گفت بلكه مي‌توان از تشكل‌هاي دانشجويي متفاوتي حرف زد كه هر كدام جمعي از دانشجويان را سازماندهي مي‌كنند و خوراك فكري و سياسي آنان را هم فراهم مي‌آورند.
پنجم - معناي اين سخن اين نيست كه مميزه‌هاي مشخصي را نمي‌توان از دل اين فعاليت‌هاي دانشجويان شناسايي كرد. اكنون نمي‌توان از جنبش دانشجويي واحد سخن گفت و جهت واحدي را در فعاليت غالب دانشجويان نمي‌توان ديد اما مميزه‌هايي مثل غيرسياسي شدن، بي‌اعتمادي به حكومت، تكيه نداشتن به احزاب و گروه‌هاي خارج از دانشگاه، طرح مطالبات مدني و اجتماعي به جاي خواسته‌هاي سياسي، فقدان ايدئولوژي مبارزاتي، مخالفت با پارادايم‌هاي فكري دانشجويان نسل قبل و... را مي‌توان در اين نسل دانشجويي مورد توجه قرار داد. جريان دانشجويي امروز هم بر فضاي عمومي جامعه موثر است چون جمعيت آن زيادتر است و مطالبات اجتماعي را مدنظر دارد و به روش‌هايي متوسل مي‌شود كه هزينه زيادي ندارد. اين حركت حتي در شكل مبارزه سلبي هم براي اقشاري از جامعه مي‌تواند الگو باشد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون