• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3690 -
  • ۱۳۹۵ شنبه ۲۰ آذر

ملاحظه‌اي پيرامون شكل تلويزيون

در قعر تصاوير

محسن آزموده

تلويزيون چيست؟ نگريستن از دور؟ دورنگري؟ چه چيز زندگي را بر ما عيان مي‌كند؟ كي و از كجا به خانه‌هاي ما راه يافت و چنين قدر و منزلت ديد؟ آيا به تغيير چهره‌هاي مرموزانه‌اش توجه كرده‌ايم؟ اينكه زماني به شكل جعبه مكعب بزرگي جايي را گوشه پذيرايي اشغال مي‌كرد، محترمانه بر صدر مجلس روي ميزي مرتب و تميز. ساكنان خانه گرداگرد آن مي‌نشستند و خيره به آنچه از آن پخش مي‌شد، نگاه مي‌كردند. سن و سال‌دارترها هنوز به خاطر دارند نخستين نسل‌هاي اين جعبه جادويي را كه ابعادي بزرگ و قابل توجه داشتند (دست كم نمونه‌هاي گران قيمت‌تر) و محترمانه به مثابه شيئي مقدس جايگاه مشخص و محفوظي داشت. صفحه اين تلويزيون‌ها محدب بود، تو گويي موجودات مرموزي كه در آن بودند، مي‌خواستند با زور و فشار از محفظه تنگي كه در آن گرفتار شده‌اند، بيرون بزنند و به داخل خانه‌هاي ما وارد شوند. شيشه جلو اما اجازه نمي‌داد كه از حد و مرزي فراتر آيند. نسل اول تلويزيون هنوز موجودي شگفت‌انگيز و در نتيجه غريبه محسوب مي‌شد، هويتي ناشناخته و ناآشنا و به همان ميزان محترم كه توانايي‌هايي دارد و چيزهايي گاه باورنكردني درباره اقصي نقاط دنيا را آشكار مي‌سازد. مشهور است كه در همان زمان برخي ساده‌لوحان و كودكان با شكستن جعبه تلويزيون دنبال آدمك‌هايي مي‌گشتند كه در آن هستند يا گفته مي‌شد برخي وقتي جلوي تلويزيون مي‌نشستند، لباس رسمي مي‌پوشيدند يا حجاب‌شان را رعايت مي‌كردند! بعضي تلويزيون‌ها هم به مثابه اشيايي موزه‌اي در جعبه‌هاي بزرگ چوبي نگهداري مي‌شدند و براي روشن كردن‌شان بايد درشان را باز مي‌كردي.
به تدريج اما شكل تلويزيون‌ها عوض شد، حجم آنها كوچك شد، از آن حالت اعجاب‌انگيز و عجيب و غريب‌شان كاسته شد و مهم‌تر از همه صفحه‌هاي‌شان تخت شد، صاف هم چون پنجره يا آينه. جاي تلويزيون هم در خانه تغيير كرد، ديگر همه جا صدرنشين مجالس نبود، اگرچه كماكان محترم و عزيز بود و به عنوان عضوي از اعضاي خانواده، در بيشتر مواقع روشن بود و سر و صدا مي‌كرد. ديگر چنين نبود كه ساكنان خانه، براي هر برنامه‌اي كه از تلويزيون پخش مي‌شود، روبه‌روي آن بنشينند و به آن خيره شوند. تلويزيون حاضر بود، آنجا، در كنج دنج خودش و داشت تصاوير و صداها را پخش مي‌كرد، درحالي كه آدم‌هاي خانه هر يك مشغول كار خودشان بودند و هر از گاهي نيز به تلويزيون نگاه مي‌كردند، انگار كه از پنجره به كوچه نگاه مي‌كنند. از قضا در تبليغات اين نسل تلويزيون‌هاي صفحه تخت نيز مدام بر اين خصلت پنجره‌گونه آن تاكيد مي‌شد و گفته مي‌شد كه تصاوير عين واقعيت و بلكه خود واقعيت هستند، شفاف، رنگارنگ و درخشان. حالا ديگر تلويزيون غريبه‌اي ناآشنا با گفتني‌ها و ديدني‌هاي شگفت‌انگيز نبود، بلكه صرفا دريچه‌اي بود به جهان واقعي، جهاني كه آن بيرون خانه، در كوچه‌ها و خيابان‌ها و بازارها و فروشگاه‌ها و خانه‌هاي ديگران جريان دارد. تصاويري كه از اين پنجره مي‌ديديم، ما را سرگرم مي‌كرد، ما را مطلع مي‌كرد و ما را آگاه مي‌كرد، بسته به اينكه كي و كجا و چه برنامه‌هايي را با چه ميلي مي‌ديديم. شمار كانال‌ها و ساعت پخش آنها نيز زياد شد. ديگر چنان نبود كه براي تماشاي برنامه‌ها منتظر ساعت پنج عصر شويم و بعد آقاي مجري بيايد و اعلام برنامه كند و ترتيب پخش آنها را بيان كند.
اما ماجرا به همين جا ختم نشد. فناوري پيش رفت و نسل جديد تلويزيون‌ها سر رسيدند. حجم آنها به شكل باورنكردني كاهش يافت، از جعبه‌هاي آكواريوم با اندازه‌هاي جاگير، تلويزيون‌ها به تابلوهاي نازك با قطر دو يا سه سانتي‌متر (گاهي حتي كمتر) بدل شدند كه مي‌شد آن را روي ديوار نصب كرد، همچون تابلويي يا پنجره‌اي بر ديوار. سراسر اتاق تلويزيون يا فضاي مختص به آنها (آنها حالا جاي ويژه دارند) را نيز با بلندگوهايي موسوم به سينماي خانگي مجهز مي‌كنند تا فضاي سالن‌هاي سينما را بازسازي كند. مهم‌تر و جديدتر از همه شكل صفحه نمايش تلويزيون‌هاي جديد است كه مقعر است و حالتي در برگيرنده را دارد. مي‌تواند اشاره‌اي به آن باشد كه تلويزيون‌هاي نسل نو بر خلاف نسل اولي‌ها كه جنبه‌اي تهاجمي داشتند و مي‌خواستند با صفحه نمايش محدب‌شان به خانه‌هاي ما راه يابند و بر خلاف نسل دومي‌ها كه مسطح و تخت بودند و تو گويي از ارزش هم سنگ تصاوير با واقعيت سخن مي‌گفتند، گامي فراتر گذاشته‌اند و دنياي
واقعي (؟) ما را به چالش مي‌كشند. آنها ما را به درون خود فرا مي‌خوانند و انگار مي‌خواهند گرداگرد تماشاگران‌شان ديواري از تصاوير متحرك بكشند، به گونه‌اي كه هر جا مي‌نگرد، آن تصاوير را ببيند و بتواند در قعر آنها گم شود. تلويزيون‌هاي مقعر جديد اصالت دنياي واقعي ما را جدي نمي‌گيرند، آنها مدعي واقعيت خودشان هستند و آن را عرضه مي‌كنند. اين به معناي انكار جهان ما نيست، بلكه مي‌تواند بي‌اهميتي آن را تلقي كند. زماني ژان بودريار فيلسوف فرانسوي از عصر وانموده‌ها و تصاوير سخن مي‌گفت و از واقعيت حادي (hyper reality) كه اين رسانه‌ها بر مي‌سازند. ادعاي او در مقاله جنجال‌‌برانگيزي با اين عنوان كه «جنگ خليج فارس رخ نداده است»، ناظر به اين نبود كه نيروهاي امريكا واقعا (در معناي عقل سليمي آن) به عراق هجوم نياورده‌اند، بلكه بحث بر سر اين بود كه آنچه پيروزي واقعي نبرد در عصر وانموده‌ها را رقم مي‌زند، پيروزي روي زمين نيست، بلكه غلبه در سطح رسانه‌ها و حادواقعيت‌هاي آنهاست. نسل جديد تلويزيون‌ها از اين سروري و سلطه پرده بر مي‌دارند، با ژرفاي بي‌پاياني كه همچون مغاكي پيش روي ما مي‌گشايند و به واسطه آن ما را به قعر دنياي تصاوير و صداها فرو مي‌برند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون