قانون بر مدار هنر
ديبا داودي
يكي از منطقيترين راهها براي داشتن برآوردي منصفانه نسبت به وضعيت كشور در موضوعات به خصوص، بررسي آماري اوضاع و احوالش با ديگر كشورهاست. اگرچه بهتر است اين قياسها با موارد مشابه باشد و نه با كشورهايي در موقعيت اقتصادي، فرهنگي و حتي جغرافيايي بسيار دور. اما جالب است بدانيم در بررسي آماري وضعيت مطالعه حتي با كشورهايي اصطلاحا پيشرفته كه با چالشهاي اقتصادي فرهنگي كمتري مواجه هستند ما آنقدرها هم شرايط هولناكي نداريم.
در گزارشهاي منتشر شده توسط نشريات بريتانيا گفته ميشود كه تعداد كتابفروشيهاي مستقل بريتانيا به زير 1000 كاهش پيدا كرده است. اتحاديه كتابفروشان بريتانيا در سال 2013 اعلام كرد كه كتابفروشيهاي مستقل در سرتاسر كشور به 987 باب رسيده است. اين در حالي است كه تعداد كل كتابفروشيها با رشد 15درصدي افزايش داشته است. رييس اتحاديه كتابفروشان بريتانيا در همان سال مصاحبهاي داشت با اين مضمون كه: «وقتي محبوبترين كتابفروشيها؟ بسته ميشود و كسي آزرده خاطر نميشود بايد نسبت به آينده صنعت نشر و صنف كتابفروش دل سوزاند و مطمئن بود وقتي از سال 2005 تا سال 2013 تعداد كتابفروشيها به يك سوم كاهش مييابد و آب از آب تكان نميخورد، بايد پذيرفت كه ماجرا از يك جايي رها شده است.»
در نظر داشته باشيم يكي از اصليترين دلايل كم شدن اقبال آمد و شد به كتابفروشيها در امريكا، انگلستان و كشورهاي مشابه بازار رقابتي فروش آنلاين كتاب و عرضه محصول با تخفيفهاي بيقاعده است. از همين روست كه طي چند سال گذشته تمهيدات بيشتري براي كتابفروشيها در نظر گرفته شده است. براي مثال پرداخت هزينههايي كمتر براي قبوض آب و برق...، اجارهبهاي اندك نسبت به كاربريهاي غيرفرهنگي، عدم پرداخت ماليات سنگين و... تا كتابفروشيها در اين وانفساي نخواندن بسته نشوند. ناچار به تغيير كاربري به رستوران و امثالش نشوند و گرد فراموشي بر كلمات قصهها ننشيند.
در ايران نيز همين مسير طي شده است. در ارديبهشتماه سال 1380 معافيت مالياتي موسسات انتشاراتي و كتابفروشان تصويب شد اما در بهمن ماه همان سال به جاي آنكه مشاغل مشمول معافيت مالياتي را مشخصا مطرح كنند در عوض چهار فعاليت كلي مطبوعاتي، فرهنگي، هنري و انتشاراتي را معاف از ماليات تشخيص دادند و اين روند تا سال 1393 به طول انجاميد تا كتابفروشان تحت عنوان فعاليت فرهنگي از پرداخت ماليات معاف شوند و تفاهمنامه بين وزارتخانهها امضا شود. ميشود از اين سيزده سال گفت و نوشت و تصور كرد اگر پيشتر اين اتفاق ميافتاد شايد در ايران هم كتابفروشيهاي كمتري بسته ميشد و... بسياري گمانههاي ديگر. اما از طرف ديگر ميشود اميد داشت حال كه ديگر قانون بر مدار هنر ميچرخد و هستند مسوولاني كه به فرهنگ بيشتر و بهتر بپردازند، 13سال بدتري در انتظار نباشد و مصاحبههايي نظير همتايان در كشورهاي ديگر انجام نگيرد در مسالهاي كارنامهاي درخشانتر از كشورهاي ديگر داشته باشيم.