صدا و سيما و ضرورت استقبال از مناظرات فكري
علي شكوهي
سالها قبل براي بزرگداشت احمدشاه مسعود، به همراه تعدادي از فعالان سياسي و مطبوعاتي به كابل سفر كردم و در حاشيه آن برنامه اصلي، با فعالان اتحاديه ژورناليستهاي افغانستان هم جلسهاي داشتم. نكته تلخ آن جلسه اين بود كه برخي از روزنامهنگاران افغاني معتقد بودند ميزان آزادي رسانهها در افغانستان بيشتر از ايران است. به آنان گفتم در افغانستان هنوز دولت قدرتمند ملي نداريم و آزادي در آن كشور «آزادي ماقبل دولت» است و نه «آزادي نهادينه شده» و اگر اين آزادي بعد از شكلگيري دولت مقتدر ملي هم ادامه پيدا كند، آنگاه ميتوانيد به آن بباليد. اين پاسخ شايد براي «اسكات خصم» مناسب باشد اما ادعاي يك همكار مطبوعاتي افغاني، بايد براي ما هشداردهنده باشد زيرا معلوم ميشود آنان از ما در ايران چيزهايي ديدهاند كه وضعيت خودشان را بهتر از ما ارزيابي ميكنند.
فارغ از اينكه ديگران چه ميگويند و بدون آنكه قصد مقايسه وضعيت رسانهاي خودمان با اوضاع كشوري ديگر را داشته باشم، بايد بپذيريم در ايران از روزهاي نخست انقلاب تاكنون، شاهد عقبنشيني تدريجي فضاي آزاد رسانهاي و پيشرفت پلهبهپله روند محدودسازي قانوني مطبوعات و رسانهها بودهايم. اين امر در حوزههاي گوناگون قابل بررسي و مقايسه است اما بيش از همه در بررسي عملكرد رسانه ملي ميتوان اين روند را شاهد بود. شخصا معتقدم روش ايجاد انحصار در شبكههاي راديويي و تلويزيوني به گذشته تعلق دارد و براي يك جامعه مدعي مردمسالاري شايسته نيست كه از فعاليت صدا و سيماي خصوصي جلوگيري كند. در عين حال در بررسي عملكرد همين صدا و سيما هم مجبورم در جايگاه اعتراض بايستم زيرا فضاي تكصدايي موجود را در خور شأن مردم و انديشمندان كشورم نميدانم. اين محدوديت وقتي پاي دگرانديشان و منتقدان بنيانهاي فكري نظام به ميان ميآيد، بيشتر مشاهده ميشود زيرا برخلاف سالهاي اول انقلاب كه متفكران ماركسيست هم در مناظرات تلويزيوني شركت داده ميشدند و سران برخي گروههاي شبهنظامي طرفدار جنگ مسلحانه هم در تلويزيون مناظره ميكردند، اكنون حتي فرصت مناظرههاي جدي فكري و اعتقادي به نيروهاي درون جبهه انقلاب هم داده نميشود و غالب وقت صدا و سيما در اين عرصه به كساني تخصيص مييابد كه از منظر جريان حاكم سخن ميگويند و كسي هم نيست كه سخن آنان را به چالش بكشد.
به هنگام راهاندازي راديو گفتوگو با مسوولان صدا و سيما قرار گذاشته بوديم كه دست ما را در دعوت از انديشمندان و صاحبنظران مخالف نبندند تا واقعا «راديو گفتوگو» شكل بگيرد. مسوولان وقت هم در ابتدا اجازه اين كار را به ما دادند اما بعدها با فشار برخي مراكز و نهادها، عقب نشستند و فهرستي از كساني كه نبايد به برنامههاي راديو گفتوگو دعوت شوند، در اختيار ما گذاشته شد. همين امر منجر به خروج ما از صدا و سيما شد و نتيجه هم از رمق افتادن راديويي شد كه روزي همه نيروهاي فكري و سياسي كشور را براي فراهم آمدن بستر گفتوگو و مناظره اميدوار كرده بود. در همان ايام خدمت آيتالله صانعي رسيديم و مباني فقهي ايشان را به بحث گذاشتيم و در كمال تعجب با اين پيشنهاد ايشان مواجه شديم كه اگر راديو گفتوگو ميان مراجع تقليد شيعه مناظره فقهي برگزار كند، ايشان حاضر است در اين مناظرهها شركت داشته باشد. البته اين پيشنهاد را هيچيك از مراجع تقليد نپذيرفتند و اين باب همچنان بسته ماند ولي همين كه يك مرجع تقليد حاضر است در مناظره با مراجع ديگر شركت كند يك گام به پيش است تا هم بستر برخورد فكري ميان صاحبنظران را فراهم كنيم و هم تحمل خودمان را در شنيدن انديشه مخالف بالا ببريم و هم بر اعتبار رسانههاي داخلي بيفزاييم و در نهايت اميدوار باشيم كه در برخورد فكري ميان انديشمندان، انديشه برتر متولد شده و پاسخ بسياري از پرسشها داده شود.
اين روزها نيز فرصتي مشابه براي صدا و سيما فراهم شده است زيرا يكي از متفكران و انديشمندان معاصر كشورمان يعني استاد محمد مجتهدشبستري با نگارش نامهاي سرگشاده براي شركت در مناظره علمي اعلام آمادگي كرده است. ايشان در نامه خود نوشته است: «من آمادگي كامل خود را براي يك مناظره علمي و دور از غوغاسالاري درباره چند موضوع بسيار اساسي ديني اعلام ميكنم. در طي دو سال گذشته من چند مقاله منتشر كردهام كه در آنها اعتبار علم فقه و اجتهاد فقهي در عصر حاضر را به صورت جدي زير سوال بردهام... اينك من از آقايان كه در حوزه علميه قم نشستهاند و هيچگونه پاسخي به آن مقالات ندادهاند، صميمانه درخواست ميكنم براي انجام يك مناظره علمي با صاحب اين قلم، در دانشگاه تهران يا سيماي جمهوري اسلامي حضور پيدا كنند تا درباره مدعاهاي آن مقالات پنجگانه كه با اصل و اساس مشغله بسيار مهم آقايان در ارتباط است، با يكديگر مناظره علمي كنيم.» فارغ از اينكه با نظرات ايشان موافق باشيم يا مخالف، بايد از ايجاد مجال گفتوگو و مناظره استقبال كنيم كه قطعا به سود همه ما در كشف حقيقت و پالايش داشتههاي ديني ما است.
در پاسخ به اين درخواست استاد مجتهدشبستري برخي از علما و اساتيد هم اعلام آمادگي كردهاند و از جمله آيتالله جعفر سبحاني هم كه سابقه شركت در مناظرات قلمي با روشنفكران ديني را در كارنامه خود دارد و برخورد اخلاقي ايشان در اين حوزه مثالزدني است، يكي از اساتيد حوزه و دانشگاه (دكتر محمد محمدرضايي) را براي شركت در اين مناظره معرفي كرده است. طبعا انتظار ميرود در برگزاري اين گونه مناظرات فكري و نظري، طرفين از گذاشتن شرط و پيششرط پرهيز كنند تا در بهترين شرايط و در اسرع وقت اين مناظرهها انجام شود. سوال اساسي اين است كه آيا صدا و سيما قدر اين فرصت را ميداند و زمينه برگزاري اين مناظره را فراهم ميكند؟