• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3699 -
  • ۱۳۹۵ چهارشنبه ۱ دي

كه آخري بود آخر شبان يلدا را

سيد علي ميرفتاح

الكتريسيته محاسن بسيار دارد و ما هركه باشيم و در هر مرتبه‌اي، ممنون و مديون دانشمنداني هستيم كه به كمك برق ظاهر و باطن زندگي‌مان را عوض كردند و شب‌هاي ديجورمان را به روز روشن بدل كردند. جزاهم‌الله خيرا. اما اين برق محترم معايب هم چندتايي دارد؛ از آن جمله يكي همين كه سنت شب يلدا را با آن همه معنا و عظمت به يك دورهم‌نشيني تاحدودي كسالت‌بار و يك شب‌چراني شنگولانه و بخور‌بخور و خنده و از اين قبيل بدل كرده. با شب‌نشيني و دورهم نشيني و شب‌چراني بد نيستم و همين‌كه سفره‌اي – به هر بهانه‌اي- پهن شود و خانواده‌اي را دور هم به شادي و مسرت و صفا بنشاند، في‌نفسه ارجمند و خوب و عالي است و بايد قدرش را بدانيم. اما حقيقت اين است كه يلدا چيزي غير از اين است و در باطنش قوت و قدرتي بيش از مهماني و شادماني و از اين قبيل نهفته دارد. ديشب احتمالا در معيت خانواده محترمتان صفا كرده‌ايد و خوش گذرانده‌ايد. هرچه را هم كه خورده‌ايد نوش جان‌تان؛ گوشت بشود و به تن و بدن‌تان بچسبد. احتمالا شعر هم خوانده‌ايد و براي مهمانان‌تان قصه هم تعريف كرده‌ايد، چه بسا با حكيم توس و سعدي و مولانا و شاملو و فروغ نيز همنشين شده‌ايد. ملت ما -علي‌قدر مراتبهم- بلدند كه از زندگي‌شان حظ ببرند و صفا كنند. بلند نگويم كه غريبه‌ها نشنوند، عجالتا هم بين خودمان باشد كه بنا به هزار و يك دليل هيچ قومي در دنيا به اندازه ما بلد نيست كه از زندگي لذت ببرد و با آنچه دارد و با آنچه مقدور است كيف كند و شبش را به صبحش بدوزد. در لذت‌جويي از زندگي و كاميابي از دنيا، خدا به ما قوت و دركي داده كه به بقيه نداده. براي همين مي‌گويم كه شب يلدا در هر خانه‌اي را – در هر كجاي شهر- باز كنيد مي‌بينيد كه در حد وسع خود سور و ساتي مهيا كرده‌اند و مشغول عيش و عشرتي بي‌مثل و مانندند. البته شك نيست كه يك عده‌اي هم گرفتارند و يلداي‌شان با ياس و تلخي و تنهايي گره خورده است. اتفاقا دشمن يلدا يا دشمن هر عيد و معاشرت و همنشيني‌اي فقر نيست بلكه همين ياس و تلخي است. فقر زورش زياد است و مي‌تواند هر خوشي را به تلخي بدل كند اما آنهايي كه راز و رمز زندگي را يادگرفته‌اند مي‌توانند در اين جور مواقع شيشه فقر و غم را سنگ بزنند و از بين ببرند. اما نااميدي چيزي است كه به همين راحتي و با شعر و شعار و تعارف نمي‌شود از بينش برد و بر آن چيره شد. يلدا را انار و هندوانه رنگين نمي‌كنند و آجيل و ماهي‌پلو عزيز و ارزشمندش نمي‌كنند بلكه آن گوهر يكدانه‌اي كه باعث مي‌شود بلندترين ظلمت سال به آخر برسد و از پسش روشن‌ترين روز بدمد چيزي نيست جز «اميد». يلدا در اصل بار معنايي منفي دارد. در شعرها هم اگر خوب نگاه كنيد مي‌بينيد كه شبيه‌ترين چيز به صحبت حكام جور همين شب يلداست. هركجا مي‌خواستند سنگيني اندوه و ستم و ظلم را مثال بزنند آن را به شب يلدا مثال مي‌زدند. اما پدران خردمند ما در انتهاي اين ظلمت طولاني كورسويي از نور ديدند و با اطمينان به نفس به صبح و خورشيد و آزادي اميد بستند. اين همان نكته‌اي است كه امروز از آن غفلت مي‌كنيم و به آن توجه نمي‌كنيم. در واقع چون درك درستي از ظلمت و تاريكي نداريم انتظاري هم براي دميدن خورشيد نداريم. اينكه گفتم برق رسم و رسوم باستاني ما را تغيير داده منظورم همين است كه نمي‌گذارد درك درستي از سختي‌هاي تاريكي و سرما داشته باشيم. عيد نوروز را كسي سزاوار است انتظار بكشد كه مشقت سرما را به عمق جان درك كرده باشد. ما سرتاسر زمستان با يك‌تا پيراهن مي‌نشينيم كنار شومينه و به تماشاي تلويزيون مشغول مي‌شويم و با رفقاي‌مان صفا مي‌كنيم بعد هم تقويم را ورق مي‌زنيم تا عيد برسد. حال و روز چنين آدمي چه دخلي دارد به مردماني كه مجبور بودند با سرما بجنگند، گشنگي بكشند و تاريكي را تاب بياورند به اين اميد كه فردايي هست و خورشيدي و گرمايي و كاري و بركتي و... ببينيد سعدي چقدر قشنگ اين اميد را به ما يادآور مي‌شود: هنوز با همه دردم اميد درمان هست/ كه آخري بود آخر شبان يلدا را. يعني حتي همين شب يلدا را هم مي‌شود با قصه و دورهم‌نشيني و مهر و محبت به صبح پيوندش داد. يعني چنان نماند و چنين نيز هم نخواهد ماند. يعني حتي اين شب يلدا هم آخري دارد آخر... چيزي كه در دل شب يلدا تعبيه شده در اصل اميد به روزهاي بهتر و روشن‌تر و پاكيزه‌تر است. درون قصه‌ها و شعرها هم همين اميد هست. هوشمندي عجيبي داشته‌اند اجداد ما كه شب‌هاي يلدا را به شعر و قصه مي‌نشستند. شعر و قصه يعني اينكه حتي تلخ‌ترين روزها هم بالاخره ورق‌شان برمي‌گردد و دنيا به سمت ديگر مي‌رود. شاهنامه يعني اميد، حافظ و سعدي يعني اميد، حتي قصه‌هاي مدرن هم باطن‌شان اميد خانه كرده است. شب يلدا يعني اميد و به اين اعتبار شب‌هاي سياه و سرد يعني شب‌هايي كه به اميد روز سپري‌شان مي‌كنيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون