• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3700 -
  • ۱۳۹۵ پنج شنبه ۲ دي

گوگل‌پرتره

مارك روتكو؛ بدشانس، سرخورده، موفق و افسرده

علي مطلب‌زاده روزنامه‌نگار

 


براي ما ايراني‌ها مارك روتكو هم از آن دسته نقاشاني است كه شانس ديدن يكي دو اثر از او، آن هم از فاصله‌اي نزديك را در طول سال‌هاي گذشته در نمايشگاه‌هاي گنجينه موزه هنرهاي معاصر تهران داشته‌ايم. نقاشي كه زندگي پرفرازونشيب او با خودكشي‌اش در سال 1970 در 63 سالگي داستاني است كه عجيب به درد فيلم‌هاي سينمايي مي‌خورد. در اين داستان ما با نقاش سرخورده و افسرده‌اي طرف هستيم كه در زندگي از زمين و زمان بد مي‌آورد و در نهايت به پيرمردي سرتق مي‌رسيم كه حتي به حرف دكتر معالجش گوش نمي‌كند و آخرش هم در اوج پختگي و البته استيصال با قرص خواب‌آور و بعد هم يك تيغ ريش‌تراشي كار خود را يكسره مي‌كند. اين پيرمرد تا به اينجاي كار برسد تجربيات متفاوتي را از سر گذرانده است.
ماركوس راتكوويچ كوچك‌ترين فرزند خانواده‌اي چهار نفره در هفت سالگي به پورتلند امريكا مهاجرت كرد آن هم تنهاي تنها. بقيه خانواده بعدا به او ملحق شدند. با فوت روتكوويچ پدر در 1913 اعضاي خانواده مجبور شدند تا براي گذران زندگي كار كنند. سهم ماركوس از كار كردن خانوادگي فروش روزنامه و تحويل مواد غذايي بعد از مدرسه بود. سال‌هاي بعد به تحصيل در رشته هنر و آشنايي با هنرمندان مي‌گذرد. در اين بين رفتن به نيويورك شروع بخشي از موفقيت حرفه‌اي بود. روتكو يك‌بار در سال 1924 اين كار را كرد. تلاشي نافرجام كه به بازگشت او به پورتلند ختم شد. روتكو يك‌سال بعد دوباره به نيويورك برگشت. تا سال‌هاي آخر دهه ۱۹۲۰ اوضاع مثل دوره نوجواني بود و در طول اين مدت او حتي كتابداري براي يك شركت يا حسابداري و وكالت مالياتي را هم به عنوان راه‌هاي كسب درآمد تجربه كرد. در سال ۱۹۲۹ روتكو كاري نيمه‌وقت براي تدريس به كودكان در آكادمي بروكلين در مركز يهوديان پيدا كرد. اين كاري بود كه تا سال ۱۹۵۳ ادامه داشت. آموزش به كودكان باعث شد تا روتكو از آنها توانايي دريافت واقعيت با استفاده از تصاوير ساده بصري را ياد بگيرد. اينها را بعدها خودش مي‌گويد.
سرانجام در سال 1938 مارك روتكو رسما شهروند امريكا شد. تا زمان اين شهروندي او ازدواج با اديت ساچر را از سر گذرانده و نمايشگاه‌هايي هم به همراه اعضاي گروه ده برگزار كرده بود. با وجود تمام اين نمايشگاه‌ها او در زمان جنگ جهاني دوم همچنان نقاشي ناشناخته بود. اوضاع مالي روتكو هنوز هم تعريفي نداشت. نقاشي‌هاي فيگوراتيوش در آن سال‌ها حتي خودش را هم راضي نمي‌كرد. او بعدتر در مورد اين دوره از آثارش گفت: «كارهاي آن دوره‌ام با بي‌ميلي تمام انجام شده است، چرا كه فهميدم نقاشي فيگوراتيو نمي‌تواند من را به هدف‌هايم برساند و نمي‌توانستم بدون شكستن اين ساختار كار كنم.» غير اين نقاشي‌ها زندگي‌اش هم روي دور بدبختي افتاد. ازدواج اولش به طلاق انجاميد. روتكو با «مري آليس بستل» آشنا شد و در ۱۹۵۵ دوباره ازدواج كرد، ازدواجي كه تا دو سال پاياني زندگي او دوام آورد و باز هم به طلاق ختم شد. اما سال 1955 دستاورد ديگري هم در زندگي هنري روتكو داشت. او در ژانويه همين سال نخستين نمايشگاه انفرادي‌اش را با عنوان «زمينه‌اي مياني بين انتزاع و واقعيت» برگزار كرد تا شخصيت نقاش حرفه‌اي داستان ما بيشتر شكل بگيرد. همين انتزاع و واقعيت در سال‌هاي بعدي دست از سر روتكو برنداشت.
دست‌كم در اين سمت ماجرا همه‌چيز خوب به نظر مي‌رسيد. نقاش طرف حساب ما حسابي گل كرد. شروع اين نقاشي‌هاي جديد از 1946 بود. روتكو در اين سال از نقاشي‌هاي سوررئال اسطوره‌اي به سمت نقاشي‌هاي انتزاعي گرايش پيدا مي‌كند. سه سال بعد و در سال 1949، دوره آثار امضادار روتكو آغاز مي‌شود، آثاري كه به نظر خيلي‌ها در آن زمان يك انقلاب محسوب مي‌شدند. با مرگ مادرش، آثار روتكو هم تغيير رنگ دادند. اينجا از رنگ‌هاي شاد و طرح‌هاي انتزاعي خبري نبود و آثاري خلق شدند كه ما اين نقاش را بيشتر با آنها مي‌شناسيم. صحبت از همان آثاري است كه تنها شامل سطوح رنگي شده و چيزي نزديك به دو دهه در نقاشي‌هاي او دنبال مي‌شوند. نقاشي‌هايي با قطع بزرگ شامل مستطيل‌هاي رنگي كه بعضا با رنگ‌هاي متضاد و در عين حال مكمل، در كنار هم قرار گرفته‌اند. درست‌ترش اينكه روي هم چيده شده‌اند. تفاوت اين نقاشي‌ها در طول اين دو دهه فقط در تعداد مستطيل‌هاست و رنگ‌هاي‌شان كه ابتدا به رنگ‌هايي تيره خلاصه مي‌شوند و بعد هم مي‌رسيم به كاهش تعداد مستطيل‌ها به دو و يك و سياه‌وسفيد شدن‌شان. آخرين اثر او هم تابلوي بدون عنواني است (با رنگ سياه در بالا و خاكستري در پايين) قبل از خودكشي‌اش. همين؟ همين «همين» شايد از آن دست سوال‌هايي باشد كه وقتي روبه‌روي كاري از روتكو در موزه هنرهاي معاصر تهران (به عنوان مثال «سي‌ينا، نارنجي و سياه روي قهوه‌اي تيره» (1962)) قرار گرفته‌ايد از خودتان پرسيده و كمي آن طرف‌تر وقتي به كار جكسون پولاك يعني «نقاشي ديواري روي زمينه قرمز هندي» (1950) رسيده‌ايد از تعريف و تمجيد چيزي كم نگذاشته باشيد. كه چه؟ مثلا از تابلويي حرف زده باشيد كه خيلي‌ها از آن به عنوان گران‌ترين اثر گنجينه موزه هنرهاي معاصر تهران ياد مي‌كنند و... در اين ميان بد نيست بدانيد همين چند سال پيش با فروش دو تابلو از روتكو در فاصله كمتر از چند ماه در حراجي كريستي ركورد جديدي هم براي اين حراجي و هم فروش اثري از يك هنرمند معاصر ثبت شد. تابلوي «نارنجي‌، قرمز‌، زرد» روتكو در يكي از حراجي‌ها هشتادوشش ميليون و هشتصد هزار دلار فروخته شد. چند ماه بعدتر در حراجي ديگر در سال 2012 اثري «بدون عنوان» از روتكو (با رنگ‌هاي زرد و نارنجي) هفتادوهفت ميليون و پانصدهزار دلار چكش خورد و بدين شكل نام روتكو در كنار نام نقاشاني مثل جكسون پولاك (فروش اثرش به قيمت صدوشصت ميليون دلار در يك حراج خصوصي كريستي) و فرانسيس بيكن (اثري فروخته شده به قيمت نودودو ميليون دلار در حراجي ساتبي در سال 2012) به عنوان سه نقاش گرانقيمت دوران پس از جنگ جهاني دوم ثبت شد.
همين تابلوهاي به ظاهر ساده از روتكو هم كم تفسير به همراه نداشته است. از تكنيك اجراي اين آثار بگذريم. سه سطح رنگي در آثار ابتدايي تعبيرهايي انتزاعي از منظره‌ها قلمداد مي‌شود؛ آسمان، افق و زمين. اين آثار در سال‌هاي آخر به جز موارد خاص عمدتا بنفش تيره، خاكستري، سياه يا قهوه‌اي هستند. اين تغييرات پاي اندوه و افسردگي‌اي گذاشته مي‌شود كه روتكو را در آن سال‌ها احاطه كرده است. در ادامه تفسيرها كار به جايي مي‌رسد كه از اين آثار به واسطه رنگ‌هاي تيره‌شان به عنوان تابلوهايي فلسفي و حتي ديني هم ياد مي‌شود. در مورد اين كارها تفسيرهاي متفاوت ديگري هم هست، مثلا آثاري تحت تاثير تصاويري از اكتشاف ماه. تعبير ديگري به خودكشي او اشاره مي‌كند و فضاي تاريك و افسرده اين آثار را شاهد مي‌گيرد. در اين تعبير، منظره همان منظره‌اي است كه روتكو قبلا آن را تصوير كرده بود با اين تفاوت كه اين‌بار رنگ سياه در بالا، آسمان است و خاكستري در پايين، زمين. ساده‌تر اينكه افق حذف شده است. روتكو اين‌بار با اندوه و افسردگي معامله مي‌كند. خلق اين تابلوها در عوض گرفتن زندگي. اين معامله‌اي است كه در 25 فوريه 1970 با موفقيت انجام مي‌شود. مراسم باشكوه اين معامله از پيش ترتيب داده شده است. قرار بر اين بود كه در اين روز مجموعه «سيگرام» روتكو بعد از سال‌ها مذاكره و انتظار در تيت لندن به نمايش گذاشته شود. مارك روتكو نه منتظر اين افتخار ماند و نه ديگر افتخارهايي كه مي‌توانست در پيش داشته باشد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون