امروز سالروز درگذشت همايون خرم است
هنرمندي خوشبخت
و تاثيرگذار
لوريس چكناواريان
آهنگساز و رهبر اركستر ايراني ارمنيتبار
غوغاي ستارگان، پيك سحري، رسواي زمانه، تنها ماندم و... آثاري به يادماندني است كه اميرهمايون خرم از خود به يادگار گذاشته. خرم با اين آثار ثابت كرد، قصهگويي درخشان با روايتهايي ماندگار و جاودانه است. خرم دنيايي جذاب در موسيقي سنتي ايران را خلق كرد؛ دنيايي كه براي ساخت خشتخشت آن از مردم الهام گرفت. من نيز مانند بقيه مردم آثار زيادي از اميرهمايون خرم در ذهنم است. آثاري بهشدت زيبا كه ملوديهايشان با وجود اينكه سالها از ساخت آن گذشته، همچنان به يادماندني و ثبت شده در حافظه موسيقيايي است. آثار خرم را بايد گوش داد و در دنياي لذتها غرق شد. دنيايي كه خرم با ساختن آن در فرهنگ و موسيقي ايران تاثير فراواني گذاشت.
اميرهمايون خرم در خاطرات ما و به خصوص اهالي هنر جايگاه بزرگ و ويژهاي به خود اختصاص داده است، چرا كه ميدانيم خدمت بزرگي به فرهنگ و موسيقي ايراني كرده است.
اميرهمايون خرم شخصيت بزرگواري داشت و بزرگمنشياش هميشه مرا تحتتاثير قرار ميداد. خرم دوست داشتني و سرشار از احساس و عواطف زيبا بود. همين شخصيت زيبا باعث شد تا بتواند آثاري را خلق كند جاودانه و تاثيرگذار و به يادماندني. با وجود اينكه رشتههاي كاري ما با يكديگر متفاوت بود و او در موسيقي سنتي فعاليت داشت و من در موسيقي كلاسيك اما اين تفاوت در فعاليت هنري باعث نشد كه ما از روابط انساني و احساسي با يكديگر غافل بمانيم.
بر همين اساس اميرهمايون خرم براي من تبديل به دوست خيلي خوبي شد. دوستي كه به اكثر كنسرتهايم ميآمد و مرا تشويق ميكرد. هربار كه در كنسرتهايم او را ميديدم چنان خوشحال ميشدم كه نميتوانستم خوشحالي خود را پنهان كنم. حتي بايد بنويسم كه او با حضورش در اجراهايم، هم به من و هم به گروهي كه با آنها كار ميكردم، انگيزه ميداد.
البته بايد اعتراف كنم كه اين اواخر متاسفانه در كنسرتهاي اميرهمايون خرم خيلي شركت نكردم. ايران نبودم كه به كنسرتهايش بروم و اين موضوع الان برايم تبديل به تاسف شده است. در جوانيهايم چند باري كنسرتهايش رفتم و در دنياي لذتهاي موسيقي غرق شدم. روابط انساني و احساسي من و اميرهمايون باعث شد كه من از لطف و محبت دوستي برخوردار شوم كه بسيار مهربان و با احساس بود.
ميخواهم در اين چند خط يك بار ديگر تكرار كنم كه اميرهمايون خرم شخصيت خيلي بزرگي داشت، اما افسوس كه ديگر در ميان ما نيست و تنها از او براي من مهربانيها، خندهها، روحيه و البته خاطراتش از آمدن به كنسرتهايم باقي مانده است. اكثر اوقات سرزده و بدون اينكه خبر دهد كه ميخواهد به ديدن اجرايم بيايد، به كنسرت ميآمد، مرا تشويق ميكرد، قوتقلب ميداد و سپس ميرفت. يكي از كارهاي خوب خرم تشويق و انگيزه دادن به هنرمندان بود. گاهي پشت صحنه ميآمد و با هم صحبت ميكرديم. ميخنديد و از اجرا صحبت ميكرد. حرفهايي پر از ايده و تمجيد و تعريف ميزد. واقعيت اين است كه اميرهمايون خرم خيلي به من لطف داشت. ويژگي ديگر او نوع رابطه و مواجههاش با جوانها بود. جوانها در چشم خرم افرادي بودند كه نياز به تشويق و انگيزه داشتند. نياز به درك و شنيده
شدن داشتند.
اين نكته نيز بايد بيان شود كه هنرمند ايراني و غير ايراني براي او تفاوتي نداشتند، كار خوب كه ميشنيد شروع به تشويق و انگيزه دادن ميكرد. خرم هر كاري كه از دستش برميآمد، انجام ميداد و من كارهايش را هيچگاه از ياد نميبرم. او با اين محبتها و تشويقها مرا مديون خود كرد.
اين نكته را نيز بايد با تاكيد بنويسم كه به نظرم همايون خرم شخصيتي تاثيرگذار در تاريخ موسيقي ايران است و براي به وجود آمدن فردي كه بتواند دست به كارهايي بزند كه در موسيقي ايران چنين تاثيرگذار باشد ابتداي ورود به مسير و براي شروع به كار نياز به حمايتها و انگيزه دادنهايي از سوي خانواده و دوستان لازم بوده است و به نظرم تشويقها و حمايت خانواده خرم و به خصوص مادرش از اميرهمايون روي ادامه مسير در راه هنر براي او بهشدت تاثير داشته است.
خيلي خوشحالم كه براي او هر سال بزرگداشت گرفته ميشود و از مقامش در موسيقي ايران تجليل ميشود. اين اقدام ياد او را نيز در ميان اهالي هنر زنده نگاه ميدارد.
خدمات اميرهمايون خرم به موسيقي ايران كم نبوده و آثار جاودانه و بزرگي از خود به جا گذاشته است. اميرهمايون خرم را هيچگاه از ياد نميبرم. ما از نظر انساني به يكديگر خيلي نزديك بوديم.
اما از منظر هنري هم بايد بگويم اميرهمايون خرم يكي از خوشبختترين هنرمندان اين سرزمين است؛ هنرمندي كه همچنان آثارش در ذهن مردم مانده، هركسي از هر طبقه و قشري، با آثاري كه او خلق كرد ارتباط گرفت و حالا هم همچنان نسل جوانتر با شنيدن آثار قديمي او، ارتباط ميگيرد. چنين تاثيرگذاري و ماندگاري براي هر هنرمندي رخ نميدهد و همين است كه ميشود در كنار تمام خوبيهايي كه از خرم به ياد مانده، هر بار كه نام او شنيده ميشود، به هنرمندي فكر كرد كه بزرگ بود و صد البته خوشبخت.