به گزارش نيازي نيست
سعيد مطلبي
جناب آقاي عباس جديدي، عضو محترم شوراي شهر تهران
با سلام. امروز در سايتهاي خبري گفتههايي از شما را خواندم كه علاوه بر تعجب، لحن و محتواي آن باعث تاسف و اندوه به روزگارمان شد و حيرتزده ماندم كه كارمان به كجا كشيده و در اين دوران وانفسا چه حرفهايي را بايد تحمل كنيم و به چه چيزهايي بايد تن دهيم.
ظاهرا يكي از همكاران من در صفحه شخصي خود، دردمندانه و مسوولانه، نسبت به فاجعه نابودي ساختمان پلاسكو و شهادت مظلومانه مردان آتشنشان و ديگر مردم، اظهارنظري كرده و بحق، گناه اين واقعه تلخ و فراموشنشدني را متوجه خود ما- مردم اين شهر- كرده و انتخاب غيرمسوولانه ما را در انتخابات گذشته شوراي شهر تهران يادآوري كرده بود.
در ارتباط با اين دغدغه شخصي و دلنوشته دردمندانه، حضرتعالي پاسخي غيرمسوولانه دادهايد كه گذشته از محتواي مبهم و تهي از معني اين جوابيه، لحن و ادبيات آن هم نهتنها در شأن يك عضو شوراي شهر نيست بلكه زيبنده و شايسته هيچ فرد عامي هم نميتواند باشد.
نميدانم جدا كردن شاخ بز چه حكمتي دارد و به چه كار دنيا و آخرت ميآيد كه عدم تخصص يك هنرمند در اين زمينه، از نظر شما چنان عيب و تقصير بزرگي است- كه با اين گناه، او حتي حق اظهارنظر در مورد امور شهر خود را نيز ندارد.
معترضه گفته باشم كه تخصص و كار يك هنرمند قطعا جدا كردن شاخ بز نيست- اما- شكستن شاخ گاو هست.
و اگر باور نداريد ميتوانيد اخبار كانديدا شدن دوباره اصغر فرهادي براي جايزه اسكار امسال را از طريق همه خبرگزاريهاي داخلي و خارجي- كه با آب و تاب تمام، اين رويداد افتخارآميز را پوشش دادهاند، پيگيري كنيد.
و اما- آقاي جديدي عزيز- مشكل شما و بقيه دوستانتان در شوراي شهر دو مساله مهم و تعيينكننده است اول آنكه ظاهرا براي شما- و طبقه شورا و اختيارات و مسووليتهاي اعضا و شأن و جايگاه اين نهاد انتخابي- از سوي هيچكس تبيين و توضيح نشده است. نميتوانم بپذيرم كساني در بدنه حكومت باشند كه از حد و دامنه اين اختيارات و مسووليتها آگاه نباشند، اما ميتوانم باور كنم كه تبيين و توضيح اين مسائل براي شما عضو محترم شورا زياد به نفع آنها نيست- يك شوراي دورهمي كه بعضي اعضايش- بنا بر قول و گفته خود حضرتعالي- در پي گرفتن جواز و امكانات براي خود و بستگان و اطرافيان باشند، به مراتب بيدردسرتر و قابل تحملتر از شوراي شهري است كه مسوولانه مو را از ماست ميكشد و هر تصور و تقصيري را بدون ملاحظهكاري و بدهبستانهاي معمول، تا نتيجهگيري نهايي پيگيري و دنبال ميكند و نكته دوم اينكه باز هم ظاهرا كسي به شما نگفته است كه به عنوان منتخب مردم، در مقابل تكتك موكلان خود مسووليت داريد. راي مردم به شما در حقيقت يك امانت است و شما امانتدار آراي شهروندان اين شهر هستيد. بنابراين تمامي مسووليتهاي قانوني امان - در حفظ و حراست از منافع و مصالح شهر و مردم شهر بر شما ساري و جاري است و شما- شرعا- عرفا و قانونا مسوول و جوابگو در مورد كليه مسائل اجتماعي- محيطي و مردمي شهري هستيد كه اهالياش براي پاسداشت و بهينهسازي اين امور به شما راي دادهاند.
شما و دوستانتان- بدون استثنا و جميعا صرفنظر از وابستگي به هر جناح و دسته و گروه- قانونا و اخلاقا مسوول هر نوع نابساماني هستيد كه در اين شهر روي داده است.
شما و دوستانتان- جميعا مسوول نابودي باغها و فضاهاي سبز اين شهر هستيد. شما و دوستانتان- جميعا- مسوول هيولاي افسارگسيخته- زشت- بيقواره و ناامن شهري هستيد كه تهران نام دارد. شما و دوستانتان- جميعا- مسوول هواي آلوده، زيانبار و خفقانآوري هستيد كه دايم و شبانهروز، همچون اژدهايي انسانخوار، شهروندان اين شهر را ميبلعد و انواع بيماريها و مجموعهاي از سرطانهاي مختلف را براي آنها سوغات ميآورد.
شما و همه دوستانتان- راست و چپ- و اصلاحطلب، اصولگرا- مسوول شهرداري هستيد كه در حوزه شهرش ساختماني هفده طبقه آتش ميگيرد و نردبان آتشنشانياش- از طبقه دهم فراتر نميرود.
آقاي جديدي،
من با شما از سوي جمعي سخن ميگويم كه اگر قادر به جدا كردن شاخ بز!! نيستند در عوض با هزار دشواري و بهرغم همه دلتنگيها و سختيها و محدوديتها، همچنان- با چنگ و دندان- خسته، دلآزرده و خونيندل ايستادهاند تا مقوله هنر و فرهنگ اين مرز و بوم، همچون بسياري از زيباييهاي جامعه ما- همچون پهلواني- رنگ نبازد و در بازار مكاره روزگار به حراج نرود. و شما و هر كس ديگر چون شما در هر مقام و منصب و موقعيت- بداند وقتي مقابل آنهاست و با آنها سخن ميگويد بايد حريم كلام خود بشناسد و به حرمت آن كه مخاطب اوست آگاه باشد- و نيز آگاه باشد- كه هر كس از مردم اين شهر، صرفنظر از شغل و پيشه و شأن و مقام و فقط به عنوان يك شهروند حق طبيعي و قانوني دخالت در جزءجزء مسائل شهري و اظهارنظر در مورد آن را دارد و عدم توانايي آدمها در جدا كردن شاخ بز!! به هيچ كس و هيچ شورا و هيچ مجلسي اين اختيار را نميدهد كه درون چهارديواري جمعي خود- هرچه خواهند بكنند و كسي را جسارت پرسش از آنها نباشد.
جناب آقاي عباس جديدي
در اين دمادم پايان عمر شوراي شهر- به نظر ميرسد كه ديگر، هيچ حرف و سخن- حتي به ظاهر دلسوزانه و مردممدار از جانب هيچ كدام از اعضاي شوراي محترم شهر پذيرفته نيست و برخلاف آنچه شما در صحن شورا طلب كردهايد، به گزارش وضعيت و عملكرد از سوي هيچكس نيازي نيست و باز برخلاف خواسته شما، دليلي ندارد كه يكايك اعضا در مورد اعمالشان طي دوره چهارساله عضويت در شوراي شهر به مردم توضيح دهند.مردم احتياجي به توضيح واضحات ندارند- چيز پنهان و ناپيدايي وجود ندارد وضعيت امروز شهر تهران- گزارش واقعي و عيني عملكرد شما و دوستان شما در شوراي شهر است.
پيكرهاي زخمي و جسدهاي ناپيدا و زنده به گور شده آتشنشانها- صادقانهترين گزارش عملكرد مسوولين اين شهر است.پاركهاي آسمانخراش شده و جنگل آهن و سيماني كه روزي باغهاي فرشته و اقدسيه و نياوران و ريههاي تنفسي تهران بود- هواي سرطانزا- ترافيك فلجكننده و هزار سخن درگوشي از اتفاقات عجيب و غريب و باورنكردني- شاهدي است گويا كه نياز به هر گزارشي را منتفي ميكند.گزارش شما و دوستانتان هيچ محملي براي تبرئه خود ندارد. شما يك جمع هستيد و هيچكس نميتواند خود را از بلايي كه بر سر اين شهر آمده است بري بداند مسووليت شما جمعي است و(كلكم مسئول).
اهانت به يك هنرمند و ارايه گزارشهاي فردي- هيچكدام از شما را- از آنچه در اين چهار سال بر سر اين شهر و مردمش آمد تبرئه نميكند- اما همانطور كه آن دوست هنرمندم در صفحه شخصياش نوشته بود، تقصير اصلي متوجه ما است... مايي كه با چند اسم آشنا گول خورديم و شد آنچه نبايد ميشد. باور كرديم كسي كه وزنه سيصد كيلويي را بالاي سر ميبرد- لابد ميتواند- پلاسكو- ساختمان پير شهرمان را نيز بر سر پا نگه دارد... ما اشتباهي فهميديم و اشتباهي انتخاب كرديم، تقصير از ما بود.