• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3775 -
  • ۱۳۹۶ چهارشنبه ۱۶ فروردين

چند مي‌گيري، بخندوني؟

جواد طوسي منتقد سينمايي و حقوقدان

سينماي ايران در اغلب دوره‌هاي تاريخي اجتماعي، مفهوم درست و زيبايي‌شناسانه «ژانر كمدي» را تجربه نكرده و عمدتا متكي بر آثار صرفا «خنده‌دار» بوده است. بضاعت و اندازه نهايي فيلم‌هاي خنده‌آور، سرگرم‌ كردن تماشاچي است. البته سرگرمي‌سازي كار بدي نيست و سينما در تعريف «هنر/ صنعت» و «بازگشت سرمايه» ‌بايد ذهن و سليقه متفنن مخاطب را در نظر بگيرد. منتها در اين زمينه نيز متاسفانه سينماي ايران اغلب به سطحي‌ترين شكل ممكن، سر تماشاگرش را گرم كرده و مي‌كند. واقعا چقدر در تيپ‌سازي‌هاي دور و نزديك آثار كمدي ما و بازيگران محوري و مكمل نقش‌هاي كميك، قالب‌ها و فرمول‌هاي درست اين ژانر رعايت شده‌اند؟ از ميان بازيگراني چون ارحام صدر، تفكري، علي تابش، وحدت، ظهوري، همايون، سپهرنيا، گرشا و متوسلاني، پرويز صياد، نصرت كريمي، بيك ايمانوردي، ميري، اكبر عبدي، عليرضا خمسه، حميد جبلي، پرويز پرستويي، رضا عطاران، مهران مديري، جواد رضويان، مهران غفوريان، رامبد جوان و... چند نفرشان در ايفاي نقش‌هاي كميك، انعطاف‌پذير و صاحب سبك بوده‌اند؟ به نظر مي‌رسد جلوتر از خلاقيت و فكر و ايده‌هاي نو، لودگي و سرهم‌بندي حرف اول را در شمار قابل توجهي از اين فيلم‌ها مي‌زند. اين وضعيت غم‌انگيز و نگاه سهل‌پسندانه مانع از تحول و پوست انداختن ژانر كمدي در سينماي قبل و بعد از انقلاب ما شده است.
در يك مقايسه تطبيقي و تاريخي مي‌بينيم كه دو كشور امريكا و ايتاليا بيشترين رونق و تنوع را در ژانر كمدي داشته‌اند. به عنوان نمونه، شاخص‌ترين و كارآمدترين فيلمسازان و بازيگران كميك در دوران صامت و بعد از آن مانند چارلي چاپلين، باستركيتون، هارولدلويد، هري لنگدون، داگلاس فربنگس، لورل و هاردي، برادران ماركس، جري لوييس، جك لمون و پيتر سلمرز امريكايي بوده‌اند. در سينماي ايتاليا نيز در كنار نمونه‌هاي تجاري و پيش‌پاافتاده‌اي چون چيچو و فرانكو، ترنس هيل و بوداسپنسر (در سري فيلم‌هاي ترينيتي) لاندا بوزانكا و...، بازيگران مستعد و شناخته‌شده‌اي چون ويتور يوگاسمن و آلبرتو سوردي و كارگردان‌هاي خوشفكري چون ماريو مونيچلي و دنيوريزي را داشته‌ايم. يكي از بهترين و استثنايي‌ترين فيلمسازان در اين ژانر بيلي وايلدر است كه در كنار آثار معتبر و جدي خود همچون «بازداشتگاه شماره 17»، «غرامت مضاعف»، «سانت بولوار» و «تكخال در حفره» با ساخت فيلم‌هاي «بعضي‌ها داغشو دوست دارند»، «ايرما خوشگله»، «خارش هفت ساله»، «آپارتمان» و «آوانتي» به ژانر كمدي اعتبار بخشيد. همچنين مي‌توان به فيلمسازان ديگري چون بليك ادواردز يا الكساندر مكندريك انگليسي اشاره كرد.
اما در سينماي ما فقط چند جرقه و تعدادي آثار متفاوت قابل قبول مانند «سه ديوانه» جلال مقدم، «درشكه‌چي» نصرت كريمي، «سازش» محمد متوسلاني، «اسرار گنج دره جني» ابراهيم گلستان، «زنبورك» فرخ غفاري، «خانه آقاي حقدوست» محمود سميعي، «حاجي واشنگتن» علي حاتمي، «اتوبوس» يدالله صمدي، «خارج از محدوده» و «زرد قناري» رخشان بني‌اعتماد، «روز باشكوه»، كيانوش عياري، «مارمولك» و «طبقه حساس» كمال تبريزي، «مرد عوضي» و «موميايي 3» محمدرضا هنرمند، «سفر جادويي»، «من زمين را دوست دارم» و «نان، عشق و موتور 1000» ابوالحسن داوودي، «خوابم مي‌آد» و «رد كارپت» رضا عطاران، «هيچ»، «بي‌خود و بي‌جهت» و «اسب حيوان نجيبي است» عبدالرضا كاهاني و «ورود آقايان ممنوع» رامبد جوان در اين ژانر مواجه بوده‌ايم و هنوز نتوانسته‌ايم روندي روبه رشد و جريان‌ساز را شاهد باشيم. در اين ميان، «اجاره‌نشين‌ها» داريوش مهرجويي و «اي ايران» ناصر تقوايي دو ستاره درخشان در سينماي كمدي آميخته با طنز و هجو اين دوران هستند.
فروش بالاي دو فيلم «خوب، بد،  جِلف» پيمان قاسم‌خاني و «گشت 2» حميدرضا سهيلي در اكران نوروزي امسال نشان مي‌دهد كه همچنان مضامين كمدي بيشترين مخاطب را دارند. دلايل اين گرايش، ريشه‌هاي فرهنگي اجتماعي دارد. قاعدتا در يك جامعه به شدت سياست‌زده و عبوس و پر از استرس و موج‌هاي منفي، طبقات و طيف‌هاي اصلي جامعه دل‌شان مي‌خواهد دوپينگ كنند و تغيير ذائقه بدهند و خودشان را به بي‌خيالي بزنند. خُب مي‌توان از اين فرصت‌هاي به دست آمده، بهتر و  عميق‌تر استفاده كرد و فقط به سرگرمي‌سازي و لودگي و بشكن و بالابنداز بسنده نكرد. در قبال لحن و بيان مغشوش و سردرگم «گشت 2»، پيمان قاسم‌خاني در اولين تجربه كارگرداني خود از قواعد ژانر كمدي به نحو ماهرانه‌تري استفاده مي‌كند. او در همان چارچوب هميشگي فيلمنامه‌نويسي‌اش، لحن و قالب مناسبي را براي بازي با بعضي از شيوه‌هاي آشناي فيلمسازي و قصه‌پردازي انتخاب كرده است. طبيعتا هدف قاسم‌خاني خنداندن تماشاچي و بازگشت سرمايه بوده است، ولي در اين رهگذر به هر ترفند و ايده دم دست متوسل نشده و سعي كرده از خود ذوقي هم نشان دهد و با كليشه‌ها به بياني ضدكليشه (لااقل در سينماي بي‌بضاعت‌مان) برسد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون