آيتالله يزدي تشريح كرد
روايت تازه از 11 روز خانهنشيني احمدينژاد
گروه سياسي| نامنويسي غيرمترقبه احمدينژاد در انتخابات رياستجمهوري، كابوس بازگشت او به قدرت را براي خيليها زنده كرده است. از همين رهگذر در همين چند روز خيليها گوشههايي از كارنامه 8 ساله او را يادآوري ميكنند. يكي از آن رويدادهاي ماندگار دولت احمدينژاد قهر 11 روزه و خانهنشيني او بعد از كشمكش بر سر بركناري وزير اطلاعاتش در فروردين و ارديبهشت 90 بود. احمدينژاد خواستار بركناري مصلحي، وزير اطلاعات بود و رهبري مخالف اين موضوع. در نهايت و با ماندگار شدن مصلحي در هيات دولت، احمدينژاد به خانه رفت و 11 روز در محل كار و هيات دولت حاضر نشد. در آن روزها خيلي از چهرههاي برجسته براي منصرف كردن احمدينژاد به ديدارش رفتند از جمله آيتالله يزدي. چهرهاي كه از جمله حاميان سرسخت احمدينژاد بود اما بعد موضعش تغيير كرد. ديروز روزنامه جمهوري اسلامي بعد از شش سال متن كامل گزارش آيتالله يزدي از آن ديدار را منتشر كرده كه روايت تازهاي از آن 11 روز است. سخنان آيتالله يزدي در شرايطي منتشر ميشود كه او امروز يكي از فقهاي شوراي نگهبان است و احمدينژاد دوباره يكي از كانديداهايي كه بايد صلاحيتش بررسي شود. آيتالله يزدي در سخنانش اتفاقات آن روزها را مايه نگراني توصيف كرده و ماجرا را اينطور تعريف كرده بود كه بعد از اصرار احمدينژاد بر بركناري مصلحي، رهبري شخصا نامهاي به احمدينژاد مينويسند. نامهاي كه به گفته يزدي با ساز و كار ويژهاي به دست احمدينژاد ميرسد: «نامه را توي يك پاكتي ميگذارند و چسب ميكنند، پشت پاكت را مينويسند و ميدهند به آقاي وحيد نامي كه در دفترشان هست و ميگويند: ببريد بدهيد به دست آقاي احمدينژاد. پايان يكي از جلسات دولت بوده كه ايشان ميگويد اين چيست؟ و آن پيك ميگويد من نميدانم، آقا دادند و گفتند اين را خودم بدهم تحويل شما.»
چطور احمدينژاد خانهنشيني را انتخاب كرد؟
يزدي تعريف كرده بود: «احمدينژاد همانجا نامه را باز ميكند، ميگويد اينكه ديگر گذشته است و اين را ما اعلام كرديم....» او ادامه داد: يك ديداري انجام ميگيرد كه معمولا دوشنبهها اين ديدار را آقاي رييسجمهور با آقا داشته. در دوشنبه گذشته در آن ديدار... بحث منتهي ميشود به همين مساله آقاي وزير اطلاعات. گويا مثلا آقا ميگويند كه ايشان بايد باشد و مثلا چرا شما قبول نكردي و بايد باشد و اينها، آقاي رييسجمهور ميگويد كه من با ايشان نميتوانم كار كنم، من يك سري در اطلاعات خبر دارم كه خودم بايد كنترل بكنم و بايد تسلط داشته باشم كه ايشان نميتواند با من كار كند و بايد يكي ديگر باشد و يك مقداري راجع به اينكه چه كسي باشد صحبت ميكنند و گويا بحث به اينجا منتهي ميشود كه چند تا پيشنهادي شروع ميكند و آقا هم موافقت نميكند. تا منتهي ميشود كه ميگويد خوب حالا تا وقتي يك كسي پيدا بشود كه مورد موافقت هر دوي ما باشد طبق روال قانوني سرپرستي را من داشته باشم. اين طور كه براي ما گفته شد خوب آقا ميگويند كه سرپرستي كسي كه ميخواهد در وزارت اطلاعات تسلط داشته باشد بايد شرط اجتهاد داشته باشد در متن قانون آمده شما كه اجتهاد نداريد؛ چطور ميخواهيد سرپرستي داشته باشيد؟ اين نميشود و به اصطلاح موافقت نميكنند. اينجا ظاهرا ايشان مطرح ميكنند كه مثلا اجازه بدهيد يا پس ميروم در خانه مينشينم. آقا هم ميگويند كه برحسب آنچه كه براي ما گفته شده، اين كار به ضرر خود شما و به ضرر نظام خواهد بود... خوب ايشان ميرود سفر و از سفر كه بر ميگردد ديگر به اصطلاح خانهنشيني را انتخاب ميكند.»
شما را اين دو – سه ساله تحمل كردم
يزدي در ميان سخنانش اشارهاي هم به ديدار آيتالله جنتي با احمدينژاد كرده و به نقل از آيتالله جنتي گفته بود: «احمدينژاد در كل يك سري گلايه از رييس قوه و رييس مجلس و مديران و دفتر آقا و مثلا يكي دو تا جزيي هم از حضرت آقا كه مثلا حمايت نميكنند و هر وقت بحث حمايت ميشود از مجلس حمايت ميكنند، از قوه قضاييه حمايت ميكنند و از من حمايت نميكنند! از اين حرفها. درحالي كه ما شنيديم در آن گفتوگو هم حتي صحبتش شده، آقا فرمودند او گفته كه نظام اگر نتواند من را تحمل بكند! آقا هم گفتند كه اگر نظام مسوولش من هستم كه من تحمل كردم و شما را اين دو – سه ساله تحمل كردم! چطور ميگوييد كه تحمل نميكنند؟» به گفته يزدي فحواي همه ديدارها با احمدينژاد تقريبا يكسان بوده است: «... اكثرا مطالب يكي بوده و غالبا گله و گلهگذاري و از اينكه هيچ دولتي به اندازه دولت من تحت فشار قرار نگرفته بوده است و مظلومنماييهايي كه متعارف هست!» مقدمات ديدار يزدي با احمدينژاد هم در نوع خودش جالب بوده است. يزدي اينطور تعريف كرده بود: «... اول گفتند كه دكتر پهلوي ايشان است و ناراحتي قلبي دارد و چنين و چنان و همينطور هم بوده، دكتر پهلوي ايشان بوده و گفته تا 24 ساعت ديگر هم ملاقات نداشته باش و از اين حرفهايي كه خوب طبيعي است كه با اين فشارهايي كه هست ممكن است درست هم بوده. در هر صورت ملاقات گذاشته شد.» يزدي بعد از اينكه نمونههايي از روش حل اختلاف ميان امام و آيتالله خامنهاي در دوران رياستجمهوري ايشان را تعريف كرده و به ماجراي بني صدر هم اشاره كرده بود خطاب به احمدينژاد گفته بود: «شرايط فعلي كشور و اصولا سيستم حكومت ولايت فقيه معنايش چيست؟ كمي هم توضيح دادم كه سيستم ولايت فقيه، معناي آن اين است كه وقتي فقيه، ولي امر مطلبي را گفت بايد قبول كرد و عمل كرد... » بعد هم گفته بود: من واقعا نگران هستم كه... ختم اين پرونده (هشت ساله) با مقابله با رهبري ختم بشود و به درگيري و رو در رويي با رهبري ختم بشود. اين واقعا شايسته نيست و حيف هست كه يك چنين حالتي پيش بيايد و اين وضعيت فعلي در حقيقت دارد اين حالت را نشان ميدهد. من واقعا نگران هستم كه شما ميخواهيد چه كار بكنيد؟»
پاسخ احمدينژاد
يزدي 35 دقيقه صحبت كرده و از احمدينژاد پرسيده بود اين نگراني را چطور ميخواهد رفع كند. به گفته يزدي، احمدينژاد در پاسخش گفته بود: «مجلس هميشه با من درگيري داشته است و درگيري دارد و به اصطلاح رعايت نميكند. قوه قضاييه هم همينطور. مثلا براي پرونده آقاي رحيمي يك قاضي را گذاشتند بعد آن قاضي گفته هيچي ندارد و قاضي را عوض كردند و يك قاضي ديگر را گذاشتند و او هم گفته هيچي ندارد، عوض كردند و در عين حال هي ميگويند آقاي رحيمي پروندهاش فساد اقتصادي دارد، چرا؟ او معاون اول من هست. آن معاون اول قبلي من را كه برداشتند و ما هيچي نگفتيم، خودش هم هيچي نگفت. به اينجا كه رسيده بود يزدي گفته بود: «آقاي دكتر، آقاي مشايي را بگذار كنار، بحث آقاي مشايي را اصلا نداريم... گلايهها را شنيدم، شما آن راهحل به اصطلاح رفع نگراني را بگو. به گفته يزدي احمدينژاد اسم سه نفر را آورد كه دور هم نشستند و عليه او حرفهايي زدند: «آقاي علمالهدي در مشهد چه ميگويد، كسي در كجا چه ميگويد، فلان امام جمعه چه ميگويد، فلان مداح چنين ميگويد! گفتم اين حرفها را يك بار كه گفتم اينها را شنيدم، حالا بالاخره شما ميخواهيد چه كار بكنيد در اين شرايط فعلي؟»
احمدينژاد باز هم به گلهگذاريهايش ادامه داده تا بالاخره گفته بود: «شما نگران نباشيد، من خودم با آقا صحبت ميكنم و موضوع را حل ميكنيم.» يزدي پرسيده بود چه جوري حل ميكنيد؟ او هم پاسخ داده بود: «حالا بالاخره منتهي ميشود كه ايشان استعفا بكند و يك نفر ديگر را معرفي ميكند و يك جوري كنار ميآيم با خود آقا حل ميكنيم و كنار ميآييم و شما نگران نباشيد و...!» يزدي ادامه داده بود: «من ديگر واقعا مايوس شدم از اين حرفها و ميديدم كه خيلي به جايي نميرسد. گفتم خيلي خوب، بلند شدم و خداحافظي كردم و خيلي احترام كرد و در ماشين آمد همراه من، ولي بعد ديديم كه نه ظاهرا هيچ تغييري نديدم و همان روش ادامه پيدا كرد.»
تحليل يزدي از ماجراي وزارت اطلاعات
بعد از اين ماجرا يزدي تحليل خودش را هم در اين باره ارايه داده و گفته بود اين برنامهاي براي به دست گرفتن وزارت اطلاعات و پروندهسازي براي افراد بوده است: «اين يك پروژه است، اين يك برنامه است، هدف اصلي از اين برنامه مساله انتخابات آينده كشور هست، عاليترين ابزاري كه در دست اينها هست وزارت اطلاعات است. با وزارت اطلاعات براي پرونده درست كردن در مورد موافقت و مخالفت، براي كساني كه نمونهها هم داريم كه رفتند با اينها صحبت كردند كه اگر حاضر باشي با ما بيايي چنان و چنين، مثلا كمك ميكنم و چه ميكنم، اين قبيل حرفها هم با بعضيها قبلا زدهاند و گفتند دنبال مساله انتخابات آينده كشور هستند و حقيقت اين است كه اينها ميخواهند بعد از دور آينده در كشور در قدرت وجود داشته باشند و تفكري كه خودشان دارند به نوعي اين تفكر را پياده كنند و از امروز شروع كردند و خوشبختانه مقام معظم رهبري به قول بعضيها نقطه اصلي را پيدا كردند و در آن نقطه اصلي دست گذاشتند. ابزارهاي اصلي را آنها گرفتند. چون معاوني كه آقاي وزير اطلاعات كنارش گذاشت از دوستان مشايي بوده، آقاي عبدالهي كه شايد بعضيها شنيده باشند از دوستان مشايي بوده، علت ناراحتي آقاي احمدينژاد بيشتر، همين مساله بوده كه چرا مثلا اين آقا را برداشتي و ميخواهند يك كساني را در اختيار خودشان داشته باشند و اطلاعات در اختيار خودشان باشد و در اختيار باند و گروهشان باشد، اينها خبر را بگيرند كه تحليلي هست كه آدم به راحتي ميتواند كساني كه در جريانهاي جاري كشور باشند، ميتوانند تشخيص بدهند كه چرا اين وضعيت دارد پيش ميآيد؟ عرض كنم كه خب رهبري هم واقعاهمانطور كه تفسير كردند و گفتند كه تا موقعي كه من زنده باشم نميگذارم انحراف در اين جريان پيش بيايد، نقطه اصلي انحراف از اينجا ميخواهد شروع بشود... به اين ترتيب ميخواهند جلو بروند و كاري بكنند كه بتوانند رهبري را تضعيف بكنند، اين طرف هم مقام معظم رهبري خوشبختانه ايستادند و به استحكام فرمودند كه من كوتاه هم نميآيم و اين را شنيدم كه من در اين مساله كوتاه نميآيم. ايستادهام و كوتاه نميآيم.