درباره نامهاي كه مجيد انتظامي براي حمايت از عزتالله انتظامي منتشر كرد
سوءاستفاده سياسي از هنرمندان ممنوع
نازنين متيننيا
اگر تا همين سال گذشته شماره تلفن همراه عزتالله انتظامي را ميگرفتيد، مطمئن بوديد كه جواب ميدهد و ميتوانيد با او حرف بزنيد. آقاي بازيگر گاهي حتي وقتي «ميسكال» را نگاه ميكرد، شماره را ميگرفت و ميپرسيد كه چه كسي با او تماس گرفته است. شبيه تمام نسلقديميهاي ايراني كه ميخواهند با تكنولوژي دوست و رفيق باشند و به روز، انتظامي هم خود را با گوشي همراه، همراه كرده بود و اين اتفاق فرصتي بود براي روزنامهنگارها كه با آقاي بازيگر صحبت كنند و در رسانهها جاي انتظامي خالي نباشد. اما حالا يكسالي است كه انتظامي كمتر جواب تلفن ميدهد و متاسفانه كهولت سن، باعث شده تا كمتر در دسترس باشد و بيشتر مشغول استراحت.
در اين ميان، آنهايي كه اهالي حرفهاي روزنامهنگاري شناخته ميشوند، حواسشان به انتظامي و شرايطش هست و كمتر مزاحم ميشوند و بيشتر تلاش ميكنند بدون حاشيهسازي رسالت حرفهاي خود را انجام دهند. اما صنف روزنامهنگاري هم شبيه همه اصناف، كه خوب و بد دارد و حرفهاي و غيرحرفهاي، اين روزها درگير سايتها و رسانههايي است كه بيشتر از كار رسانه دنبال حاشيهسازي و فرافكني و ايجاد جو و شرايطي ملتهب هستند؛ شرايطي كه باعث شده صبح روز شنبه، مجيد انتظامي نامهاي سرگشاده بنويسد و در نامه درخواست كرده كه در دوران انتخابات از هنرمندان براي اهداف سياسي استفاده نشود و كهولت سن و شرايط هنرمند را در نظر بگيرند.
درخواستي كه بيشتر از آنكه درباره عزتالله انتظامي و سابقه طولاني و بسيار بزرگش در هنر ملي ايران باشد، بيشتر درباره همه آنهايي است كه مرزهاي اخلاق حرفهاي و انساني را رد ميكنند و به بهانه رسيدن به موقعيتي به ظاهر خوشايند و منفعتطلبانه، هنرمند را به دردسر مياندازند.
عزتالله انتظامي با آنچه در تمام عمر حرفهاي خود به جا گذاشته، حقانيت و احترامش را براي مردم ايران ثابت كرده است. اما چطور ميشود كه به آن روي سكه نگاهي نمياندازيم و راه و منش خود را زيرذرهبين نميبريم و تلاش نميكنيم از راه و روش انتظامي و تلاشش براي رسيدن به اين موقعيت بزرگ درس بگيريم، به جاي آنكه صرفا سوءاستفاده كنيم؟