حضور خانوادهها در ورزشگاهها ميتواند يك تفريح ملي باشد
لباس هنجار را بر تن واقعيت اجتماعي ميپوشانيم
عاليه شكربيگي
رييس دپارتمان جامعهشناسي ورزش
اگر در حال حاضر طرح ورود خانوادهها به ورزشگاهها در حال كليد خوردن است به منزله اين است كه بستر، انديشه و زمينه آن وجود دارد كه چنين طرحي در حال طرح است. مدت زمان بسياري است كه درباره ورود بانوان و خانوادهها به ورزشگاهها بحث و صحبت ميشود هرچند معتقدم هنوز هم امكان اجرايي كردن اين طرح به دليل برخي نگاههاي خاص و قدرتمند، دشوار مينمايد. در صورتي كه طرح حضور خانوادهها در ورزشگاهها اجرايي شود تاثيرات مثبتي در بالندگي جامعه خواهد گذاشت و باعث پرباري اوقات فراغت خانوادهها خواهد شد و اين يك تفريح دستهجمعي و ملي خواهد بود. اساسا ورزش را بايد به مثابه يك امر اجتماعي بدانيم كه در همبستگي ملي يك جامعه و يك كشور تاثيرگذار است و اگر از اين ديد نگاه كنيم حضور خانوادهها ميتواند بسيار كارساز باشد. محيط ورزشگاهها بيشتر مشابه يك محيط پرخاشگر و عصبي است و حضور خانوادهها ميتواند اين پرخاشگري را در بسياري از مواقع به حداقل برساند و در بسياري از موارد حتي آن را از بين ببرد. همچنين زماني كه خانوادهها در ورزشگاهها حضور پيدا ميكنند اين را در جامعهپذيري تربيت فرزندان خود نيز لحاظ ميكنند، يعني در واقع از دوران كودكي به فرزندان ميآموزند كه ورزش بعدي از سلامت انسان است و سلامت انسان ميتواند سلامت خانواده و سلامت جامعه را در يك افق دور تقويت كند و يك توسعه پايدار را در نهايت ميتوانيم از اين حضور در ابعاد فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و حتي سياسي ترغيب كنيم. محيط ورزشگاههاي ما يك محيط مردانه است و طبيعتا در يك محيط مردانه بيشتر الفاظي رد و بدل ميشود كه خيلي خوشايند نيست و حضور خانوادهها ميتواند اين فضا را منعطفتر كند و به سمت و سوي فرهنگسازي در تعاملات مطلوب اجتماعي در ورزشگاهها تغيير ميدهد و اين ميتواند يك امر ميمون و مباركي باشد. در نظر بگيريد زماني كه مساله حضور بانوان در ورزشگاهها هر چقدر كه راجع به آن جلسه برگزار شود واكنشهاي مختلفي نسبت به آن داده خواهد شد ولي همچنان بر ساختارها پذيرفته نشده است كه زنان ميتوانند آزادانه در ورزشگاهها حضور داشته باشند يا در اين حضور يك نوع نگاه تبعيض وجود دارد. براي مثال فرض كنيد بانوان ورزشكاران خارجي حق حضور در ورزشگاهها را دارند اما زنان ايراني و خانوادههاي ايراني از اين حق محروم هستند، بنابراين نگاه تبعيضگونه را به وجود ميآورد كه بايد آن را حذف كنيم. طرح چنين موضوعي مدت زمان زيادي را خواهد برد اما اگر جامعه و مسوولان به آگاهي برسند كه از ورزش به عنوان يك امر اجتماعي براي ايجاد همبستگي در جامعه، اجتماع، خانوادهها و در تعاملات استفاده كنند و در صورت وجود آگاهي مردم و مسوولان، اجراي اين طرح عملياتي خواهد شد. طبيعتا در اين سالها حضور بانوان همواره در اجتماع و جامعه و در مناسبات قدرت ديده شده است، حال ببينيد اين چه تاثيري ميتواند در بحث قدرت داشته باشد. آيا در بحث قدرت خوب يا بد است؟ بيشتر حضور بانوان و خانوادهها به عنوان يك نماد فرهنگي استفاده شده تا به عنوان يك واقعيت اجتماعي. ما بايد حضور خانوادهها و بانوان را به عنوان يك واقعيت اجتماعي قبول كنيم نه اينكه بياييم هنجارهايي كه خودمان دوست داريم همانند اينكه نبايد بانوان در ورزشگاهها حضور پيدا كنند. اساسا اين امر درستي نيست كه بانوان و خانوادهها در ورزشگاهها حضور نداشته باشند. در واقع ما داريم لباس هنجار را بر تن واقعيت اجتماعي ميپوشانيم و اين امري غلط است. در بحث اجراي قانون و طرحهايي كه داريم بايد واقعيتهاي اجتماعي را در نظر بگيريم. واقعيات اجتماعي در حقيقت اين است كه خانوادهها دوست دارند در ورزشگاهها حضور داشته باشند و رويدادهاي ورزشي را تماشا كنند و اين ميتواند به عنوان يك امري باشد كه همبستگي، سرمايه اجتماعي، نشاط و شادابي را در جامعه ايجاد كند. مسوولان بايد يك تجديد نظر در حرفها و كاركردهاي غلط انداز خود ايجاد كنند تا جلوي چنين مسائلي كه ميتواند نشاط و شادي را در جامعه از بين ببرد، بگيرند. ما براي رسيدن به هر مسالهاي كه ميتواند تاثيري در جامعه داشته باشد و يك جنبشي را در جامعه ايجاد كند نيازمند آگاهي هستيم و امروزه به واسطه حضور شبكههاي اجتماعي و فضاي مجازي كه در اختيار ما است اين مساله راه خودش را پيدا ميكند و كافي است كه انسان يك گوشي هوشمند در اختيار داشته باشد تا تبديل به يك خبرنگار شود. معتقدم بايد به موضوع بانوان و ورزش به عنوان يك واقعيت پايدار نگاه كنيم. طبيعتا يك جامعه سالم و شاداب و با نشاط بايد بتواند از يك روان سالم برخوردار باشد و اين روان سالم نيازمند يك سرمايه اجتماعي يعني يك اعتماد، مشاركت و همدلي است. اگر فرض كنيم يكسري از نمايندگان ما راجع به اشتغال و ازدواج و ديگر موضوعات صحبت كنند در حالي كه حقوق يكي از آنها ميليوني باشد اين يك مساله مشكلزاست و مسوولان ما بايد از شعار دادن دست بردارند و به واقعيت و عمل توجه كنند. براي يك بار بازيهاي جناحي و مباحثهايي كه به نوعي جامعه را مسدود كرده دست بردارند تا ما بتوانيم يك جامعه رها و آزاد داشته باشيم و طبيعتا ورزش امري است كه ميتواند اين زمينه را فراهم كند. ورزش به همبستگي جامعه كمك ميكند و در اين مورد مسوولان ما بايد سرمايهگذاري كنند.