• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3797 -
  • ۱۳۹۶ چهارشنبه ۱۳ ارديبهشت

باعُرضه و ماهر

محمد زينالي اُناري پژوهشگر فرهنگ عامه

آينه تنها همدرد من است، وقتي هر روز صبح خود را آماده مي‌كنم تا بروم سر كار، ببينم چه خواهد شد و به قول معروف من طي اين روز هم چند مرده‌حلاجم؟ هر روز صبح يك قصه را در ذهن مرور مي‌كنم و حتي به اين مرور كردن هم به صورت اتوماتيك عادت كرده‌ام. اين نوع مرور كردن، در ذهن همه هست، اما درباره آن كمتر بحث به ميان مي‌آيد. هر روز صبح به صورت كوك شده‌اي براي موفقيت و انجام بهينه امور روزمره‌ام گام بر مي‌دارم و از مسير تاكسي و خط واحد مي‌گذرم تا به ميدان و دروازه، به اصطلاح امروزي‌ها دژباني و گيت مي‌گذرم تا وارد محيط كار شوم، هر كه را مي‌بينم، مي‌گويم: روز به‌خير!
روز شما هم به خير، اين جوابي است كه در ذهن خواننده تداعي مي‌شود، اما به خير يعني چه؟ به خوبي و خوشي و طبق مراد دلت، هر چه مي‌خواهي همان باشد اما ما چه مي‌خواهيم؟ در گذشته‌هاي نه‌چندان دور، ما مي‌خواستيم توان خود را بگذاريم تا با غيرت و جنمي كه به خرج مي‌دهيم، فردي باشيم كه به آركي‌تايپ (الگوي) موفقيت دست پيدا مي‌كنيم. اين آركي‌تايپ طبق روال زندگي روزمره آن روزهاي ما بودن در تركيب فردي بود كه بتواند كاري را كه بر دوشش نهاده شده است، به موفقيت انجام دهد. غيرت، انرژي‌اي بود كه به صورت ذخيره در همه وجود داشت و گاه نيازي به جوشيدن داشت؛ همه كسي ديگي از غيرت در درونش داشت.
اگر هم مي‌توانستيم از اين ديگ جوشان به خوبي استفاده كرده و قدرت خود را نشان دهيم، كارها را مي‌توانستيم پيش ببريم. به كسي كه مي‌توانست كارها را كه عمدتا هم متكي بر زور و تيزبيني بود به خوبي انجام دهد، آدم با عرضه گفته مي‌شد. با عرضه كسي بود كه توانايي بهره‌گيري از ديگي جوشان را داشته باشد. اما اين ديگ هم مادي و فيزيكي نبود، اگرچه مي‌توانست به آن هم ارتباط داشته باشد. در واقع، غيرت مقوله‌اي رواني و احساسي است و هر گاه كه انسان وظيفه‌اي نهادينه را بر دوش خود احساس مي‌كرد، اين انرژي در او غليان مي‌يافت و به اوج مي‌رسيد. آن نقطه اوج و سرشار شدن آدمي ا ز غيرت، مرحله‌اي بود كه مي‌توانست به فعليت برسد. اما براي كاربست درست غيرت هم نياز به مساله سنجي و شناسايي فرصت بود و اين هم كار آدم باعرضه بود.
امروز اين هوش يا ظرفيت دروني كه قبلا به غيرت معنا مي‌شد، به صورت تخصصي و از طريق به‌كارگيري طولاني مدت هوش هيجاني در آدم نهادينه مي‌شود. آموزش، از طريق شنيدن‌هاي متوالي در افراد اجازه انباشتن ظرفيت‌هاي بسياري از اطلاعات شده و دست آخر به مهارت و تخصص تبديل مي‌شود. فرد ماهر، مي‌تواند با بينش تخصصي خود، هر مساله‌اي را حل كند. مهارت، جايگزين عرضه شده و تخصص هم انباشتي از چيزي است كه قبلا در غيرت وجود داشت. امروز ديگر كارهاي روزمره و به خصوص درآوردن نان و اشتغال چندان به غيرت و عرضه نياز ندارد، بلكه ديگر هر تخصصي نوعي انرژي است و هر مهارتي عملي، نوعي عرضه. اما تفاوتش اين است كه جنبه‌هاي فردي آن ديگر وجود ندارد و عدالت آموزشي باعث شده است اين فرصت براي همه تامين شود.
ديگر هيچ چيز مانند گذشته نيست، همه‌چيز متنوع و متمايز شده است. به جاي نيروي عمدتا فيزيكي كه در گذشته در غيرت و عرضه افراد وجود داشت، اينك تخصص و مهارت خودنمايي مي‌كنند. به علاوه اينكه تخصص‌هاي بسيار به صورت‌هاي مختلفي با هم تعامل دارند در واقع امروز گاه براي اجراي مهارتي نيازمند يك كار گروهي خواهد بود و چه بسا يك مهارت بدون حضور چندين متخصص قابليت عملي نيابد. امروزه، تعداد افراد ماهر گاه بيش از متخصصين است و متخصصين سعي مي‌كنند براي مهارت‌هاي مختلفي كار تدارك ببينند. يعني غيرت يا نكته‌سنجي ديگر براي همه لازم نيست و مردم بايد بتوانند براي گذران زندگي و مشاركت در اداره جامعه مهارتي را برگزينند. در نتيجه مهارت‌هاي متنوعي از هر تخصصي سر مي‌زند.
در جامعه ايراني، تخصص چندان ارزش والايي ندارد و هنوز هم بيشتر مردم به غيرت و عرضه توجه دارند تا تخصص. اما غيرت و عرضه، بسيار يكدست و ساده هستند. كارهايي كه در گذشته انجام مي‌شد، بيشتر مبتني بر انرژي و قدرت فيزيكي بود و هرازچندگاهي افرادي بودند كه بر نيروي فكري خود ببالند، اغلب مردم با قدرت فيزيكي و توجه‌هايي كه به كار روزمره و يكدست مردم روستايي و گاه شهرنشينان قديمي فعاليت مي‌كردند. در اين ميان تخصص‌هايي هم مانند فرشبافي و نجاري وجود داشت، اما آنها هم بيش از تخصص مبتني بر مهارت بودند. اما امروز، بدون تخصص‌هاي متنوع در گروه‌هاي مختلف علمي، توان ساختن جامعه‌اي مناسب وجود ندارد. هر چند در اغلب شهرها، مهارت‌هايي چون ساختن خانه و خريد و فروش براي مردم به عنوان مهارت اصلي و با عرضه بودن مردم شناخته شده است.
دنياي امروزي عجب دنيايي است، تركيب امور آن پيچيده و در اغلب موارد با استمرار بسيار صورت مي‌گيرد و شامل مهارت‌هاي در طول هم است. در اين حالت مهارت‌ها گاه در طول زمان جواب مي‌دهند. بسياري از مردم در آزمايشگاه‌ها و كارهاي زمانمند مشاركت مي‌كنند كه پس از سال‌ها يك مهارت را از تخصص درو مي‌كنند. آزمايش‌هاي بسيار لازم است تا يك مدار الكترونيكي بتواند عمل خود را نشان دهد و پس از مدت‌ها است كه يك متخصص مي‌تواند مهارت خود را نشان دهد سپس اين كار را به صورت يك بسته علمي براي توليد و سازندگي در اختيار بگذارد. دنياي امروز، دنياي حرفه‌ها و تخصص‌ها است و استعاره‌هايي چون غيرت و عرضه جاي خود را به تخصص و مهارت داده‌اند، اما اگر همه بخواهند اين تغييرات را بپذيرند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون