با برجام چه خواهند كرد؟
علي شكوهي
يكي از دغدغههاي مهم مردم در اين شرايط، نحوه مواجهه جريان اصولگرا با برجام و توافق هستهاي است. برجام در كشور ما حاصل روندي است كه قبل از دوره دولت روحاني آغاز شده بود. اين روند چند مرحله را طي كرد:
الف- در مرحله اول مذاكراتي ميان ايران و چند كشور غربي آغاز شد و در آن سعي شد نظرات ايران براي طرف مقابل تبيين و تحليل شود. آنان مدعي بودند كه ايران درصدد توليد سلاح هستهاي است و ما هم اين را انكار ميكرديم. آنان و ما در اين مرحله بر يكديگر فشار وارد ميكرديم تا طرف مقابل عقب بنشيند. اين روند با اقداماتي نيز همراه ميشد.
آنان در هر مرحله كه مذاكرات به نتيجه نميرسيد يك عامل فشار عليه ايران تدارك ميديدند و يك قطعنامه جديد عليه ايران در شوراي امنيت تصويب ميكردند. در مقابل ايران هم اقدام به بالابردن تعداد سانتريفيوژها و ميزان غنيسازي ميكرد تا هم به نيازهاي داخلي جواب بدهد و هم قدرت كشور را افزون كند و هم در صورت نشستن سر ميز مذاكره، قدرت چانهزني داشته باشد. اين بود كه بعد از چند سال اين تعارض به نقطه تهديد و خطرساز براي دو طرف نزديك شد.
ب- در دوران دولت اوباما تغييراتي را در سياستهاي امريكا شاهد بوديم يعني آنان حاضر شدند برخي از حقوق ايران در حوزه هستهاي را به رسميت بشناسند و ايران هم محدوديتهايي را بپذيرد. شروع اين روند به صورت پيغام و پسغام و واسطه اين كار هم دولت عمان بود اما به تدريج برخي مذاكرات پنهاني هم انجام شد تا معلوم شود امريكا خواستار مصالحه است يا دنبال فريب ايران. به تدريج معلوم شد كه امريكا از گذشته جديتر است هر چند طرح فريب خود را هم كنار نگذاشته است. در اين مرحله مقامات عالي نظام تصميم گرفتند مذاكرات پشت پرده را متوقف كنند و منتظر نتيجه انتخابات رياستجمهوري سال 92 بمانند تا مذاكرات به وسيله دولتي صورت بگيرد كه برگزيده ميشود. در انتخابات سال 92 دكتر روحاني پيروز شد كه سابقه مذاكره درباره مساله هستهاي را داشت و در تبليغات انتخاباتي هم حل مساله هستهاي ايران را به عنوان شعار خود برگزيده بود.
ج- دولت روحاني مرحله تازهاي را در تاريخ كشورمان آغاز كرد كه برجستهترين مميزه آن آغاز مذاكرات هستهاي با ابرقدرتهاي دنيا بود. او معتقد بود كه مساله هستهاي ايران بايد با مذاكره حل شود و بايد كشورهاي دنيا را در اين زمينه قانع كرد تا سر ميز مذاكره به حقوق هستهاي ايران اذعان كنند و در عين حال از منظر خودشان قانع شوند كه ايران قصد و حتي توان ساخت بمب هستهاي را ندارد. براي كشورهاي غربي عهد روي كاغذ يا قول اخلاقي يا صدور فتواي رهبري مبني بر حرام بودن توليد سلاح هستهاي كفايت نميكرد بلكه ايران بايد در شرايطي قرار ميگرفت كه در فاصله زماني كم قادر به توليد اورانيوم غنيشده در حد نياز بمب هستهاي نباشد. آنان تضمين نميخواستند بلكه ناتواني عملي ايران در توليد بمب اتمي را مطلوب ميدانستند. در مقابل ما هم قطعا نميخواستيم بمب توليد كنيم و طبعا اگر اين تضمين را ميداديم هيچ چيزي را از دست نداده بوديم.
با همين منطق ايران هم راضي شد كه سر ميز بنشيند و حق استفاده صلحآميز از انرژي هستهاي براي ايران را به تاييد سازمان ملل برساند و در ازاي آن تمامي تحريمهاي مرتبط با هستهاي در سازمان ملل را ملغي كند و تمامي قطعنامههاي صادره را لغو كند. اين كار زمان بُرد و اجراي آن هم زمان ميبَرَد اما يقينا جمهوري اسلامي در اين مذاكرات دستاوردهاي بزرگي را به دست آورد و آينده خود را تضمين كرد و باب همكاري با جهان را به روي خود گشود و غالب تحريمها را از ميان برداشت و اينك در فضاي جديدي از همكاري با كشورهاي جهان قرار گرفت.
د- مخالفان برجام از ابتدا با اين مذاكرات مخالف بودند ولي مواضع خود را به شكلي سازمان داده بودند كه اگر اين مذاكرات به نتيجه رسيد و دستاورد داشت، آن را متعلق به خودشان جلوه دهند و اگر جايي به اندازه پيشبيني اوليه نتيجه نداد، دولت روحاني را متهم به كوتاهي و قصور و حتي خيانت كنند. اين است كه آنان هم مدعي ميشوند كه برجام را قبول دارند و هم عليه دولت و برجام حرف ميزنند و در مواقعي آن را خيانت و گاهي خسارت محض معرفي ميكنند و گاهي خواستار پاره كردن آن توافق ميشوند.
ه- مخالفان برجام در اين مرحله نميدانند با برجام چه بايد بكنند. آنان اگر بگويند با برجام مخالفند و در صورت راي آوردن آن را كنار خواهند گذاشت، با استقبال مردم مواجه نخواهند شد و راي آنان ريزش پيدا ميكند. بنابراين مدعي هستند اگر ما بوديم اين مذاكرات را بهتر به ثمر مينشانديم يا اساسا مذاكره نميكرديم و همچون گذشته بر طبل مقاومت بر مواضع خودمان ميكوفتيم تا خدا خودش راهي براي ما پيدا كند! اكنون هم ميگويند برجام يك توافق ملي است و بايد به آن وفادار ماند و بنابراين اگر راي بياورند آن را بهتر از دولت روحاني اجرا خواهند كرد. آنان مدعي هستند كه ما بهتر از دولت روحاني ميتوانيم حق جمهوري اسلامي را از امريكا و ديگر كشورها بگيريم و بنابراين اگر دولتهاي غربي ببينند كه يك دولت انقلابي! در ايران به قدرت رسيده است حتما عقب خواهند نشست و سهم خودشان در اجراي برجام را پرداخت خواهند كرد.
سخن پاياني: مردم ما دريافتند كه يك ديوانه در امريكا در قدرت است كه مخالف برجام است. طبعا راضي نميشوند كسي در ايران به قدرت برسد كه اين توافق را قبول ندارد و چه بسا با بيتدبيري دستاوردهاي آن را بر باد دهد. تعيين دولت امريكا در اختيار ما نيست اما در كشور خودمان كه ميتوانيم دولتي با رفتار عقلايي روي كار بياوريم.