دويدن را ياد بگيريم
مهرداد احمدي شيخاني
يكي از تفريحات من تماشاي مسابقات دو و ميداني المپيك است. براي بيشتر افراد، مسابقه فينال دو 100 متر جذابترين و پرهيجانترين مسابقه دو در جهان است؛ مسابقهاي كه دوندگان سعي ميكنند در كمتر از 10 ثانيه، مسافت 100 متر را بدوند، يعني در هر ثانيه كمي بيشتر از 10 متر!
اما براي من اين جذابترين مسابقه دو و ميداني نيست. من بيشتر از همه، از تماشاي مسابقه فينال دو 1500 متر لذت ميبرم. مسابقهاي كه يك چيزي است بين شطرنج و دو 100 متر. اگر نگاهي به يك 1500 متر بيندازيم، ماجرا اغلب اينطور است كه يكي- دو دونده جوان، مسابقه را با سرعت زياد شروع ميكنند و از مابقي دوندگان فاصله ميگيرند. همين شروع انفجاري، برخي از تماشاگران را به اين تصور مياندازد كه شاهد يك قهرمان جديد خواهند بود و حتي گاهي با تحقير به دوندگان ديگر نگاه ميكنند. اما در نيمههاي راه كه اسيد لاكتيك خون اين دوندگان جوان افزايش مييابد، شاهد عقب ماندن و حتي كنار رفتن آنها از مسابقه ميشويم.
در ادامه هم معمولا يكي از دوندگاني كه به نسبت از تجربه بالاتري برخوردار است و اصطلاحا تا آن زمان در باد دوندگان ديگر خوابيده و با اين كار انرژي خود را حفظ كرده، در 200-300 متر پاياني، ناگهان بر سرعت خود افزوده و از ديگر دوندگان جدا ميشود. در اين مرحله هيجانانگيزترين قسمت مسابقه شروع ميشود. يكي - دو نفر از دوندگان كه آمادهتر از ديگرانند نيز بر سرعت خود اضافه كرده و رقابت در مترهاي آخر شانه به شانه ميشود و عبور از خط. بيشتر اوقات هم اين دوندگان آخر، از باتجربهترين دوندگان هستند و برنده نهايي يكي از همانها است. دوندهاي كه براي تمام مسير برنامه دارد و تا به مترهاي پاياني نرسيده، سرعت دويدنش را زياد نميكند. از شتاب اوليه دوندگان بيتجربه به هيجان نميآيد و براي سرعت گرفتن گامهايش صبور است.
مناظرات كانديداهاي رياستجمهوري اين دوره هم مثل همين مسابقه دو 1500 متر بود. يكي- دو دونده كه اميدي به برد ندارند، دوندهاي بيتجربه و غره به خود كه از همان سوت آغاز مسابقه، با سرعت ميدود، دوندهاي بيتجربه كه با وايت كارت در مسابقه شركت كرده و يكي ـ دو دونده باتجربه كه براي دويدن در تمام مسير برنامه دارند. با شروع مناظره، دونده بيتجربه، مانند مسابقه 100 متر ميدود. دونده وايت كارت دل به دريا ميزند و مردد، قدمهايش را سريع ميكند تا به دونده پيشتاز برسد.
اما دونده باتجربه در باد دونده پوششي حركت ميكند تا انرژي خود را براي قسمت پاياني ذخيره كند. تماشاگران هم كه از سرعت گرفتن مسابقه به وجد آمدهاند، پيش خود از دونده باتجربه خرده ميگيرند كه اين ديگر چه دويدني است؟
مسابقه كه به نيمه ميرسد، دونده باتجربه بر سرعت گامها اضافه ميكند و خود را به دسته پيشتاز ميرساند و در يك فرصت مناسب، از باد دونده پوششي خارج ميشود و دسته پيشتاز را جا ميگذارد. حالا تماشاي وضعيت دوندگان جالب است. دونده بيتجربه از نفس افتاده و عضلاتش از اسيد لاكتيك درد ميكند. دونده وايت كارت سردرگم از آنچه رخ داده، نميداند چطور بدود؟ دونده پوششي با دويدن در كنار اين دو، ذهن آنها را به خود مشغول ميكند و دوندگان ديگر هم با درك جايگاه خود سعي بر دويدن تا آخر خط را دارند.
جذابيت اين نوع مسابقات هم همين است. اينكه تلاش دوندگان را تماشا كنيم و فرق دوندهاي حرفهاي با دوندهاي كه تفاوت بين دو استقامت با دو 100 متر را متوجه نيست، ببينيم.
يا اينكه ناظر دويدن دونده وايتكارت در مسابقهاي واقعي باشيم تا او هم متوجه شود، بين تمرين در سالن و حضور در يك مسابقه رسمي، تفاوت بسيار است و دريابد كه حضور با وايتكارت در مسابقهاي اينچنين، الزاما به معناي توانايي مسابقه دادن نيست. خيلي وقتها لازم است كه افراد چنين تجربههايي را از سر بگذرانند تا هم خود و هم طرفدارانشان، سطح مسابقات را درك كنند تا شايد بعد از اين به دنبال دونده بهتري باشند.