از انتهاي يك راه طي شده
سيد علي ميرفتاح
هيچوقت فكر نميكردم كه مصطفي هاشميطبا، اين همه هوشيار و كيس و سياستمدار و در عين حال خيرخواه نظام و مملكتش باشد و تا اين حد محبوب باشد. به نظر ميرسيد او مديري لايق و بيحاشيه است و از غلتيدن به بازيهاي سياسي پرهيز دارد. وقتي اسم شريف او را در ميان اين شش برگزيده رياستجمهوري دوازدهم ديدم مطلقا فكر نميكردم كه او بتواند در نتيجه انتخابات، اين همه موثر و مفيد باشد. او از موضع اصولگرايي يا اصلاحطلبي حرف نميزند؛ بر سر عمل هم نيست كه تثبيت وضع موجود به نفعش باشد. موي سرش سپيد شده و تمناي اسم در كردن ندارد. در جواني سر توي سرها درآورده و ديگر حاجت ندارد در روزگار پيري سر به رسوايي بگذارد. به نظر ميرسد آردش را بيخته و الكش را آويخته. او از انتهاي يك راه طي شده با ما سخن ميگويد و صريح و روشن و دو، دو تا چهار تا رو به دوربين ميكند و ميگويد قضايا به همين سادگي هم نيست كه رقباي روحاني ميگويند. طي اين مناظرهها نه رييسي جوابي به او داده، نه قاليباف و نه حتي ميرسليم. او آنقدر متواضع و آرام است كه حيدري هم فراموشش ميكند و ميرسليم صدايش ميزند. اما عجيب اينكه در پس همين آرامش و تواضع، حرف حساب ميزند و راه صواب نشان ميدهد. راست ميگويد اعلام داراييها نه قانوني است و نه اصلا براي كانديداها فضيلت ميآورد. اينكه پسر يك كانديدا يك ميليون داشته باشد يا
10 ميليون، چه فضيلتي است؟ اما فضيلت به كشف اين حقيقت برميگردد كه پول اين همه تبليغات از كجا تامين ميشود و غلظت كثيفي يا تميزي اين پولها چقدر است؟ شايد در نگاه اول گمان كنيد هاشميطبا به روحاني
پاس دم گل داده تا او هم پروندههاي قديمي را بيرون بياورد و به رقيبش ضربه كاري وارد كند. اما به نظرم حرف او فراتر از پيروزي در يك مناظره يا منكوب كردن حريف است. حرف او ميتواند تبديل به قانوني فراگير شود كه هم نمايندههاي مجلس، هم نمايندههاي شوراي شهر و هم روساي جمهور مجبور شوند، شفاف و قانوني منابع مالي خود را به اطلاع قوه قضاييه يا به اطلاع عموم مردم برسانند. نه فقط منابع مالي را بايد اعلام كنند بلكه بايد رقم تبليغات را هم بگويند. اين رقم حتي در صورت حلال بودن ميتواند تصوير روشني از كانديداي مجلس يا شورا يا نامزد رياستجمهوري به ما بدهد. اينكه يك نماينده مجلس براي وارد شدن به بهارستان بالاي يك ميليارد هزينه ميكند، حتما مشكل و ريب و عيب و ايرادي در كارش هست. مگر در طول دوران نمايندگي چه ميخواهد بكند كه به اين يك ميليارد ميارزد؟ رييسجمهور هم همينطور. واقعا اگر رقم تبليغات از يك حدي بالاتر برود شك نبايد كرد كه كاسهاي زير نيم كاسه است و كانديداي مورد نظر چيزي غير از خدمت به مردم در سر دارد. واقعيت اين است، تجربه هم ثابت كرده كه پولدارها سعي ميكنند خود را به مراكز قدرت و به آدمهاي سياسي نزديك كنند. پولدارها براي حفاظت از پولشان و در سوداي پول بيشتر تلاش ميكنند كه با بزرگان نشست و برخاست كنند و براي آينده خود نقشهها بكشند. براي همين بعيد است در راه رضاي خدا هزينه كنند و بيچشمداشت در چنين پروژههايي مشاركت كنند. حتما بعدا توقعاتي دارند كه بايد برآورده شود و حتما براي يك تومان كردن يك ريالشان حساب ويژه باز كردهاند و ميكنند. نماينده يا رييسجمهوري كه وامدار سرمايهداران باشد، طبيعي است كه در بزنگاههاي تاريخي نتواند طرف مردم را بگيرد و به نفع مردم راي دهد.
اينها كه گفتم مربوط به پول تميز است. واي به حال آن بيچارهاي كه وامدار حرامخواران شود و هزينه تبليغاتش را از راه زد و بند و تباني و رانت حاصل كند. آن وقت در تمام دوران عامليتش خائف است و از برملاشدن اسرارش نگران. ميگويند بعضي نمايندگان زمان شاه، قيام و قعودشان بسته به راي و نظر كانونهاي ثروت و قدرت بود... فلذاست كه اين قصه را بايد پي بگيريم و از دولت و مجلس بخواهيم كه پيشنهاد هاشميطبا را جامه عمل بپوشانند و تبديل به يك قانون هميشگي كنند.