• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3869 -
  • ۱۳۹۶ چهارشنبه ۱۱ مرداد

ايران يك واحد طبيعي است

سيد محمد بهشتي فعال فرهنگي

تو آن جمعي كه عين وحدت آمد/ تو آن واحد كه عين كثرت آمد (عطار)
سال ۱۹۰۷ميلادي، در شرايطِ ملتهبِ آستانه انقلاب مشروطه، دو قدرت بزرگ استعماري وقت يعني روسيه و انگلستان، طي توافقي و بدون اطلاع دولت، ايران را با خط‌كش به سه بخش تقسيم كردند. به موجب اين تفاهم شمال ايران در اختيار روس‌ها و جنوب شرقي ايران در اختيار انگلستان قرار مي‌گرفت و عملا از ايران به جاي گربه نشسته فعلي، چندضلعي‌اي ناموزون به عنوان حايل اين دو قدرت باقي مي‌ماند. خوشبختانه اين موضوع نتوانست خارج از نقشه در عالم واقع محقق شود؛ اما چرا؟
 علتش مسلما ضعف دو قدرت انگلستان و روسيه نبود؛ نيم‌نگاهي به مرزهاي خط‌كشي شده كشورهاي پيرامون ايران نظير عراق، سوريه، مصر، ليبي، مراكش و... نشان مي‌دهد كه مرزهاي آنها نيز در همان سده ۱۹ و ۲۰ و طي توافقي ميان قدرت‌هاي استعماري وقت، با خط‌كش تعيين شد.

از سوي ديگر قدرت سياسي يا مقاومت نظامي دولت ايران نيز عامل شكست اين پروژه نبود؛ چراكه صحبت از بحراني‌ترين ادوار حيات سياسي ايران است كه پادشاه در كار دربار خود نيز فرومانده بود. برهان قاطعِ مانعِ اين رويداد، مختصات طبيعي ايران‌زمين بود.
سرزمين ايران يك واحد طبيعي است؛ به اين معني كه از يكپارچگي و تجانسي برخوردار است كه در كمتر سرزميني نظيرش ديده مي‌شود. توجه كنيد كه منظور از يكپارچگي طبيعي، اصلا شرايطِ يكسانِ اقليمي و جغرافيايي نيست. ازقضا ايران به لحاظ جغرافيايي و اقليمي بسيار متنوع است وليكن اين تنوع به معني تفرق نيست. واقعيتِ طبيعي فلات ايران آن‌چيزي است كه بر اثرِ اتفاق زمين‌شناختي واحدي شكل گرفته و آن برخورد دو صفحه اوراسيا و آفريقاست. اين برهم‌كنش است كه ايران را همچون صفحه‌اي مچاله و مرتفع ساخته؛ صفحه‌اي كه فرورفتگي‌هاي آن شامل درياي خزر و كويرهاي ميانه ايران و خليج فارس و برآمدگي‌هايش البرز و زاگرس و ارتفاعات جبال بارز در جنوب شرقي است. يعني در ايران يك عامل زمين‌شناختي است كه تنوعي ريخت‌شناسي را ظاهر ساخته؛ جرياني كه هنوز ادامه دارد و سالانه ۲۳ ميليمتر ايران را فشرده‌تر مي‌كند. از اين نظر شايد كل قاره امريكا يا جزاير مستقلي مثل ژاپن يا استراليا با ايران قابل قياس باشد. به سخن ديگر معدودند خشكي‌هايي در مقياس يك كشور، نظير سوييس يا هندوستان، كه همچون ايران يك پديده طبيعي مستقل باشند.
وقتي به تصاوير انتزاعي فلات ايران دقت مي‌كنيم آن را چون قلعه‌اي محصور در رشته‌كوه‌ها و ارتفاعات مي‌يابيم. اين قلعه در طول تاريخ بارها دستخوش تجاوز شد، ولي هميشه تماميتش را حفظ كرده است. اوقاتي پيش آمده كه حيطه‌هايي از اطراف قلعه به قلمرو ايران افزوده شود وليكن هيچگاه اتفاق نيفتاد كه چيزي از اين قلعه كاسته شود. حتي مثلا در دوراني كه عثمانيان تا ميانه فلات ايران و تا شهر قزوين پيش آمدند، درست به علت انسجام طبيعي اين قلعه، پس از مدت كوتاهي ناگزير به عقب‌نشيني به پشت باروهاي آن شدند.
در ظاهر ايران نيز جزيي از خاك آسياست كه بنا به اتفاق يا توافقاتي مرزهاي آن مشخص شده ولي در واقع ايران با اينكه همچون جزاير مستقل، امري مجزا و دورافتاده از خشكي‌ها نيست، داراي «فرديت» است. با آنكه ابعاد و اندازه‌هاي يك قاره نظير آفريقا يا اروپا را ندارد، به اندازه آنها داراي «شخصيت» متمايزي است و به اندازه يك كشور «هويت» مستقلي دارد يعني اهل اين قلمرو طبيعي بودن، معرف اشتراكاتي در اهالي‌اش است. ضمن اينكه با وجود تاثيرپذيري از نيروهاي واحد طبيعي، طبيعت يكدستي چون فلات تبت ندارد و «متنوع» است.
تنوع در عين وحدت ماهوي، ايران را به پيكره‌اي اندام‌واره تبديل كرده؛ هركدام از اين اندام‌ها شكل و نقش مستقلي دارد ليكن حيات و سرنوشت همه آنها به هم وابسته است و به محض اينكه عضوي، نقصاني يابد، به سرعت همه اعضا را متاثر خواهد كرد. به همين ترتيب ايران مجموعه‌اي از اجزاي طبيعي متفرق نظير حاشيه جنوب درياي خزر، شمال خليج‌فارس، دشت خوزستان، حاشيه كوير و... نيست كه بنا به اتفاق هر كدام در جايي «افتاده» باشد، همه اين تنوع طبيعي درست در جاي خود واقع شده و نقشي در تضمين حيات كل دارد. همانقدر كه وجود اندام‌هاي متنوع، مقومِ موجوديت و بقاي يك پيكره است، تنوع طبيعي نيز مقوم وحدت طبيعي ايران است. از سوي ديگر وحدت طبيعي نيز مقوم اين تنوع است و نه مخل آن؛ اصلا همين وحدت است كه سبب مي‌شود به جاي «تكثر» در ايران با «تنوع» مواجه باشيم. اگر قاره اروپا واحد طبيعي متكثري است و نشانه اين تكثر كشمكش دايم و جنگ‌هاي خونين بر سر تعيين مرزها و قلمروها در آنجا بوده، در ايران با واحد طبيعي متنوعي مواجهيم كه در آن تماميت يك اندام به موجوديت ديگري صدمه‌اي نمي‌زده است. حتي آن زمان كه در فقدان حكومت مقتدر مركزي، هر بخش از ايران به شكل ملوك‌الطوايفي اداره مي‌شد، اين تكثر به حيث سياسي بود و وحدت فرهنگي كه منبعث از وحدت طبيعي اين قلعه بود برقرار مي‌ماند. همه اينها از آنروست كه هم تنوع و هم وحدت طبيعي در ايران امري اصيل و پيش‌داده است و نه اعتباري و برساخته. همين وحدت طبيعي است كه سرگذشت و سرنوشت واحدي را براي اهل همه اين تنوع رقم زده است؛ پنداري اهل اين سرزمين خانداني ساكن در يك خانه‌اند.
بسياري از آسيب‌هايي كه خصوصا در دوره معاصر به طبيعت ايران وارد كرده‌ايم، حاصل درك نادرستي از دوگانه وحدت – تنوع بوده است. بسياري از بحران‌هاي زيست‌محيطي اخير، ناشي از جزءنگري است و تبعاتش به خوبي وحدت طبيعي ايران را نشان مي‌دهد؛ اينكه با خشك شدن درياچه اروميه يا تالاب شادگان، اين كل ايران است كه به دردسر مي‌افتد. از سوي ديگر چه بسيار تصميمات متحدالشكلي همچون آيين‌نامه‌هاي ساختماني كه با ناديده گرفتن تنوع طبيعي ايران، اخذ شد و اجراي آن در هر نقطه به عارضه‌اي انجاميد. همين عوارض نشان مي‌دهد كه اين تنوع آنقدر اصيل است كه به راحتي نمي‌توان متعرضش شد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون