• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3877 -
  • ۱۳۹۶ شنبه ۲۱ مرداد

امان‌نامه فرهنگي

جواد طوسي منتقد سينمايي و حقوقدان

در دَم دماي معرفي وزراي دولت دوازدهم به مجلس باز مي‌بينيم كه سياست و مصلحت‌انديشي بر «فرهنگ» غالب شده است. تجربه‌هاي تاريخي نشان داده كه مديريت فرهنگي در درازمدت جواب مي‌دهد. با اين وصف، تغيير و جابه‌جايي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي (دكتر صالحي اميري) كه هنوز عمر وزارتش يك سال نشده است، چه توجيه منطقي دارد؟ با آنكه اين وزارتخانه به لحاظ حساسيت‌هاي خاص فرهنگي سياسي و اجرايي‌اش همواره در دولت‌هاي قبلي در كانون توجه و حاشيه‌سازي و زير اخيه كشيده شدن بوده است، در دوره كوتاه‌مدت اخير اتفاق خاصي كه لزوم اين تغيير و مساله‌ساز شدن وزير را ايجاب كند، رخ نداد. به همين خاطر، چنين استنباط مي‌شود كه دولتمردان ما اساسا دغدغه فرهنگي ندارند و با نگاهي زيربنايي با مقوله فرهنگ و هنر روبه‌رو نمي‌شوند. حتما اذعان داريد كه در اين چانه‌زني، نگاه شخصي به وزير فعلي و وزير پيشنهادي آتي ندارم. اتفاقا از جناب سيد عباس صالحي به عنوان معاونت فرهنگي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در دوران تصدي آقاي علي جنتي و نيز سرپرستي ايشان بعد از استعفاي آقاي جنتي به نيكي و خوشنامي ياد مي‌كنند. بحث اصلي‌ام، بي‌ثباتي و تزلزل در حوزه مديريتي اين وزارتخانه حساس است. وقتي زمان اين مسووليت‌پذيري كوتاه باشد، به‌طور سلسله مراتب به زيرمجموعه آن وزارتخانه نيز تسري مي‌يابد. در طول اين دوران بعد از انقلاب، همواره شاهد بوده‌ايم وقتي وزير تغيير مي‌كند (حتي در دوره فعاليت يك دولت اصولگرا يا اصلاح‌طلب يا متمايل به طيف كارگزاران)، به‌طور اجتناب‌ناپذير معاونين و مديران واحدها و سازمان‌ها و ادارات تابعه نيز از گردونه خارج مي‌شوند. خُب، آيا اين سياست در حوزه وزارت ارشاد جواب مثبت داده است؟ در صورت منفي بودن پاسخ، چرا نمي‌پذيريم آزموده را آزمودن خطاست؟
رييس و مدير و معاون تا مي‌خواهد خودش را پيدا كند و چينش مناسبش را داشته باشد و برنامه‌ريزي كوتاه و بلندمدت كند، بايددفتر و دستك را تحويل د‌هد و مراسم توديع به جا بياورد و به همكاران و كادر اداري‌اش بگويد «اگر بار گران بوديم و رفتيم... »
بد نيست براي جا افتادن موضوع، گريزي به دهه شصت بزنيم. از اين دوران در وزارت ارشاد به عنوان دوره «تثبيت مديريتي» با حلقه سه‌گانه سيدفخرالدين انوار (معاونت سينمايي ارشاد)، سيدمحمد بهشتي (مديرعامل بنياد سينمايي فارابي) و عبدالله اسفندياري (معاونت فرهنگي بنياد فارابي) ياد مي‌كنند. با همه انتقاداتي كه عده‌اي از اهالي سينما به اين دوره از نظر اعمال سياست درجه‌بندي فيلم‌ها كه بعضا فاقد نگاه شخصي و كارشناسانه بوده، رشد و ترويج سينماي معروف به «گلخانه‌اي»، نظارت بر وجوه كمي و كيفي فيلم‌ها و توليدات سالانه از نظر بار مضموني و گونه‌شناسي بر اساس مصلحت‌انديشي‌ها و سلايق و ديدگاه‌هاي اين حوزه مديريتي و... داشته‌اند، با مرور آثار توليد شده در اين مقطع و مشاهده تنوع موضوعي و ساختاري در يكي‌دو سال طلايي (65 به بعد) بايد منصفانه بگوييم كه جنبه‌هاي مثبت و سازنده اين دوره بر جنبه‌هاي منفي و ناكارآمدش غالب بوده است.
مهم‌ترين برگ برنده اين مديريت 10 ساله كه تا سال 1373 ادامه يافت، به سلامت رساندن كشتي سرگردان سينماي ايران به مقصدش است. به هر حال در آغاز فعاليت اين افراد، سينما در وضعيت پادر هوا و سردرگم و كاملا بي‌برنامه قرار داشت كه به لحاظ نگاه بدبينانه به سينماي قبل از انقلاب، هر‌آينه احتمال آسيب‌پذيري و فروپاشي‌اش مي‌رفت. هويت‌يابي دوباره و سر و شكل پيدا كردن تدريجي اين سينما در گذر از سال‌هاي ملتهب و پرحادثه اوايل انقلاب، نياز به تدبير و هوشمندي و لقمان بودن زمانه خودش داشت، تا مستمسكي به دست افراد كج‌انديش و ذهن‌هاي بسته داده نشود و نيروهاي جوان و تازه‌نفس و خوشفكر در كنار فيلمسازان صاحب‌سبك و كهنه‌كار قديمي بتوانند در چرخه توليد نقش سازنده داشته باشند. از حق نگذريم اين ياران موافق، در هدف‌شان مجموعا موفق بودند. هرچند كه عبدالله اسفندياري در گفت‌وگويي از اين مثلث به عنوان «ديكتاتورهاي دلسوز» نام برده است. شايد بگوييد، مگر ديكتاتور دلسوز هم مي‌شود؟ اين سه نفر نشان دادند كه مي‌توانند مستثنايي بر اين قاعده باشند و در امتداد برخي رفتار مستبدانه‌شان، مديران فرهنگي دلسوزي باشند. تداوم حضور و جولاندهي اين افراد در عرصه‌هاي فرهنگي و مديريتي و ميزان به بازي‌گرفتن‌شان در بخش يك جامعه سياست‌زده و جناح‌بندي‌شده، نشان از نمره قبولي آنها در اين سير پرفراز و نشيب تاريخي دارد.
مهندس محمدمهدي حيدريان، رييس فعلي سازمان سينمايي وزارت ارشاد نيز آن دوره پرهياهو را تجربه كرده و در حوزه‌هاي مديريتي (از جمله مسووليت يازده‌ساله در اداره كل نظارت و ارزشيابي امور سينمايي و سمعي و بصري وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي) كار آزموده شده است. آيا طبق همان سنت غلط تجربه شده تاكنون، با تغيير وزير فعلي ارشاد (دكتر صالحي‌اميري)، مهندس حيدريان نيز رفتني خواهد بود؟ اگر ايشان كارنامه و سوابق قابل دفاع و افق ديد روشن‌بينانه در جهت رشد و تعالي سينماي ايران دارد، چرا بايد اين نهضت را به شكل لجوجانه و بي‌منطق همچنان ادامه دهيم؟

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها