• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3887 -
  • ۱۳۹۶ چهارشنبه ۱ شهريور

به دنبال يك مقصر

نازنين متين‌نيا

صحن علني مجلس نمايندگان مردم در تمام كشورهاي جهان و با هر نامي، معمولا شاهد اتفاق‌هاي عجيب و غريب زيادي است؛ در كشورهاي آسيانه ميانه، كتك‌‌كاري در مجلس نمايندگان اتفاقي عادي است. در اروپا عكس‌هايي مي‌بينيم از نمايندگان زني كه با نوزاد خود در صحن علني حاضر شده‌اند و نمايشي براي همراهي زندگي حرفه‌اي و خانگي زنان در اجتماع دارند. همين تازگي‌ها در مجلس نمايندگان استراليا هم، نماينده‌اي با برقع در جلسه نشسته تا در راستاي حمايت از طرحي براي مخالفت با مهاجران مسلمان، تبليغات خودش را داشته باشد و نمونه‌هاي بسيار ديگري از اين دست كه همه ما ايراني‌ها معمولا از طريق رسانه‌هاي جمعي در جريان آن قرار مي‌گيريم و مي‌توانيم به راحتي و با آزادي كامل در شبكه‌هاي مجازي درباره آنها حرف بزنيم و حتي گاهي دستمايه شوخي و خنده قرار دهيم. اما اين اتفاق‌ها وقتي داخلي مي‌شود، قضيه شكل ديگري پيدا مي‌كند.
تا زماني كه اتفاق در جايي خارج از مرزها رخ داده، واكنش‌ها جنس متفاوتي دارند؛ حساسيت مخاطب معمولا كمتر است و حتي گاهي براساس ناهنجاري فرهنگي هميشگي «مرغ همسايه غاز است»، ايرادها و اشكال‌هاي يك رفتار هم ديده نمي‌شود. مثلا مخاطبي كه خود را مدافع حقوق زنان مي‌داند، از تصوير نوزادي كه در مجلس اروپايي در آغوش مادرش خوابيده، فقط ارزش و بها دادن به حقوق زنان را مي‌بيند و كاري به نوزادي كه مجبور است ساعت‌ها در شرايط سخت قرار بگيرد ندارد و حقوق كودكان را در اين سكانس تصويري خاص، از ياد مي‌برد. سياستمداران و مديران هم شبيه همين مخاطب عمل مي‌كنند، وقتي اتفاقي در آن سر دنيا رخ مي‌دهد و سياستمداري اشتباه مي‌كند، درخواست براي عذرخواهي، پذيرش اشتباه و جبران دارند و معمولا در اين مواقع پروتكل‌ها و منافع كشور دوست و همسايه را هم درنظر مي‌گيرند و با توجه به آن واكنش نشان مي‌دهند.
اما در داخل كشور و اتفاق‌هاي درون مرزي، هم مخاطب و هم مدير، براساس آنچه مي‌خواهد يا منفعت حساب مي‌شود واكنش نشان مي‌دهد و تصميم مي‌گيرد تا شرايط را نه به سمت آنچه درست و واقعي است كه به سمت آنچه مصلحت است بچرخاند. نمونه بسيار نزديك اين قصه هم، همين داستان «گلابي‌» است كه در صحن علني مجلس رخ داده و هم مخاطب و هم اهالي مجلس، واكنش‌‌هاي عجيبي داشتند. اصل قصه به روايت و زبان ساده، خوردن يك ميوه در صحن علني مجلس است. اتفاقي كه از نگاه يك عكاس حاضر در مجلس دورنمانده و آن را خبري كرده. مخاطب دنياي مجازي ايراني هم مانند هميشه، اين گلابي را دستمايه سوژه و خنده خود كرده و بدون لحظه‌اي شك و ترديد نسبت به آنچه در زبان مجازي جاري مي‌كند، خبر را دست به دست چرخانده و حتي لحظه‌اي به اينكه حالا اين گلابي خوردن چه اشكالي دارد يا ارزش خبري اين اتفاق چيست يا حتي پرسيدن سوال درست‌تري مبني بر اينكه چقدر اين رفتار براساس آيين‌نامه مجلس درست و قانوني است، فكر نمي‌كند. آن طرف ماجرا هم نماينده محترم خود را موظف به واكنش مي‌داند و به جاي آنكه تلاش كند تا فضا را آرام كند، عكاس را فضول مي‌خواند و نمايندگان ديگري هم درخواست مي‌كنند تا وضعيت عكاس‌ها و خبرنگارهاي حاضر در مجلس بررسي شود و همكاري رسانه‌اي محدودتر. اوضاع پيچيده شده است و در اين اوضاع پيچيده هركس به دنبال حل مساله با روش خودش است. تنها نقطه اشتراك ميان هر دو برخوردكننده با اين اتفاق هم، آنجايي است كه رسانه را متهم مي‌كنند. مخاطب مطمئن است كه رسانه‌ها خبرهاي زيادي را از آنها پنهان مي‌كنند و مديران هم معتقدند كه اساسا ذات رسانه «فضولي» است و در يك سيستم سنتي، بهتر است روزنامه‌نگار و خبرنگار را محدود كنيم تا هرچيزي ديده و گفته نشود. در اين ميان تنها چيزي كه ناديده گرفته مي‌شود رسالت حرفه‌اي روزنامه‌نگاري است كه از هر دوطرف ماجرا ناديده گرفته مي‌شود. نه مخاطب و نه مدير هيچكدام از اصول حرفه‌اي روزنامه‌نگاري خبر ندارند؛ نه مي‌دانند ارزش خبري چيست و نه از ماهيت دروازه‌باني خبري، چيزي
مي‌دانند.
 در يك مجموعه كلي و از آنجايي كه همه از اهالي رسانه تا مخاطب و مدير دولتي و سياسي، برآمده از يك فرهنگ هستيم و ناهنجاري عجيبي مانند «مقاومت در برابر پذيرش اشتباه» داريم، در چنين ملغمه‌هايي اوضاع بدتر مي‌شود و هيچ‌كس سهم خود را از پيدايش چنين جنگ رواني خبري، نمي‌پذيرد. در شكل ساده‌تر اما، اگر اين اتفاق در جايي خارج از مرزها رخ داده بود، احتمالا عكاس خبري بار ديگر بايد با خودش فكر مي‌كرد كه چقدر به ثبت رساندن اين واقعه و انتشار آن در فضاي مجازي، خبري با ارزش و مهم است. مخاطب بايد بدون در نظر گرفتن نام نماينده و پيشينه‌اش به اين فكر مي‌كرد كه چقدر اين اتفاق مي‌تواند دستمايه شوخي و هجو او شود و اساسا مجلسي كه اهالي‌اش نمايندگان مردم و از جنس همين مردم هستند، با چه آيين‌نامه و قوانيني اداره مي‌شود و در نهايت نمايندگان هم به وجه عمومي نماينده مردم بودن مي‌انديشيدند و رعايت اصول و قوانين اداره مجلس. اگر اينچنين مي‌شد، هركسي مي‌توانست سهم خود را در اين قصه پيدا كند و بدون مقاومت دربرابر آنچه اشتباه بوده با يك عذرخواهي ساده، گره‌هاي اين كلاف سردرگم را باز كند و پديده ناهنجار ديگري مانند پاك كردن صورت مساله، تحديد رسانه و... را ايجاد نكند. اتفاقي كه نه‌تنها در قصه «گلابي»هاي مجلس، كه معمولا در تمام روايت‌هاي اينچنيني رخ نمي‌دهد و اين داستان نه نخستين اتفاق و نه آخرين آن است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون