1 شهريور سالروز درگذشت پرويز ناتل خانلري
ليك پرواز زمان تيزتر است*
محسن آزموده
نزديكي به قدرت سياسي براي روشنفكران در سده بيستم تابويي خطرناك محسوب ميشد، به ويژه اگر نظام سياسي به استبداد سياسي شهره بود و حاصل اين همكاري لكهاي پاك نشدني بر دامان فرد مينشاند كه زدودن آثارش امكانناپذير مينمود، فراتر از آن اين همكاري حتي اگر با ادعاي نيت خير صورت ميگرفت، تا آنجا به بدنامي فرد مزبور ميانجاميد كه حتي مجموعه آثار و اقدامات او را نيز در بر ميگرفت و از چشم ميانداخت و در سايه فروميبرد. از اين حيث همكاري با قدرت براي روشنفكران خطايي نابخشودني تلقي ميشد كه همه ابعاد حياتي و فعاليتهاي فردي و اجتماعي فرد به خصوص اگر روشنفكر بود را متاثر ميساخت و مانع ميشد كه بر ساير فعاليتهاي او نوري انداخته شود و اهميت ساير اقداماتش ديده شود.
امروز وقتي به كارنامه علمي و پژوهشي پرويز ناتل خانلري نظر مياندازيم، شگفتزده ميشويم؛ اديب، نويسنده، مترجم و زبانشناسي چيرهدست كه خدماتش به فرهنگ و ادب فارسي انكارناشدني است، از انتشار مجله ارزشمند سخن كه راهگشاي نويسندگان و شاعران نامداري چون جلال آل احمد، محمد علي اسلامي ندوشن و بهرام صادقي بود تا كمك به تدوين دستور زبان فارسي براي مدارس و دانشگاهها. خانلري شيفته و خادم زبان فارسي بود و كتاب درخشانش «تاريخ زبان فارسي» همچنان (اگر نگوييم مهمترين) يكي از مهمترين آثار در اين زمينه است، بگذريم از تاليف و انتشار «فرهنگ تاريخي زبان فارسي». البته دستور زبان فارسي خانلري بدون معارض نبود و كساني چون خسرو فرشيدورد آن را نميپسنديدند.
نزديكي خانلري به بزرگاني چون صادق هدايت و دوستي صميمي با او و گروه موسوم به ربعه (صادق هدايت، بزرگ علوي، مسعود فرزاد و مجتبي مينوي) مشهور است، همچنين مشهورترين شعر خانلري يعني عقاب به صادق هدايت تقديم شده است. نيما يوشيج، بنيانگذار شعر نوي فارسي پسرخاله مادر دكتر خانلري بود و در جواني خانلري، ميان آنها رابطه صميمانهاي برقرار بود، اين را از نامههاي فراواني كه ميان اين دو رد و بدل شده ميتوان دريافت، اگرچه بعدا به دلايلي كه چندان مشخص نيست، اين ارتباط مكدر شد. خانلري همچنين شاعري شناخته شده بود و سبك شعري او را ميتوان شعر نوي ميانهرو خواند؛ سياقي كه بنايش را فريدون توللي در مجموعه شعر «رها» گذاشت و بعدها با نادر نادرپور به اوج رسيد. خانلري همچنين دستي در ترجمه داشت و از زبان فرانسه آثاري را به فارسي ترجمه كرد، مشهورترين آنها «دختر سروان» پوشكين و «تريستان و ايزولد» است.
خطاي نابخشودني خانلري اما معاونت وزارت كشور در سال 1334 و پذيرش سمت سناتوري بود، او همچنين از شهريور 1341 تا بهمن 1342 وزير فرهنگ بود و در سال 1344 بنياد فرهنگ را بنا گذاشت. اين همكاري با قدرت به خصوص در دوران پس از كودتاي 28 مرداد حتي در همان زمان از سوي روشنفكران، گناهي نابخشودني تلقي شد و چهرههايي چون جلال آل احمد آشكارا يا به كنايه از او انتقاد كردند. امروز با گذر سالها از آن ايام ميتوان اندكي انصاف به خرج داد و واقعيت تاريخي را نه سياه و سفيد بلكه خاكستري و در نتيجه همنشيني نقاط سياه و سفيد در كنار يكديگر ديد و خانلري سناتور را از خانلري اديب و پژوهشگر و خادم زبان فارسي تفكيك كرد و فرازونشيبهاي يك شخصيت را با هم در نظر آورد.
* تيتراز شعر عقاب سروده پرويز ناتل خانلري است.