در فهم نادرست
يك توصيه درست
گويي كه هيچ نكته مثبتي در آن نبوده است و از آن مهمتر اينكه چنين افرادي نقد پيشينيان را توجيهگر ضعفهاي خود ميكنند. انجام اين كار از سوي مديران پسنديده نيست، بلكه مذموم هم هست. ولي آيا اين به معناي نفي نقد است؟
قطعا خير. زيرا اين توصيه فقط به مديران جانشين است. در حالي كه نهادهاي رسمي و غيررسمي مدني و افراد ميتوانند و حتي وظيفه دارند كه سياستهاي شهري گذشته را نقد و تحليل و نقاط ضعف و قوت و نيز تخلفات قانوني آن را برملا كنند. شوراي شهر وظيفه حسابرسي شهرداري را دارد. نهادهاي مدني عهدهدار بررسي سياستهاي شهري در امور گوناگون هستند. اين نوع اقدامات هيچ ربطي به توصيههاي مذكور ندارد. ولي نگاه تخطئهآميز به گذشته ايراد دارد. اتفاقا تخطئه كامل گذشته ممكن است در كوتاهمدت اثرات مثبتي براي تخطئهكننده داشته باشد، ولي در ميانمدت و بلندمدت اثرات منفي خواهد داشت، زيرا اين انتقادها فقط براي مدتي خريدار دارد. اين توصيه به درستي تاكيد ميكند كه نگاه را در درجه اول بايد معطوف به آينده و برنامههاي پيشرو كرد. به طور قطع هر دو بزرگوار به سياستهاي شهري دوره قاليباف نقدهايي داشتهاند، والا چه معنايي داشت كه در جناح اصلاحطلب باشند و درصدد تغيير شوراي شهر و شهردار عمل كنند. اين توصيهها را بايد در پرتو اين فرض ساده ديد و درك كرد.
نكته پاياني اينكه برخي اصلاحطلبان هنوز متوجه منطق رفتارهاي مردم نشدهاند. گمان دارند با تيز كردن شعارها و دو قطبي كردن امور و سياه و سفيد جلوه دادن عملكردهاي ديگران كه ميتوان پيش رفت؛ غافل از اينكه اين رفتارها شايد جالب باشد و براي از ميدان به در كردن رقيب موثر است ولي ديري نخواهد پاييد كه نتيجه معكوس آن ظاهر خواهد شد.