• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3891 -
  • ۱۳۹۶ دوشنبه ۶ شهريور

كرگدن در زمانه عسرت

سيد علي ميرفتاح

لابد خبر داريد كه علاوه بر اين ستون روزانه، مجله‌اي هم به اسم كرگدن داريم كه هفتگي، شنبه‌ها منتشر مي‌شود. ما را به سخت‌جاني خود اين گمان نبود، اما به لطف حق اين هفته شصتمين شماره‌اش را روي پيشخوان مطبوعات گذاشتيم... قصدم اين نيست كه براي كرگدن تبليغ كنم – كه اگر بكنم ايرادي ندارد – نوشابه هم نمي‌خواهم براي خودم و همكارانم باز كنم. بالاخره شغل ما همين نوشتن و مجله درآوردن است و خوب و بد همين كار را بلديم و در همه عمر همين كار را كرده‌ايم. از اين نظر هيچ فضيلتي بر بقال و شوفر و لوله‌كش و مهندس و لبويي نداريم. هر كسي را بهر كاري ساخته‌اند و هركسي بخشي از كار جامعه را راه مي‌اندازد. يكي درس مي‌دهد، يكي رياست مي‌كند، يكي مسافر مي‌كشد، يكي كار مردم را راه مي‌اندازد، ما هم شعر و قصه و مقاله چاپ مي‌كنيم تا ملت بخوانند و صفا كنند و حال‌شان خوش شود. اينكه مي‌گويم ما را به سخت‌جاني خود اين گمان نبود دليلش اين است كه مجله درآوردن در اين روزگار سخت‌ شده و جز معدودي از مردم، كسي حال و حوصله مجله خواندن ندارد. به يك اعتبار خواندن سخت شده و اكثر ملت ترجيح‌شان اين است كه وقت‌شان را با ماهواره، موبايل و شوخي سپري كنند. تا همين چند سال پيش، لااقل قشر تحصيلكرده وقتي از اوقاتش را به خواندن كتاب و مجله اختصاص مي‌داد. حتي بخشي از درآمدش را صرف خريد كتاب و مجله مي‌كرد. اما امروز نه‌فقط عادت خريدن كالاي فرهنگي از سر ملت – حتي تحصيلكردگان – افتاده، عادت خواندن را هم ترك كرده‌اند. به جاش سريال مي‌بينند، ساعت‌ها وبگردي مي‌كنند، به طور افراطي غذا مي‌خورند... من آمار ندارم اما چشمي و سرسري احتمال مي‌دهم كه تعداد رستوران‌ها و كافه‌ها، نسبت به 10 سال پيش سه برابر شده باشد. كافه‌ها كه بيشتر هم شده‌اند. اكثرشان هم – شكرخدا- شلوغند و شب كه بروي جاي سوزن انداختن نيست. از اين سر شهر، مي‌كوبند مي‌روند آن سر شهر كه پيتزاي فلاني را بخورند كه تعريفش را شنيده‌اند. يا خانوادگي قرار مي‌گذارند كه دسته‌جمعي بروند ديزي مخصوص بهمان جا را نوش‌جان كنند. حتي ديده شده و شنيده شده كه براي قهوه بيست هزار تومن – حتي بيشتر – مي‌دهند و اگر پاش بيفتد و فاز بدهد قليان صدهزار تومني مي‌كشند. نوش جان و گواراي وجود. ما كه بخيل نيستيم. ان‌شاءالله گوشت بشود و به تنشان بچسبد، خدا هم به كسب و كار رستوران‌دار و كافه‌دار بركت دهد. به هيچ عنوان صنايع شكمي رقيب ما نيستند و خوردن مانع خواندن نيست منتها به همين ميزان كه خوردن رونق پيدا كرده، خواندن كاسد شده، خريدن خواندني‌ها كه عنقريب است درش بسته شود. درواقع در چنين اوضاع و احوالي است كه مي‌گويم شصت شماره مجله درآوردن يك اتفاق نادر است و جاي شگفتي دارد... اما اين شگفتي از جانب من و همكارانم نيست. ما بالاخره شغلمان همين است و اگرچه دوره اين شغل سر‌آمده اما كار ديگري از دستمان بر‌نمي‌آيد. شگفتي مربوط به شماست كه در اين روزگار عسرت از جيب و وقت‌تان زده‌ايد تا كرگدن را تنها نگذاشته باشيد. حقيقتا ممنون و مديون رفقاي بزرگواري هستم كه با وجود اينكه در محاصره اينترنت و ماهواره درآمده‌اند بلكه از هر سو مورد هجمه برنامه‌هاي اغواگر و جذاب و ارزان قرار گرفته‌اند، اما من باب رفاقتي كه با كرگدن دارند، خريدن و خواندنش را در اين شصت هفته ترك نكرده‌اند... دم‌تان گرم.
اما حالا كه بحثش پيش آمده، ادب و انصاف حكم مي‌كند كه از برادر بزرگوارم حاج آقاي حضرتي تشكر ويژه كنم و در حضور شما، سعه صدر و همراهي و رفاقتش را بستايم. با اينكه آقاي حضرتي مرد سياستند و در مناسبات سياسي و مجلس و رسانه گرفتاري‌هاي كوچك و بزرگي دارند، اما فضايي فراهم آورده‌اند تا من و رفقايم بتوانيم بنويسيم و مجله‌اي فرهنگي و ادبي و هنري را تدارك ببينيم. خدا عوض خيرتان دهد آقاي حضرتي. اما لازم است از دكتر بهزادي نازنين و حجت طهماسبي عزيز هم به طور ويژه تشكر كنم. بخشي از تداوم شصت هفته‌اي ما به جهت لطفي است كه اين بزرگواران به كرگدن دارند و هر هفته زحمت فراوان مي‌كشند و با دقت و حوصله مجله را قبل از چاپ مي‌خوانند كه خدايي نكرده گافي ندهيم و چيزي ناخوشايند از زير دستمان در نرود. من مديون و ممنون روشنفكران و هنرمندان و نويسندگان درد آشنايي هستم كه با بي‌پولي كرگدن ساخته‌اند، از سر مهر هر هفته برايش نوشته‌اند و از جان و دل، مجله را مجله خودشان دانسته‌اند. خدا را شكر كه چنين رفقاي كريمي دارم و خدا را صدهزار بار شكر كه تنها نيستيم و توانسته‌ايم كرگدن‌هاي مقيم مركز را، لابه‌لاي صفحات مجله گرد هم آوريم و مجمع كرگدن‌ها را تشكيل دهيم. اگر احتمالاً نمي‌دانيد و خبر نداريد از چه مجله‌اي حرف مي‌زنم، كرگدن شماره 60 را از دكه بخريد تا ببينيد در روزگار عسرت، خواندن شعر و قصه چه لذتي دارد.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون